چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
۳۵ کیلو کاهش وزن در ۱ سال
او توانسته طی یک سال ۳۵ کیلو وزن کم کند؛ آنهم به تعبیر خودش: «بدون هیچ دردسری»؛ و جالبتر اینکه بیش از ۲ سال است که روی وزن دلخواهش مانده....
با او از رژیم غذاییاش حرف زدهایم و البته تاکید خودش را هم از یاد نمیبریم که: «نگویید رژیم؛ بگویید تغییر سبک زندگی.» او از همین «تغییر سبک زندگی» برایمان گفته و دکتر محمدرضا وفا از منظر یک متخصص تغذیه و رژیمدرمانی، به این تغییر سبک زندگی نمره داده است. در «میزگرد سلامت» البته ۳ متخصص دیگر هم حضور یافتهاند و در این خصوص اظهارنظر کردهاند: دکتر تقی بغدادی، متخصص ارتوپدی؛ دکتر احمد باقریمقدم، متخصص طب ورزشی و دکتر منصور نصیری کاشانی، متخصص پوست و مو.
▪ رضا کیاسالار میگوید ۳۵ کیلو از وزنش را بیدردسر کم کرده
ـ رژیم نگرفتم؛ سبک زندگیام را عوض کردم
▪ شما چقدر وزن کم کردید؟
ـ ۳۵ کیلو. یعنی ۱۲۰ کیلو بودم و شدم ۸۵.
▪ پس احتمالا رژیم سختی گرفتهاید! چهقدر طول کشید به این وزن برسید؟
ـ رژیم که چه عرض کنم؛ بهتر است بگوییم تغییر سبک زندگی. من تغییر سبک زندگیام را از فروردین ۸۶ شروع کردم؛ یعنی ۳سال از آن موقع گذشته.
▪ تغییر سبک زندگی؟!
ـ بله؛ من اصلا سراغ رژیمهای سفت و سخت و پیچیده نرفتم. تمام برنامهام این بود که سبک زندگیام را عوض کنم. کاهش وزنام هم تدریجی بود ولی عمدهاش در سال اول اتفاق افتاد؛ یعنی دقیقا اسفند ۸۶ به همین وزن امروزیام (۸۵ کیلوگرم) رسیدم که البته هنوز وزن ایدهآل من نیست. فکر میکنم با توجه به قدم که ۱۸۰ سانتیمتر است، وزن ایدهآلام باید دور و بر ۷۶ کیلوگرم باشد.
▪ جسارتا شما که خودتان پزشکاید، چرا گذاشتید وزنتان اینقدر بالا برود؟
ـ خب، من از دوران مدرسه آدم پرخوری بودم. بعدها هم این رویه ادامه پیدا کرد. واقعا نمیدانم چرا اجازه دادم وزنام بالا برود. اما راستاش، من با اضافه وزنام مشکل جدی نداشتم.
▪ پس چی شد که تصمیم گرفتید وزن کم کنید؟
ـ خب، کمی پادرد و کمی هم افزایش فشار خون پیدا کرده بودم ولی آنقدر نبود که نگرانام کند. پیدا نکردن لباس، بیشتر اذیتام میکرد تا این چیزها. خیلی باید میگشتم تا لباسی پیدا کنم که اندازهام باشد. تصمیم به کاهش وزن هم خیلی اتفاقی پیش آمد. عید ۸۶ رفته بودم خانه دوستام (که او هم خیلی چاق بود و الان چاقتر هم شده) و همسرش پیشنهاد کرد من و دوستام با هم شروع به لاغر شدن کنیم تا انگیزه این رفیقمان بیشتر شود و دوتایی زودتر به نتیجه برسیم. رفیقام هم اصرار کرد و من قبول کردم. این رفیقی که عرض میکنم، واقعا دچار عوارض افزایش وزن شده؛ آن هم از نوع شدیدش.
