چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
هرگز قوم بی دین وجود نداشته است
در قرون هفدهم و هیجدهم آثار فراوانی در زمینه ادیان نوشته شد، مانند «ادیان جهان» اثر «الکساندر راس»، «آیینها و آداب جهان» اثر مشترک «برنار پیکار» و «ژ.ف. برنارد» و کتاب «منشأ همه آیینها» اثر «شارل دوپویی». گفتنی است که «لرد هربرت چربری» که او را «مؤسس نظرگاه دین طبیعی دئیستی» نامیدهاند و «دیوید هیوم» که اثری به نام «همپرسههایی درباره دین طبیعی» نگاشته است، از پیشگامان دینشناسی بودهاند. فیلسوفان عصر روشنگری نیز آثاری در زمینه دینشناسی و تاریخ ادیان پدید آوردند که از آن میان باید به «هردر» اشاره کرد که نقش دین را در زمینه تحولات فرهنگ بشری و تاریخ اندیشهها مورد بررسی قرارداد.
روش او معروف به روش «تحلیل تکوینی» است که در بررسی سیر اندیشهها، مراحل بعدی را به مراحل قبلی پیوند میداد و صور باستانی و بدوی را ارج مینهاد، نه آنکه خوار بشمارد. او را مؤسس روش تکوینی تاریخنگاری و رهیافت تاریخی به دینشناسی خواندهاند. پارهای از معاصران او مانند «گاتهولدا فرایم لیسنگ» (۱۷۸۱ ۱۷۲۹) نیز نقش ادیان را در تکامل بشر مورد بررسی قرار دادهاند. از دیگر معاصران او باید از «کریستوفر ماینوز» یاد کرد که آثار نقادانهای درباب تاریخ عمومی ادیان نوشت و از نخستین دینشناسانی بود که اعلام کرد هرگز قومی بدون دین وجود نداشته است. او دین را امری ریشهدار در سرشت آدمی میدانست.
اندیشمندان عصر روشنگری مانند «ولتر»، «منتسکیو»، «تورگو» و «کوندرسه» نیز با همه تعصبی که در مورد دین داشتند، همگی در آثار خود به بحث درباره دین پرداختهاند. کسانی مانند «شلایر ماخر» (۱۸۳۴ ۱۷۶۸)، «کانت» و «هگل» نیز در آثار خود مباحث مربوط به دین را مطرح کردهاند. فیلسوف ایتالیایی «جیووانی باتیستاویکو» (۱۷۴۴ ۱۶۶۸) نیز در آثارش مطالبی را در زمینه دینشناسی مطرح کرده است. در آثار نویسندگان یونانی و رومی همچون «هرودوت»، «گزنوفان»، «پلوتارک»، «سیسرون»، «استرابون»، «افلاطون» و «ارسطو» نیز مطالب بسیاری درباره دین و خدایان آمده است. اما با این همه، چنانکه گفتهایم، معمولا رسم بر آن است که سرآغاز رشته دینشناسی را در ربع سوم قرن نوزدهم و مؤسس آن را «ماکس مولر» (۱۹۰۰ ۱۸۲۳) میدانند.
ماکس مولر عالمی آلمانی تبار و نیز هندشناس برجستهای بود. وی چندین اثر از متون هندی را ترجمه نموده است، از جمله «اوپانیشادها» را بهنحوی بسیار زیبا و دقیق به زبان انگلیسی برگردانده که هنوز هم نزد محققان از معتبرترین و دقیقترین ترجمهها به شمار میرود. علاوه بر این، زبانشناس بسیار ممتازی بود و در فقهاللغه تطبیقی از شهرت فراوانی برخوردار است. در اسطورهشناسی و علم اساطیر نیز گامی راسخ برداشت و افزون بر همه اینها یک مورخ ادیان بود و در عرصه تاریخ و شناخت ادیان از پیشگامان و بنیانگذاران اصلی این رشته محسوب میشد. البته باید توجه داشت که پیش از ماکس مولر در زمینه دینپژوهی، تحقیقات بسیاری انجام یافته بود، از سویی هم نویسندگان یونانی در سدههای پیش از میلاد در آثارشان اینگونه مباحث را مطرح ساخته بودند و هم در قرون وسطی آثار فراوان و تک نگاشتههایی در این زمینه پدید آمده بود که شرح این حکایت به درازا خواهد کشید و نیاز به مجال بیشتری دارد. اما معمولا نگارش کتاب «درآمدی بر دانش دین» تألیف ماکس مولر را سرآغاز پیدایش رشته نوین دینشناسی میدانند که رشتهای کاملا تجربی، استقرایی و دارای شاخهها و شعبههای متنوع و متعدد است و با علم کلام، الهیات و فلسفه اولی از بن متفاوت است.
