یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

جهان در انتظار رفتن بوش


جهان در انتظار رفتن بوش

مردم از رئیس جمهوری امریکا چه می خواهند

با قضاوت درباره نظرسنجی‌ها، میلیون‌ها نفر در امریکا و سراسر جهان آرزو دارند دوره کار جورج بوش هر چه سریع‌تر تمام شود. با رفتن او، امریکا می‌تواند از شر جنگی فاجعه‌بار در خاورمیانه خلاص شود، از دخالت لفظی و نظامی در امور کشورهای دیگر دست بردارد، دوستان از دست داده را بازیابد و بار دیگر به گفته بنیانگذاران این کشور عمل کند که باید به افکار نوع بشر به درستی احترام بگذارد. یا حداقل میلیون‌ها نفر آرزو دارند با رفتن بوش چنین شود.

بهتر است که امریکا این همه مردم را ناامید و دلسرد نکند چند راه وجود دارد که رئیس‌جمهور بعدی می‌تواند برای اعاده جایگاه جهانی امریکا به سرعت دست به کار شود، اما فهرست این اقدامات کوتاه است. صرف عدم حضور بوش باعث ایجاد حسن نیت نسبت به امریکا خواهد شد.

امریکایی که زندان گوانتانامو را تعطیل کند، هرگونه شکنجه (به وسیله سازمان سیا یا ارتش) را ممنوع سازد و زندان‌های مخفی سیا را بنندد، یک بار دیگر می‌تواند ادعا کند که با اعمال خود رهبر جهان آزاد است و نه با قدرت نظامی. رئیس‌جمهوری جدید امریکا باید با صراحتی که بوش هرگز نداشت به مردم جهان اعلام کند که امریکا می‌خواهد در مبارزه علیه گرم شدن آب و هوای جهان همکاری کند و تلاش خواهد کرد به دادگاه بین‌المللی کیفری ملحق شود.

رد لجوجانه پیمان کیوتو به وسیله بوش، و خصومت او با تشکیل دادگاه بین‌المللی کیفری، خصومت مردم جهان را، حتی پیش از شروع جنگ در عراق با امریکا برانگیخت.

از همه اینها به عنوان تغییراتی بنیادی یا نمادین استقبال خواهد شد. اما حتی انجام همین فهرست کوتاه دشواری‌های بسیاری خواهد داشت. بستن گوانتانامو، امریکا را وادار خواهد کرد آن تعداد از مظنونان به تروریسم را که می‌تواند برای آنان پرونده‌ای تشکیل دهد در امریکا محاکمه کند اما دیگران را در خاک امریکا آزاد کند به شرطی که دیگران آنان را دستگیر نکنند و اگرچه برای یک رئیس‌جمهور آزاد است درباره همکاری در زمینه تغییرات آب و هوا وعده همکاری بین‌المللی بدهد، تصویب قوانین مربوط به آن در کنگره، که خواسته‌های گروه‌های ذینفع را زیر پا بگذارد و جلوی رشد تولید خودروهای بزرگ امریکایی را بگیرد دشوار است. مجلس سنای امریکا پیمان کیوتو را تصویب نمی‌کرد حتی اگر بوش از آن می‌خواست چنین کند.

به علاوه، برآوردن این انتظارهای «آسان» اولیه، پاسخگوی تغییرات عظیمی که مردم سراسر جهان از امریکا انتظار دارند و انجام آنها را از رئیس‌جمهور جدید می‌خواهند، نیست. میلیون‌ها اروپایی (از جمله دوستان وفادار انگلیسی امریکا) از امریکا می‌خواهند از بازی کردن نقش کلانتر و پلیس جهانی دست بردارد و مانند هر کشور دیگری از مقررات و قوانین تحت رهبری سازمان ملل متحد پیروی کند.

بیش از یک میلیارد مسلمان از امریکا می‌خواهند اگر نمی‌خواهد اسرائیل را به کلی منحل سازد لااقل این مجموعه صهیونیستی را از کرانه غربی (و غزه) بیرون کند.

مردم بسیاری در امریکا و جهان بی‌صبرانه منتظر خروج امریکا از عراق و افغانستان هستند. این فقط روس‌ها نیستند که طرح‌های امریکا را برای ایجاد شبکه دفاع موشکی در اروپا اقدامی تحریک‌آمیز می‌دانند یا فقط ایرانیان نیستند که می‌گویند تحریم برنامه‌های هسته‌ای ایران نماد سیاست‌های دوگانه امریکا است. بیشتر مردم دنیا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ با امریکا همدردی کردند اما عده بسیار زیادی از آن افراد امروز جنگ امریکا علیه تروریسم را، جنگ آن علیه اسلام می‌دانند.