▪ برای خودتان این اضافه وزن، مشکلساز نبود؟
ـ عرض کردم که پادرد و افزایش خفیف فشارخون پیدا کرده بودم که واقعا از بین رفت، ولی راستاش را بخواهید، بعد از کاهش وزنام کمردرد شدیدی پیدا کردم. پیش پزشکان زیادی هم طرح مساله کردم و همگی گفتند از عوارض کاهش وزن است. نرمشهایی برایام تجویز کردند که هر روز انجام میدهم و خداراشکر، اوضاع کمردردم خیلی بهتر شده.
▪ من میدانم که شما تدریس هم میکنید و شرایطتان طوری است که اصلا نمیرسید وعدههای غذاییتان را سر وقت بخورید. فکر نمیکنید این مساله روی اضافهوزنتان تاثیر گذاشته باشد؟
ـ خب، چرا. برنامه غذاییام افتضاح بود. گاهی آن قدر سرم شلوغ بود که همه نخوردههایام را جمع میکردم و تلافیاش را سر شام در میآوردم! بین کلاسها هم تنقلات همیشه برقرار بود: چیپس، پفک، نوشابه و پیتزا. آن موقعها فست فود را به عنوان غذا اصلا به رسمیت نمیشناختم. برایم حکم میانوعده را داشت. الان که اصلا فستفود را گذاشتهام کنار. سه وعده غذا میخورم و سعی میکنم تقریبا سر وقت باشد. هنوز هم صبحانه را مفصل نمیخورم. شام را حتما سبک میخورم اما ناهارم از دو وعده دیگر مفصلتر است. میدانم که صبحانه باید مفصلترین باشد اما من اهل صبحانه مفصل نیستم.
▪ آنموقع زیاد هلههوله میخوردید؟
ـ راستش آن قدر که به غذا، آن هم از نوع ایرانی و مجلسیاش علاقه دارم، اهل هلههوله نیستم. اما طبیعت کارم طوری بود که از کنار هر معلم و دانشآموزی رد میشدم، چیزی تعارف میکرد و من هم نه نمیگفتم.
▪ و چهطوری سبک زندگیتان را تغییر دادید؟ منظورم این است که این تغییر فقط در حد خورد و خوراکتان بود یا بیشتر؟
ـ نه؛ بیشتر بود. سعی کردم برای همیشه سبک زندگیام را عوض کنم. با چنگال غذا میخورم. فستفود، چیپس و پفک، نوشابه، بستنی و شیرینی را برای همیشه گذاشتم کنار. همیشه از لبنیات کمچرب استفاده میکنم. با قند و شکر برای همیشه خداحافظی کردم و واقعا ۳ سال است که اصلا لب به قند و شکر نزدهام. من چای شیرین خیلی دوست دارم و موقعی که خیلی هوس چای شیرین میکنم، به قند رژیمی متوسل میشوم؛ خیلی کم البته. در هیچ چیزی هم افراط نکردم چون رژیم نگرفته بودم و فقط داشتم سبک زندگیام را عوض میکردم. عجلهای هم نداشتم ولی هر روز میرفتم روی ترازو و برایم جالب بود که چه بیدردسر دارم وزن کم میکنم. الان هم جزو عادات روزانهام این است که هر روز بروم روی ترازو. من سبزیجات پخته هم خیلی دوست دارم و زیاد میخورم. فکر میکنم این خیلی کمکام کرد.
▪ احتمالا ورزش هم به برنامهتان اضافه شد؟
ـ بله؛ پیادهرویام ترک نمیشد، مخصوصا بعد از اینکه کاهش وزن محسوسی پیدا کردم. هنوز هم هر روز پیادهروی میکنم، بین نیم تا یک ساعت. به ندرت میشود که یک روز پیادهروی نکنم. تحت هر شرایطی این کار را انجام میدهم. فکر میکنم بهاش اعتیاد پیدا کردهام. توی دو سال اخیر هم روزی ۲۰ دقیقه نرمشهایی برای کمردردم انجام میدهم. فقط همین.
▪ هنوز هم این کارها را میکنید یا وقتی وزنتان کم شد، اینها را گذاشتید کنار؟
ـ هنوز، و به امید خدا، همیشه این تغییر سبک زندگی ادامه دارد؛ چون رژیم من زماندار نبود و اهداف میانمدت یا کوتاهمدت نداشتم. میخواستم سبک و سیاق زندگیام را عوض کنم.