این نوع تلقی از دین، یعنی نگاه تجربی به دین، در واقع از فرزندان دوره رنسانس و نهضت روشنگری است و مولود فضای فکری خاصی است که در آثار کسانی مانند «فرانسیس بیکن» نیز چنین نگرشی به دین وجود دارد. پس در حقیقت، رشته دینشناسی به عنوان «یک رهیافت و تلقی تجربی استقرایی» نسبت به دین و به شکل دانشی مستقل، متمایز و مدون با ماکس مولر آغاز شد.
در روزگاران گذشته، یعنی از زمانهای قدیم تا یکی دو قرن پیش، مطالعات درباره ادیان از یک سو به قصد نقض، رد و ابطال بوده است که در همه فرهنگها نمونههایی از آن در دست است و حاجت به نقل شاهد و مثال ندارد، از سوی دیگر به قصد گزارش و بیان دیدهها و شنیدههاست بیآنکه صریحا یا از روی عمد قصد طعن، رد و ابطال در آن باشد، مانند گزارشهایی که در آثار کسانی چون «هرودوت»، «پلوتارک»، «پلینی» و مورخان و سیاحان دیگر دیده میشود. یک وجه یا صورت سوم هم در گذشته وجود داشته است که نه به قصد رد و ابطال بوده و نه گزارش ساده مشاهده و شنیدهها، بلکه مقصود از آن بیان حقایق دین، برای فهماندن و شناساندن آن به مردم دیگر بوده است. جالب توجه اینکه این صورت یا وجه سوم، تنها در مسلمانان دیده میشد و کسانی چون «ابوریحان بیرونی»، «ابوالفضل علامی»، «میرابوالقاسم میرفندرسکی» و «شاهزاده محمد دارالشکوه» و ... از نمایندگان برجسته این شیوه و روش بودهاند که میخواستهاند مبانی دینی و اعتقادی هنروران و ارزشهای اخلاقی، عرفانی و معنوی آنان را به مسلمانان معرفی کنند. اما روش کار آنان غالبا توصیفی و غیر علمی بوده است. چراکه الفاظ معانی، پدیدههای دینی و هندویی را به الفاظ و معانی مشابه آنها در فارسی و عربی ترجمه کردند و مقولات دینی و عرفانی هندویی را با وحدت وجود اسلامی یکسان دانستند و اصطلاحات آن را به اصطلاحات رایج در نوشتههای مسلمانان نقل کردند و این نه تنها کاری است عامیانه و غیر علمی بلکه منحرفکننده نیز هست. البته ابوریحان بیرونی را باید از این حکم به طور کلی مستثنی کرد، روش علمی و دور از تعصب او در تألیف کتاب «تحقیق ماللهند» به بحث گذاشته شده است.
