پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

برنامه ی کشوری بهداشت روان ایران مهر ماه ١٣٦٥ ١٩٨٦ میلادی


برنامه ی کشوری بهداشت روان ایران مهر ماه ١٣٦٥ ١٩٨٦ میلادی

پیشینه سیاست گذاری در بخش سلامت روان

پیش‌نویس برنامه‌ی کشوری بهداشت روانی از تاریخ ۲۸ مهر لغایت ۴ آبان ۱۳۶۵ توسط کمیته‌ای از وزارت بهداشت و با همکاری سه دانشگاه علوم پزشکی ایران؛ تهران و مشهد درتهران تنظیم شده است و افراد زیر در تنظیم آن سهم بسزایی داشتند:

۱) پروفسورهاراطون داویدیان، استاد و مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه تهران و رئیس بیمارستان روزبه (رئیس کمیته).

۲) دکتر سیدابوالقاسم حسینی، دانشیار و مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه مشهد.

۳) دکتر سید احمد واعظی، روانپزشک، بیمارستان شهید نواب صفوی تهران.

۴) دکتر سید حسین فخر، مدیر کل نظارت بر مواد اعتیاد آور.

۵) دکتر محمد صنعتی، استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران.

۶) دکتر احمد محیط ، مدیر انستیتو روانپزشکی تهران ، دانشگاه علوم پزشکی ایران (دبیر کمیته).

۷) دکتر ناراندراویگ، رئیس منطقه‌ای بهداشت روانی سازمان جهانی بهداشت منطقه مدیترانه‌ی شرقی، اسکندریه، مصر.

کمیته مراتب قدردانی خود را از توصیه‌ها و نظرات افراد زیر که در طول مدت تهیه برنامه‌ی کشوری بهداشت روانی همکاری نمودند، اعلام می‌دارد.

۱) دکتر بیژن صدری‌زاده، معاونت امور بهداشتی وزارت بهداشت.

۲) دکتر حسین مللک افضلی، قائم مقام وزیر در امور مراقبتهای بهداشتی اولیه.

۳) دکتر محمد یونسی، مدیر کل اداره‌ی خدمات بهداشتی ویژه.

۴) خانم گوهر رحمانی، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی.

۵) دکتر س.ا.ظافر، نماینده‌ی سازمان جهانی بهداشت در ایران.

کمیته‌ همچنین از دفتر نمایندگی سازمان جهانی بهداشت درایران و انستیتو روانپزشکی تهران و بیمارستان روزبه به خاطر همکاریشان قدردانی می‌نماید.

ـ نکته:

(کلیه اطلاعات و آمارهای ذکرشده در این طرح مربوط به سال ۱۳۶۵ و قبل از آن می‌باشد که با آمارهای زمان انتشار این مجموعه تفاوت دارد).

● مقدمه

اصل ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برخورداری از بهداشت ودرمان را حق مسلم همه مردم اعلام نموده است. کشور ایران یکی از امضاکنندگان اعلامیه الماآتا می‌باشد که هدف بهداشت برای همه تا سال ۲۰۰۰ را از طریق خدمات بهداشتی اولیه برنامه ریزی نموده است.

سیاستهای بهداشتی کشور که اخیرا در نظام جدید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تعیین گردیده در راستای اقدام هماهنگ در سطوح گوناگون بهداشت عمومی از طریق شبکه‌های بهداشتی درمانی کشور است.

یکی از زمینه‌های خدمات بهداشت عمومی که باید در برنامه‌ی کلی از اهمیت زیادی برخوردار شود، بهداشت روانی است.

بهداشت روانی صرفا به مراقبت از بیماران روانی گفته نمی‌شود، بلکه با بسیاری از جنبه‌های بهداشت عمومی و بهزیستی افراد جامعه سروکار دارد.