▪ مشکل پوستی برایتان پیش نیامد؟
ـ اصلا.
▪ بعد از ۳۵ کیلو کاهش وزن، حالا میلتان به غذا کمتر شده یا هنوز هم مجبورید جلوی پرخوریتان را بگیرید؟
ـ خدایی نه، میلام کمتر نشده! من عاشق غذا هستم و واقعا خودم را کنترل میکنم. هنوز هم همان میل را نسبت به غذا حس میکنم ولی نمیخواهم دچار آن حالت سنگینی بعد از غذا بشوم. این تنها چیزی بود که همان موقع هم که چاق بودم واقعا اذیتام میکرد. باعث میشد نتوانم کار کنم. زود چرتام میگرفت.
▪ درست است که شما خودتان پزشکاید؛ ولی چرا برای کاهش وزن به یک متخصص تغذیه مراجعه نکردید؟واقعا نمیدانم. باید میرفتم؟
ـ فکر میکنم به اندازه کافی میدانستم که باید چه کار کنم. خیلی هم روی نِت مطلب خواندم. از سایتهای معتبر. اینطوری بود که مثلا علاقهمند شدم شاخص گلایسمیک چیزهایی را که میخورم، بدانم. اینطوری بود که ماکارونی سبوسدار به بخش مهمی از برنامه غذاییام تبدیل شد. دایم میرفتم و به سایتهایی که کالری مواد غذایی مختلف را داشتند، سر میزدم. الان میتوانم تقریبی، کالری روزانهام را ذهنی حساب کنم و البته معمولا این کار را هر روز انجام میدهم.
▪ خانواده و اطرافیانتان هم نقشی در رژیم گرفتنتان داشتند یا نه؟ اصلاً کسی شما را به این کار تشویق میکرد یا نه؟
ـ تقریبا همه اطرافیانام استقبال کردند و تشویقام میکردند. انگار همه به غیر از خودم نگران این وضعیتام بودند. خودم هم اصرار داشتم همه بدانند. به هر کسی میرسیدم، میگفتم که میخواهم وزنام را کم کنم. این کار خیلی موثر بود. برایم نوعی رودربایستی خودخواسته پیش آورده بود و نمیگذاشت دست از پا خطا کنم.
▪ احتمالا شاگردانتان هم از این کاهش وزنتان استقبال کردند؛ نه؟
ـ کلا خیلی از آنهایی که در ارتباط نزدیک با من بودند از این تغییر سبک زندگی استقبال کردند؛ چون میدیدند که من بدون اینکه سختی بکشم دارم وزن کم میکنم. دانشآموزانام که جای خود دارند. اصولا دانشآموز خیلی به معلماش نگاه میکند. خیلیهایشان میآمدند و سوال میکردند. من هم سعی میکردم تشویقشان کنم. البته چون سن و سال و شرایطشان خیلی با من تفاوت دارد، بهشان توصیه میکردم حتما با مشورت یک متخصص تغذیه این کار را انجام بدهند.
ندا احمدلو
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس چین دولت سیزدهم خلیج فارس دولت لایحه بودجه 1403 شورای نگهبان حجاب مجلس یازدهم
روز معلم تهران سیل قوه قضاییه آموزش و پرورش شهرداری تهران فضای مجازی پلیس سلامت دستگیری شورای شهر تهران سازمان هواشناسی
بانک مرکزی خودرو دلار قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو ایران خودرو سایپا بازار خودرو مالیات تورم ارز
تلویزیون سریال سعید آقاخانی سینمای ایران سینما نون خ موسیقی تئاتر دفاع مقدس فیلم کتاب رسانه ملی
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه روسیه عربستان ترکیه افغانستان
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید سپاهان تراکتور بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ برتر فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام ناسا تبلیغات تسلا اپل فناوری گوگل همراه اول آیفون ماه
داروخانه کاهش وزن خواب مسمومیت دیابت طول عمر سلامت روان بارداری آلزایمر