فقط نگاهی به فهرست کارهای مختلفی که مردم قسمت‌های مختلف جهان از امریکا می‌خواهند انجام دهد یا انجام آنها را متوقف کند نشان می‌دهد ماه عسل رئیس‌جمهور جدید این کشور تا چه حد کوتاه خواهد بود. هیچ رئیس‌جمهوری نمی‌تواند این همه انتظارات بزرگ خارجی را برآورده سازد.

و البته هیچ رئیس‌جمهوری نباید چنین کند! نشان دادن احترام به افکار عمومی جهان به معنای رقابت در مسابقه‌ای جهانی برای کسب محبوبیت به بهای چشم‌پوشی از اجرای سیاستی درست نیست. بیشتر سیاست خارجی رئیس‌جمهور بعدی، به درستی، ادامه سیاست‌های کنونی خواهد بود.

از جمله هدف‌های اصلی سیاست او حفظ اتحاد ناتو، ادامه سیاست جلوگیری از تکثیر سلاح‌های هسته‌ای، و حمایت از امنیت متحدانی مانند ژاپن، تایوان و کره جنوبی در آسیا و اسرائیل و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در خاورمیانه خواهد بود. امریکا تحت رهبری رئیس‌جمهور جدید باید بدون در پیش گرفتن سیاست‌های حمایت از صنایع داخلی در دفاع از خود، خود را با ظهور بی‌پروایانه چین سازگار کند، نگاهی به روسیه با سیاست‌های پرسروصدای جدید آن داشته باشد و به تعقیب و مبارزه با القاعده و سایر تروریست‌ها ادامه دهد.

بدون توجه به شرایط امریکا در سال ۲۰۰۳، انکار این مطلب غیرممکن است که جنگ در عراق به فاجعه‌ای انسانی تبدیل شد. پنجمین سالگرد این فاجعه با کشته شدن چهار هزارمین نظامی امریکایی و تشدید جنگ همراه بود. اما از زمان افزایش نیروهای امریکا در عراق از سال گذشته وضع مثبت بوده است. برای یک رئیس‌جمهور جدید تصمیم‌گیری درباره کاری که یک سال بعد در عراق خواهد کرد امروز احمقانه خواهد بود. دلایل حمله به عراق هر قدر غیرمنطقی باشد، عواقب خروج بی‌هنگام از آن می‌تواند نه فقط برای موقعیت امریکا در منطقه‌ای که برای منافع امنیتی و اقتصادی آن حیاتی است، بلکه برای خود عراقی‌ها نیز بسیار بد باشد.

درک این موضوع که روسای جمهوری امریکا به منافع امریکا خدمت می‌کنند و نه به منافع همه جهان، برای اغلب خارجیان تعجب‌آور است. این منافع اغلب، تداخل پیدا می‌کنند. مردم امریکا و بقیه نوع بشر از حل بحران ناشی از تغییر آب و هوا، و گسترش دموکراسی، بازارهای آزاد و نظام تجاری لیبرال، و صلحی که چنین نظامی به آن بستگی خواهد داشت، به یکسان بهره‌مند خواهند شد. رئیس‌جمهور جدید لازم است نماد این امر باشد. اما در دنیایی که هنوز براساس اصول هابز اداره می‌شود، کشوری که در حال حاضر هنوز تنها ابرقدرت جهان است، همچنان منافع خود را بر منافع دیگران مقدم خواهد داشت.

به این دلیل بود که وعده در پیش گرفتن سیاست خارجی فروتنانه و معمولی به وسیله بوش نتوانست در برابر حملات غیرعادی ۱۱ سپتامبر، که آن را به باتلاق عراق و افغانستان کشاند،‌دوام بیاورد. دولت بوش که در دور اول با یکه‌تازی‌های خود متنبه شده بود در دور دوم کار خود، به ارزش همکاری با متحدان خود،‌وقتی این کار ممکن باشد، پی برد. اما وقتی چنین کاری ممکن نباشد امریکا به تنهایی و با اتکا به خود اقدام می‌کند. غریزه رئیس‌جمهور بعدی غیر از این نخواهد بود.

منبع: اکونومیست

مترجم: علی کسمایی



همچنین مشاهده کنید