بعد از رنسانس و در آثار کسانی چون بیکن، دکارت، هیوم و متفکران سدههای شانزدهم و هفدهم و «عصر روشنگری و اومانیسم»، میتوان انگارههای آغازین نگرش عقلانی و منطقی به ماهیت دین و دینداری انسان را در غرب مشاهده کرد که اشکال و صور مختلف به خود گرفت. ولی نگرش جامع و فراگیر به این موضوع در حقیقت از زمانی آغاز شد که اروپاییان در دوره استعمار با اقوام، ملتها و فرهنگهای گوناگون جهان از هندی، چینی، مسلمان و... مواجه شدند و برای شناختن آنها به شناختن ادیان، زبانها و فرهنگهایشان روی آوردند. مقدمات پیدایش علوم و مطالعات تطبیقی، مانند زبانشناسی تطبیقی، اسطورهشناسی تطبیقی، دینشناسی تاریخ و علوم دیگر برای مردم، امروز بسیار قابل ملاحظه است. اگرچه مطالعه در ادیان دیگر به شیوههای علمی، در اواسط قرن هیجدهم و با کسانی چون «ویلیام جونز» انگلیسی و «آنکتیل دوپرون» فرانسوی شروع شد، ولی آغاز دوران رشد و کمال آن در قرن نوزدهم و با ظهور کسانی چون «ماکس مولر»، «تایلور»، «فریزر» و «مارت» بود و در همین دوره بود که نظریههای مختلف جدید درباره دین و ماهیت آن عرضه شد و جستوجوی ریشههای دینداری انسان و کشف صورتهای اولیه آن آغاز شد. البته عامل بسیار مهم و مؤثر دیگر در این دوران، رواج و گسترش افکار ماتریالیستی و دئیستی و پوزیتیویستی است که انگیزهای بسیار نیرومند، در ایجاد عکسالعمل در حوزههای فکری مخالف گردید. از اوایل قرن بیستم، علم دینشناسی به صورت یک موضوع دانشگاهی و آکادمیک در مراکز علمی پذیرفته شد و سعی میشد که به شیوهای روشمند، کلیت و جامعیت آن مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد.
آغازگر جامعشناسی دین «امیل دورکهایم» فرانسوی بود که از عقاید و تحقیقات «فریزر»، «رابرتسون» و «اسمیت» در توتمپرستی قبایل ابتدایی متأثر بود و برای کشف صور اولیه دین، قبایل بدوی و ابتدایی استرالیا را در کتاب معروف «اشکال ابتدایی حیات دینی» مورد تحقیق قرار داد. جامعشناس آلمانی معاصر او، «ماکس وبر»، به رابطه دین و اجتماع در جوامع هندی و چینی و اروپایی پرداخت و در کتاب مشهور «اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» از تأثیر دین و اخلاق دینی بر اقتصاد و نهادهای دیگر سخن گفت.
رویکردهای جامعشناسی نسبت به دین، شدیدا تحت تأثیر اندیشههای چند تن از نظریهپردازان کلاسیک جامعشناسی یعنی دورکهایم، وبر، کانت و مارکس است.
از این جامعهشناسها شاید تنها «وبر» توانست حدس بزند که یک نظام دینی سنتی مانند اسلام، ممکن است تجدید حیات عمدهای پیدا کند و پایه تحولات مهم سیاسی در اواخر قرن بیستم شود.
آنچه در ایران و انقلاب اسلامی رخ داد و در کشورهایی همچون عراق و لبنان (حضور قدرتمند دین در تمامی عرصههای حیات جمعی انسان) نشان داد که تبیینهای جامعهشناسانه، بهویژه جامعهشناسان کلاسیک، از نارساییهای جدیای رنج میبرند، هرچند جامعهشناسان معاصر سعی در ترمیم این نارساییها داشتهاند.
● چیستی جامعهشناسی دین
جامعهشناسی دین، معرفتی است ناظر به دین محقق که به بخش خاصی از (ادیان ابعاد اجتماعی آنها) نظر دارد و با رویکردی غیر متعهدانه، هیچ التزامی از پیش نسبت به موضوع خویش ندارد. لذا در این منظر، بدون توجه به صدق و کذب گزارههای دینی و ارزشگذاری و داوری بین ادیان، وجود خارجی و تاریخی دین، مورد تحلیل و بررسی جامعهشناختی قرار میگیرد.
جامعهشناسی دین دو مضمون یا مسئله اصلی و کانونی دارد؛ ابتدا اینکه چرا باورداشتها و عملکردهای دینی چنین نقش تعیینکنندهای در فرهنگ و جامعه دارند؟ و دیگر اینکه چرا این باورداشتها و عملکردها، چنین صورتهای گوناگونی به خود گرفتهاند؟ جامعهشناسی دین، نقش و اهمیت دین به معنای عام را در جامعه بشری و نیز اهمیت باورداشتها و عملکردهای گروهها و جوامع خاص را مورد بررسی قرار میدهد.جامعهشناسان بزرگ بهرغم داشتن تعابیر خاص و گاه متفاوت از دین، همگی بر این باورند که باید مطالعه دین و فرآیندها و نهادهای مربوط به آن، در جامعه به عنوان یکی از مباحث اصلی جامعهشناسی مورد توجه دایمی قرار گیرد. باید افزود که به باور جامعهشناسان، حضور گونهای از ادیان در جوامع مختلف از گذشته تا حال (فارغ از هرگونه قضاوتی درباره آن) و تأثیرگذاری در رفتار جمعی و هنجارهای فرهنگی نیز ضرورت این نوع مطالعات را متذکر میشود.
