
به گزارش خبرنگار ایلنا، ادبیات روسی در ایران طرفداران خاص خود را دارد. نه شرایط اقتصادی نامناسب مردم، نه افزایش قیمت کتاب و نه دغدغههای روزافزون اجتماعی منجر به این نشده است که این حوزه، مخاطبان خود را از دست بدهد. همواره شاهد ظهور مترجمان جدیدی در ادبیات کلاسیک روسیه و ترجمه آثار روسی ازسوی مترجمان تازهکار هستیم. اما مخاطبان همچنان به مطالعه آثار با ترجمه با کیفیت اهمیت خاصی میدهند.
از سویی دیگر ادبیات روسیه طرفداران قابل توجهی دارد همین امر موجب شده عدهای سودجو همواره در حال سرقت آثار ترجمه شده توسط دیگران و انتشار آن به نام خود باشند.
آبتین گلکار، مترجم ادبیات روسی به خبرنگار ایلنا، گفت: من رمانهای روسی را از زبان مبدا روسی ترجمه میکنم. این زبان و ادبیات این کشور تفاوت چندانی با دیگر کشورها ندارد و نمیتوان گفت ظریفکاری خاصی نسبت به دیگر زبانها و ادبیات دیگر کشورها دارد.
او افزود: هر اثر ادبی ویژگیهای خاص خود را داراست. هر زبان و ادبیاتی نیز برای خود سختیهایی دارد. نمیتوان گفت زبان روسی سختتر است. البته ما در این زبان مترجمان کمتری داریم و در این زمینه تجربه کمتر است اما نمیتوان گفت روسی، زبان ویژهای است.
گلکار با تاکید بر اینکه کتابها را براساس علاقمندی به نویسندگان انتخاب نمیکند، بیان کرد: من از بولگاکف چند داستان بلند ترجمه کردم، از چخوف هم داستانهایی ترجمه کردهام اما آثار بسیاری نیز از نویسندگان ناشناس را نیز ترجمه کردهام. حتی اگر علاقه خاصی به نویسندهای هم داشته باشم بازهم دلیل نمیشود که کتاب او را ترجمه کنم.
او تاکید کرد: من کتابی را برای مخاطبان ایرانی ترجمه میکنم که احساس کنم حس آشنایی برای خوانندگان به همراه دارد یا ممکن است در جایی از زندگی برایش مفید باشد، مثلا در موقعیت مشابه ماجراهای کتاب قرار بگیرد و این تجربه کتاب برایش مفید واقع شود. کتاب باید تجربه، حس، دانش یا نکته ارزشمندی برای خواننده داشته باشد تا آن را برای ترجمه انتخاب کنم.
گلکار درباره اینکه ادبیات روسی در ایران طرفداران بیشتری نسبت به دیگر کشورها داشته و مترجمان صاحبنامی در این عرصه فعالیت کردهاند، بیان کرد: از این نظر هم تصور نمیکنم با زبانهای دیگر تفاوت چندانی داشته باشد. مترجمان آلمانی زبان نیز با مترجمان قدیمیتر مقایسه میشوند، همانطور که مترجمان فرانسوی زبان و دیگر زبانها.
او افزود: در هر حرفهای افراد تازهکار با دشواریهایی مواجه هستند تا خود را ثابت کنند. در زمینه ترجمه نیز مترجمان نوپا و تازهکار مشکلاتی دارند تا آثارشان را به بازار عرضه کنند.
گلکار درباره جایگاه ادبیات کلاسیک در ایران و گرایش مترجمان به ترجمه این آثار بیان کرد: ادبیات کلاسیک روسی طرفدارانی در ایران دارد و به همین دلیل است که بسیاری از مترجمان کار خود را با ادبیات کلاسیک شروع میکنند. نویسندگان نام آشنایی مانند داستایفسکی و تولستوی نیز همواره در بازار فروش خوبی داشته و همیشه مخاطبانی دارند. بنابراین فروش این آثار بدون توجه به نام مترجم و حتی اگر مترجم اثر تازهکار باشد نیز تا حدی تضمین شده است. حتی اگر مترجم معروفی پیش از این اثر فوق را ترجمه کرده باشد و ترجمه جدیدی از آن به بازار بیاید، با مترجمی ناشناس، بازهم اثر جدید فروش خوبی خواهد داشت.
او افزود: اما کار در حوزه ادبیات معاصر روسیه که نویسندگانش در ایران شهرت چندانی ندارند، سختتر است و حتی ناشران نیز تمایل چندانی به انتشار آثار فوق ندارند. انتشار چنین کتابهایی برای مترجمان تازهکار مانع بزرگی محسوب میشود تا بتوانند در بازار رقابت کنند و اثرشان به فروش برسد. زمانی که نه اثر شناخته شده است و نه مترجم، ریسک فروش کتاب افزایش مییابد.
گلکار درباره طنز سیاسی موجود در آثار روسی بیان کرد: ترجمه آثار طنز کمی مشکلتر از دیگر آثار ادبی است و باید تسلط ویژه به زبان مبدا و زبان مقصد وجود داشته باشد برای درک و فهم طنز. اشارات پنهان فرهنگی و سیاسی ممکن است در اثر وجود داشته باشد و ممکن است کسی زبان را به خوبی بداند اما با فرهنگ و شرایط سیاسی کشور مبدا آشنایی کافی نداشته باشد. یا مثلا فلان شخصیت تاریخی را نشناسد، از برخی وقایع تاریخی بیاطلاع باشد. در این صورت ممکن است متوجه نکته ماجرا یا طنز وقایع نشود.
او افزود: به هرروی ترجمه کتاب طنز نیاز به احاطه به فرهنگ و تاریخ کشور مبدا دارد و نسبت به آثار ادبی دیگر دشوارتر است. در موارد دیگر میتوان اطلاعات لازم را در زیرنویس توضیح داد اما در اثر طنز اینگونه نیست. چراکه شبیه به لطیفهای میشود که مجبور بشوید تعریف کنید کجای آن بامزه است که دیگر لطفی ندارد. به همین دلیل مترجم ناچار میشود در برخی موارد تغییراتی در متن اعمال کند تا متن ترجمه قابل فهمتر باشد اما مترجمان تازهکار معمولا از تغییر دادن متن اصلی هراس دارند چراکه میترسند متهم شوند که به متن اصلی وفادار نبودهاند.
گلکار گفت: به نظر من در اثر طنز، مترجم ناگزیر است که تغییراتی اعمال کند تا بار طنز حفظ شود و بدون توضیح اضافی در زیرنویس به خواننده منتقل شود. البته طنز ادبی اشکال مختلفی دارد و برخی طنزهای کلامی دشوارتر از طنزهای موقعیتی هستند چراکه ممکن است موقعیت برای خواننده آشنا باشد و راحتتر آنرا درک کند. مثلا طنز سیاسی روسها را ما خیلی خوب درک میکنیم چراکه بسیاری از موقعیتها شبیه هستند و به همین علت ترجمه آن آسانتر است.
گلکار درباره ادبیات کارگری در روسیه و احتمال سانسور آثار ترجمهشده در این ژانر بیان کرد: سانسور را در ادبیات روسی شاهد هستیم اما نه در زمینه ادبیات کارگری. اتفاقا ادبیات کارگری روسیه به اندازه دیگر ژانرهای ادبی این کشور جذاب نیست. جالب اینجاست که در روسیه و شوروی زمانی آرمانشهر طبقه کارگر بود اما ادبیات کارگریشان معمولا ادبیات فرمایشی و حکومتی است. به همین دلیل از لحاظ هنری بسیار نازل است.
او افزود: اکنون دیگر ادبیات کارگری روسیه در ایران کمتر ترجمه میشود و در خود روسیه هم مخاطب چندانی ندارد. کتابهایی که از زبان روسی ترجمه شده و سانسور میشوند نیز معمولا در حوزههای دیگری نگاشته میشوند.
گلکار درباره بازترجمه آثار ادبی به ویژه کلاسیک در ایران بیان کرد: به نظرم آثار ادبی بعد از چند دهه باید بازترجمه شوند چراکه بعد از گذشت ۳۰ الی ۵۰ سال در زبان تغییراتی ایجاد میشود و خوانش کتابهایی که ۵۰ سال قبل ترجمه شدهاند دیگر برای خوانندگان جذاب و آسان نبوده و زبان آن نیز نامانوس است.
او افزود: مثلا در ترجمه رمانهای قبل از انقلاب لغات عربی بسیار بیشتری به کار رفته تا آثاری که اکنون در حال ترجمهاند. بسیاری از کلمات عربی که در آن زمان رایج بود اکنون منسوخ شده است. به همین علت بازترجمه آثاری که مدتی از ترجمه آنها میگذرد ضروری است اما به شرط آنکه مترجم اثری بهتر از آثار موجود ارائه دهد. اگر قرار است اثر ترجمه شده در گذشته را مترجم جدیدی ترجمه کند و تنها ۵ درصد آنرا بهبود دهد، ترجمه مجدد آن ارزش وقت و انرژی گذاشتن ندارد.
گلکار تاکید کرد: بازترجمه زمانی قابل توجه و ارزشمند است که ترجمههای پیشین را تا حد قابل قبولی بهبود دهد اما در ایران شاهد این امر هستیم که آثار موجود در بازار صرفا به دلیل اینکه پرفروش هستند مجددا ترجمه میشوند.
او درباره سرقت ترجمه دیگران و انتشار مجدد آن در بازار بیان کرد: گاهی اوقات مترجمان ترجمه فردی دیگر را درست به همان شکل یا با ویرایشی بسیار جزئی به نام خود منتشر میکنند. گاهی اوقات نیز ترجمه جدید ضعیفتر از قبلی است یا در همان سطح است.
گلکار درباره سرقت ادبی، کتابسازی یا همان انتشار کتاب دیگران به نام مترجمی دیگر، بیان کرد: من شخصا چنین تجربهای را داشتم که شخصی کتابی از من را با همان ترجمه و تغییراتی جزئی به نام خودش ترجمه کرده بود. نکته جالب اینجا بود که حتی یادداشت مترجمی که من نوشته بودم نیز در آن کتاب موجود است. با ارشاد هم صحبت کردم اما متاسفانه نتیجهای نداشت چراکه در سیستم قضایی اینگونه تخلفات درست تعریف نشده و تعریف مشخصی برای اینکه چه مواردی سرقت ادبی محسوب میشود، وجود ندارد.
او افزود: اگر کسی بخواهد پیگیر این تخلفات شود باید زمان و انرژی زیادی صرف کند و مشخص هم نیست به نتیجه مطلوب برسد یا خیر. وزارت ارشاد نیز اعلام کرد حداکثر اقدامی که میتواند انجام دهد این است که تذکر دهد، اما اقداماتی مانند لغو مجوز اقدام قضایی محسوب میشوند و قوه قضاییه باید پیگیر آن باشد.
گلکار تاکید کرد: به عقیده من اگر وزارت ارشاد بخواهد اقدام جدی علیه این تخلفات انجام دهد، مثلا محدودیتهایی قائل شود یا اقدامی قطعی صورت دهد که جلوی چنین فعالیتهایی گرفته شود، اما ظاهراً این امر نه برای وزارت ارشاد و نه قوه قضائیه اهمیت چندانی ندارد.
منبع : ایلنا
















