بر اساس آمار موجود برآورد می‌شود که دست کم ۱۵ تا ۳۰ درصد از بزرگسالانی که به درمانگاه‌ها و مراکز بهداشتی مراجعه می‌نمایند، هیچ‌گونه بیماری جسمی ندارند و به طورجدی نیز دچار بیماری روانی نیستند. بلکه زیر فشار، ناراحتی، اضطراب، نگرانی و افسردگی همراه با مسائل روان‌تنی می‌باشند. از سوی دیگر با درنظر گرفتن این حقیقت که ۵۰ درصد از جمعیت کشور در سنین زیر ۲۰ سال هستند و دوران بلوغ و نوجوانی از جمله سال‌های حساس و بحرانی در دوران زندگی به شمار می‌رود، می‌توان نیاز روزافزون به یک برنامه‌ی جامع بهداشت روانی را درک نمود. جامعه‌ای که در جریان یک انقلاب عظیم پیام آور ارزش‌های نوینی بوده است، چندین سال با جنگی تحمیلی درگیر بوده و با موج عظیم مهاجرین داخلی و خارجی روبه‌رو گردیده، خواه ناخواه شرایط استرس آوری دارد و این موضوع نیز نیاز به داشتن یک برنامه‌ی قوی و هماهنگ بهداشت روانی درسطح کشور را مورد تاکید قرار می‌دهد.

ما همچنین در حال حاضر مشغول سازمان‌دهی و گسترش تشکیلات لازم برای ارائه‌ی خدمات بهداشتی از طریق استقرار و گسترش شبکه‌های بهداشتی درمانی می‌باشیم و طرح بهداشت روانی می‌تواند در چنین برنامه‌ای ادغام شود. این مطلب نه تنها دلخواه است، بلکه تنها راه عملی تامین خدمات بهداشت روانی برای بیشترین افراد جامعه می‌باشد.

در ۲۵ سال گذشته راهبردهای درمانی بیماران روانی با تغییر بنیادی روبرو بوده است. امروزه تاکید بیشتر بر درمان بیماران سرپایی و عرضه‌ی خدمات در محل زندگی می‌باشد. تلاش درجهت پیشگیری از بستری شدن وکوشش در برگشت بیماران به محل کار و زندگی خود در کوتاه‌ترین زمان ممکن بوده است. بی شک اجرای برنامه‌ی پیگیری در داخل خانواده و جامعه در مقایسه با بستری شدن‌های پی‌درپی نیز از نظر مالی اقتصادی‌تر است.

یک شبکه‌ی بهداشت روانی ادغام شده در تسهیلات و تجهیزات نظام بهداشت عمومی تنها راه عرضه‌ی چنین خدماتی است. در نتیجه بهداشت روانی باید به عنوان بخشی از اساسی‌ترین بخش‌های خدمات بهداشت عمومی تلقی شود. از سوی دیگر بهداشت روانی مقوله‌ای است گسترده که نه می‌توان و نه باید صرفا محدود به فعالیت‌هایی در سطح یک وزارتخانه گردد. این امر مشارکت و همکاری تخصص‌های مختلف و شرکت فعال افراد یک جامعه را می‌خواهد.

جامعه‌ی انقلابی ما در جهت بالا بردن ارزش‌های انسانی گام بر می‌دارد. ارزش‌های اخلاقی مذهبی، ما را وا می‌دارد که مردم نیازمند را حمایت نماییم.

در سال‌های اخیر یک دگرگونی مهم در نگرش عمومی در اجتماع به وجود آمده است، نگرش نادرست بر علیه بیماری‌های روانی رو به کاهش است و آمادگی بیشتری از سوی جامعه نسبت به پذیرش روش‌های نوین در برخورد با مسائل بهداشت روانی دیده می‌شود.

بنابراین زمان مناسب برای ایجاد یک سیاست و برنامه‌ی جامع بهداشت روانی در سطح کشور فرا رسیده است.

● تجزیه و تحلیل موقعیتی

▪ حجم مسائل بهداشت روانی در ایران

ـ بررسی‌های میدانی:

بررسی‌های همه گیرشناسی که به وسیله‌ی افراد مختلف در ایران انجام گرفته میزان شیوع بیماری‌های روانی را بسیار متفاوت نشان داده است. به نظر می‌رسد که تفاوت در نتایج پژوهش‌ها به سبب روش‌های گوناگونی است که به وسیله‌ی افراد مختلف به‌کار رفته است و یا مربوط به دامنه‌ی سنی گروه‌های مورد بررسی می‌باشد.