موضوعات جامعهشناسی دین را میتوان چنین برشمرد:
۱) بررسی نقش باورها، رفتارها و عملکردهای دینی در جامعه؛
۲) مطالعه ساختار اجتماعی دین و صورتهای گوناگون باورها و عملکردهای دینی در جامعه؛
۳) مطالعه و بررسی عوامل و شرایط تأثیرگذار در تغییر و تحول نقش باورها و عملکردهای دینی و صورتها و ساختارهای اجتماعی ناشی از آن در جامعه و کشف و تبیین علل آن؛
۴) کنترل تبیینها و علتها و مقایسه نتایج بهدست آمده با توجه به ساختار مبادی شناختی جامعهشناسی؛
۵) در صورت لزوم و امکان، پیشبینی عواقب فرآیندهای مختلف دینی در جامعه، تحت شرایط خاص موجود یا با در نظر گرفتن برخی تغییرات؛
در جامعهشناسی دین، موضوعات بسیاری قابل دریافت و مطالعه است که هنوز در برخی زمینههای آن، بررسیهای جدی و سابقهداری صورت نگرفته است. (البته این مطلب در مورد دین اسلام حادتر و جدیتر است). بعضی از زمینههایی که جامعهشناسی دین در آن به مطالعه میپردازد و تحقیقات خود را گسترش میدهد، عبارتاند از: دین و دولت، دین و اقتصاد، دین و ایدئولوژی، دین و همبستگی، دین و اصلاحات اجتماعی، دین و خانواده، دین و حیات فردی و جمعی، دین و جنسیت (تصویرهای ذهنی و دینی زنان در سازمانهای دینی)، دین و معنا، دین و قومیتها و ملیتها، دین عامیانه و بنیادگرایی دینی، دین و بدعت، دین و جریان روشنفکری، دین و تجدد، دین و ارتباطات رسانهای، دین و جهانی شدن، تساهل یا دگرپذیری دین، رقابت دینی، نهضت تقریب ادیان و مذاهب، هدایت و تبلیغ، آرمان شهرها و مدینههای فاضله دینی، دیگر خواهی (ایثار و شهادت)، التقاط، اقتدارگرایی دینی.
امروز با وجود انتقاد وسیع از پوزیتیویسم حاکم بر علوم اجتماعی رایج، علاقه جدید به علم نشانهشناسی و کنترل سیبرنتیک نمادهای مشترک فرهنگی و تحقیقات مستمر درباره قصدیت عامل اجتماعی فردی، ممکن است راه را برای برخی تحولات مفید در جامعهشناسی دین هموار سازد. این تحولات ممکن است روابط این رشته را با علوم انسانی و تاریخ ادیان نزدیکتر و بارورتر سازد.
در جامعه امروز ایران، مطالعه دین با موضوع غیر متعهدانه، مورد بیمهری بسیاری قرار گرفته است و در میان اندک ادبیات گردآمده در این باب نیز که بخش عمده آن ترجمهای است، جامعهشناسی دین به مراتب از دیگر رشتههای مطالعات برون دینی، سهم کمتری دارد. به نظر میرسد این رشته به دلیل نوع نگاه و روشهای مطالعه دین در یک محدوده قرمز و نامطمئن قرار گرفته است. اما با وجود این، جریان غالب جامعهشناسی دین چه در داخل و چه در عرصه بینالمللی همچنان به حرکت خویش ادامه میدهد و علیرغم کندی و احتیاط آن در برخی حیطهها و عرصهها، چندان توجهی به تردیدها و بدبینیها نداشته است و سعی در بسط مطالعات خود دارد.
نویسنده: حمید - عباسی
منبع: هفته نامه - پنجره - ۱۳۸۸ - شماره ۲
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست