انحراف از تغذيه متعادل و کافي، وضع تغذيهاى دانشآموز را مختل ساخته و بهتدريج به بروز بيمارىهاى تغذيهاى منجر مىگردد. بىاشتهائى عصبى و پرخوري، دو مشکل عمده در اين زمينه بهشمار مىروند.
|
|
|
خصوصيات رفتارى مشخصه بيمار مبتلا به پرخورى عصبى (Bulimia Nervosa)، دورههاى تفننى غذاخوردن و پرخورى خارج از کنترل مىباشد. بيمار بهعلت مشغول شدن ذهنش به غذا و ميل مقاومت ناپذيرش به پرخورى غالباً با دلتنگي، تحريکپذيري، اختلال در تمرکز حواس و حتى افکار مربوط به خودکشى مواجه بوده و بهمنظور تخفيف اثرات چاقکننده غذاى خورده شده، به انجام اعمالى از قبيل تحريک خود به استفراغ يا استفاده از مسهلها مبادرت مىنمايد. درمان بيماران مبتلا اغلب مشکل است و نتايج آن قابل پيشبينى نيست. بسترىکردن در بيمارستان بهندرت مورد نياز واقع مىشود زيرا اثرات سودمند آن روى رفتار بوليميک کوتاهمدت است با اين وجود شايد لازم شود تا بيمارى را که شديداً افسرده است يا بهعلت استفراغ يا استفاده مکرر از مسهلها دچار عوارض جسمى خطرناک شده است بسترى کنند. رژيم تنظيم شده و سازمان يافته مؤثرترين وسيله کمک به بيماران براى دريافت مرتب وعدههاى غذائى و پرهيز از دورههاى پرخورى است.
|
|
لازم به يادآورى است پيشگيرى و مراقبت از دانشآموزان مبتلا به بىاشتهائى عصبى و پرخوري، هر چند نياز به کار تيمى با اعضاء مختلف پرستار، مددکار اجتماعي، روانشناس، پزشک و امکانات لابراتوارى دارد ولى بيشتر کارشناسان بهداشت مدارس، بهخصوص مراقبين بهداشت مدارس هستند که با گفتگوهاى مکرر و پىجوئى از مشکلات روانى رفتارى خانواده، گرههاى ايجادکننده عارضه را يافته و با فراهم کردن زمينههاى رفتارى مناسب، تقويت اعتماد به نفس و کمک به بيمار، در حل مشکل مىتوانند گامى مؤثر در جهت بهبودى بردارند.
|
|
|
سوءتغذيه عمومى همراه با کاهش چشمگير وزن، واضحترين تظاهرات بالينى بيمارى بىاشتهائى عصبى (Anoerxia Nervosa) است. شيوع بىاشتهائى عصبى اندکى کمتر از ۱درصد در بين دختران جوان بوده، وقوع آن در بين مردان نسبت به زنان حدود ۲۰/۱ مىباشد.
|
|
عقيده بر اين است که بىاشتهائى عصبى در بين مبتلايان، وسيلهاى است براى محافظت از خود که يک دختر جوان آسيبپذير که از دورنماى رشد کردن، جدا شدن از خانواده، مستقل شدن، يا کنار آمدن با تمايلات جنسى خود هراس دارد آن را بهکار مىگيرد. اين تعارضات در نتيجهٔ تنشها بهوجود آورنده چنين تعارضاتى باشد. بهنظر مىرسد که چنين انديشهاى مقبول بوده و بايستى آن را پذيرفت. زيرا اساساً بيمارى در دختران جوان، بلافاصله پس از بلوغ، که انتظارات تغيير يابنده آنها از جامعه مدرن براى آنها سردرگمى ايجاد مىکند، رواج بيشترى دارد.
|
|
برخى اختلالات جسمى را بايد بخشى از خود بيمارى دانست. از اين گروه مىتوان به اختلال غدد داخلى خاص اين بيمارى مثلاً آمنوره در زنان و فقدان فعاليت جنسى در مردان اشاره کرد. بههمين ترتيب کاهش دماى مرکزى بدن، عوارض قلبى و اختلالات کبدى از ديگر عوارض جسمى قابل ذکر در اين رابطه هستند. درمان اين اختلال به يک روش چندجانبه و منظم، مشتمل بر برنامه غذائى و درمان خانوادگى نياز دارد. اهداف درمانى شامل بازگرداندن مجدد وزن و اعمال طبيعى و برقرارى دوباره روش صحيح غذاخوردن است. مراقبت از بيمار توسط پرستار باتجربه و آشنا به مسائل روحي، در موفقيت برنامههاى درمانى بسيار مؤثر مىباشد.
|