میزان شیوع در این بررسی‌ها از ۹ درصد در جمعیتی با دامنه‌ی سنی بالای ۶ سال و ۳۶ درصد در نمونه دیگری با دامنه سنی بالای ۱۵ سال در نوسان بوده است. در یک بررسی که اخیرا صورت گرفته است، ۳ درصد از بیماران روانی یا ۶/۱ درصد از جمعیت ۱۵ سال به بالا به شدت بیمار بودند و به درمان جدی روانپزشکی نیاز داشتند. در همین بررسی ۳/۱۵ درصد بیماری‌های خفیف روانی و ۶/۲۶ درصد مشکلات عاطفی مختلف داشته‌اند.

۳/۲۴ از کل افراد مورد بررسی دچارافسردگی بوده‌اند. بیماری اسکیزوفرنیا ۶/۰ درصد، صرع گراندمال ۶/۰ درصد و عقب ماندگی‌های ذهنی نیز ۴/۰ درصد و میزان معتادین ۱ درصد گزارش شده است.

ـ اختلال‌های روانی در پزشکی عمومی:

در پژوهشی که در یکی از درمانگاه‌های سرپایی صورت گرفته است، ۵/۳۴ درصد بیماران که به وسیله‌ی پزشکان عمومی مورد بررسی قرار گرفته بودند، به‌ نوعی دچار اختلال روانی بوده‌اند. ۲۵/۱ درصد مبتلا به هر دو اختلال جسمی و روانی بودند. بیشترین گروهی که به وسیله‌ی روانپزشکان تشخیص داده شده‌اند، افسردگی بوده است که ۲/۲۷ درصد تمام موارد مراجعین به درمانگاه را تشکیل می‌دهد.

در پژوهش دیگری که در یکی از بیمارستان‌های عمومی صورت گرفت، تنها ۳۶ درصد از بیمارانی که مورد پذیرش قرار گرفته بودند، دارای هیچگونه مسئله‌ی روانی نبودند.

۴۱ درصد از مشکلات عاطفی، ۱۰ درصد از اختلال‌های روان تنی و ۱۲ درصد از هر دو اختلال بدنی و روانی در رنج بوده‌اند.

در این بررسی ۴۳ درصد کل موارد، بیماران مبتلا به افسردگی بوده‌اند که بالاترین رقم را تشکیل می‌دهند. همچنین در میان بیماران پذیرفته شده مورد بررسی، میزان ابتلاء به اسکیزوفرنیا ۱ درصد، صرع ۱ درصد و اعتیاد ۲ درصد بوده است.

یافته‌های پژوهشی نشان داده‌اند که ۸۰ درصد بیماران روانی به پزشکان عمومی مراجعه می‌نمایند و ۱۶ درصد به متخصصان دیگر غیر از روانپزشک و تنها ۴ درصد در نخستین اقدام درمانی به روانپزشک مراجعه می‌نمایند. همچنین این بررسی نشان داد که کمبود روانپزشک به ویژه در برخی از استان‌ها دلیل اساسی مراجعه بیماران به پزشکان عمومی نیست. ۷۰ درصد این بیماران از نشانه‌های مهم جسمی شکایت داشته‌اند.

ـ بیماران روانی سرپایی:

چنانچه بیماران سرپایی بیمارستان روزبه را که یکی از پر ازدحام‌ترین مراکز روانپزشکی کشور است، در نظر بگیریم آمار زیر را خواهیم داشت.

سالانه نزدیک به ۴۳ هزار بیمار به این درمانگاه مراجعه می‌کنند. ۲۰ درصد از آن‌ها موارد جدید هستند. ۴۰ درصد از استان‌های غیر از تهران ارجاع می‌شوند. ۳/۴۵ درصد مراجعین مبتلا به اختلال‌های افسردگی و۱/۳۹ درصد اختلال‌های عصبی و ۸/۷ درصد بیماران گرفتار بیماری اسکیزوفرنیا می‌باشند.

ـ مسائل اختصاصی در ارتباط با مسائل روانی کودکان:

علیرغم آن‌که میزان مرگ و میر کودکان در سال‌های اخیر کاهش چشمگیری یافته است، لیکن هنوز رقمی در حدود ۷۰ در هزار درشهرها را تشکیل می‌دهد. توجه به پیامدهای ناگوار بیماری‌های عفونی بر سیستم اعصاب مرکزی که بر توانایی‌های یادگیری و عاطفی اثر می‌گذارد و با توجه به اثر عفونت، ضربه و مشکلات زایمانی بر ایجاد صرع و عقب ماندگی‌های ذهنی باید گفت که خدمات بهداشتی اولیه نوزادان و کودکان یکی از موضوع‌های مهم بهداشت روانی است.

ـ تغییرات جمعیتی و مهاجرت:

جمعیت ایران را می‌توان به دو دسته بی حرکت و کوچ کننده یا گروه عشایر که حرکت و جابه‌جایی آنان بر اساس تغییرات فصل و یا شغلی است، تقسیم نمود. گروه اخیر ۵/۱ درصد کل جمعیت را تشکیل می‌دهند. مردمی که پیوسته در جابه‌جایی بین شهر و روستا هستند مانند کولی‌ها ودوره گردان، ۸/۰ درصد کل جمعیت را تشکیل می‌دهند. مهاجرت در داخل کشور سطح بالایی را نزدیک به ۲۳ درصد تشکیل می‌دهد. دلایل اصلی مهاجرت تغییر محل استخدام، وظایف نظامی یا کشوری، ازدواج و تحصیلات است. نزدیک به ۶۰ درصد مهاجرین به اتفاق خانواده‌هایشان نقل مکان می‌کنند.

در یک بررسی کنترل شده بر روی گروهی از مهاجرین به تهران اختلال روانی عمده‌ای بین دو گروه مهاجرین و غیرمهاجرین دیده نشد، ۳۴ درصد مهاجران دارای مشکل روانی تشخیص داده شدند. ۶/۴۶ درصد آنان و یا ۹/۱۵ درصد از کل افراد به نوعی نیاز به مراقبت روانی و درمانی داشتند.

ـ مسائل ناشی از جنگ تحمیلی:

این روزها (۱۳۶۵) شاهد پیدایش گونه ویژه‌ای از اختلال‌های روانی در میان سربازانی که در جبهه می‌جنگند، می‌باشیم. از چگونگی شیوع این اختلال‌ها آگاهی کمی داریم، لیکن موارد ارجاعی به صورت بیماران روانی سرپایی و شماری از آنان در بخش‌های روانی مورد پذیرش قرار می‌گیرند. اغلب این بیماران چند روز پس از مراجعه بهبود می‌یابند.

نشانه‌های اصل بیماری آنان به صورت گیجی؛ سردرد وحالت‌های پرخاشگری برای مدت کوتاهی می‌باشد. درصد کمی از این اختلال‌ها مزمن می‌شوند و درنتیجه به درجه‌ای از کارافتادگی می‌انجامند که در آن‌ها تغییرات خلقی وسردردهای مداوم وجود دارد. مسائل روانی سربازان معلول وقربانیان جنگ از نظر جسمی و عاطفی یک مسئولیت مهم خدمات بهداشتی است. مسائل ناشی از استقرار مجدد مردمی که به علت جنگ بی ‌خانمان شده‌اند به همان اندازه مهم است و باید در برنامه‌ریزی‌های آینده مورد توجه قرار گیرد.

ـ درمان‌گران سنتی:

درمان سنتی بیماری‌های روانی در ایران رو به کاهش است. اگر چه اعتقاد به « زار» هنوز به طور پراکنده در قالب درمان سنتی در برخی از مناطق به ویژه در جنوب ایران وجود دارد، در مقایسه با سایر کشورهای منطقه درمان سنتی در ایران کمتر است. احتمالا تقاضا برای نوشتن دعا که به وسیله‌ی دعانویس انجام می‌شود بیشتر متداول است، اما هم زمان با این اقدام مراجعه به پزشک نیز توصیه می‌شود.

گیاهان وسبزیجات به طور معمول درخانواده‌های ایرانی به عنوان هضم کننده، نیرو بخش یا حفظ تعادل «سردی وگرمی» به کار می‌روند.

ـ مسائل مربوط به مواد مخدر:

اعتیاد به تریاک و هروئین یکی از مسائل اساسی در ایران به شمارمی‌رود. راه عمومی استفاده این مواد، دود کردن و یا استنشاق است. در مورد اعتیاد به الکل و دیگر مواد روان‌گردان، ایران با مسئله‌ی مهمی روبه‌رو نیست. از سال ۱۹۸۰ کشت خشخاش در ایران ممنوع شده است و از آن پس معتادان به تریاک و هروئین در مراکز بازپروری نگهداری می‌شوند و ناگزیر به ترک آن می‌گردند. در حال حاضر ۱۶ مرکز برای این منظور وجود دارد. به هر صورت این تعداد کافی نیست و برای گسترش این مراکز به تجهیزات و تسهیلات بیشتری نیاز است.

ـ نتیجه گیری:

برپایه‌ی بررسی‌های انجام شده می‌توان چنین نتیجه گرفت که مسائل روانی مشکل اساسی بهداشت را تشکیل می‌دهد که به طور متوسط در برگیرنده‌ی ۲۰ درصد جمعیت بزرگسالان است. شمار زیادی از بیماران روانی به طور سرپایی به پزشکان عمومی و یا بخش‌های پزشکی ارجاع می‌شوند. به بیان دیگر بیشتر بیماران روانی ترجیح می‌دهند به وسیله‌ی یک پزشک عمومی درمان شوند و این امر از اهمیت زیادی برخوردار است که باید در برنامه‌ی بهداشت روانی در سطح کشور مد نظر قرار گیرد. یکی از دلایل مهمی که بیمارانی روانی به متخصص اعصاب و روان مراجعه نمی‌کنند، اصولا شکایت‌ها و نشانه‌های جسمی است. در بیشتر موارد بیمار و اطرافیان وی اغلب تشخیصی را عنوان می‌کنند که منشاء جسمی دارد و از این‌رو برای بهبود مشکل خویش پزشک عمومی را بر می‌گزینند.

بنابراین وظیفه‌ی تشخیص اولیه‌ی بیماران روانی و درمان بیشتر آنان بر عهده‌ی پزشکان عمومی می‌باشد. از این رو ادغام بهداشت عمومی و روانی نقش پزشکان عمومی را در پیشگیری و درمان و ارتقاء سطح بهداشت روان بیشتر خواهد کرد.

▪ منابع موجود

وضعیت موجود در زمینه‌ی خدمات بهداشت روانی به شرح زیر خلاصه می‌شود:

ـ نیروی انسانی:

شمار روانپزشکان فعال درسطح کشور ۲۰۰-۱۹۰ نفر می‌باشد که دوسوم آنان در تهران به سر می‌برند. شمار دارندگان دکترای روانشناسی بالینی ۱۰ نفر، کارشناسی ارشد ۳۵ نفر و ۳۰۰ نفر کارشناس روانشناسی بالینی و تعداد ۳۵ نفر کارشناس ارشد پرستاری روانی وجود دارد.

ـ تسهیلات وامکانات خدماتی:

۱) بخش بهداشتی

تخت بیمارستانی در بخش‌های روانی ۲۱، بیمارستان روانی دولتی ۵۳۰۰، تعداد بخش روانی در بیمارستان‌های عمومی دولتی ۴ مورد و بخش روانی در بیمارستان‌های خصوصی نیز ۴ مورد است.

۲) بخش‌های رفاهی و توانبخشی:

همه‌ی فعالیت‌های مربوط به توان‌خواهان جسمی و روانی به وسیله‌ی سازمان بهزیستی کشور و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انجام می‌شود که به طور مستقل فعالیت می‌نمایند.

۳) امکانات آموزشی:

آموزش روانپزشکان در ۶ مرکز صورت می‌گیرد. تعداد فارغ‌التحصیلان سالیانه ۱۲ نفر می‌باشد، اخیرا تغییرات زیادی درتعداد فارغ‌التحصیلان صورت گرفته با تصمیم گیری نسبت به افزایش تعداد دانشجویان پزشکی امکان این‌که شمار دستیاران روانپزشکی نیز در ۶ سال آینده به ۶۰-۵۰ نفر در سال برسد، وجود دارد. آموزش دوره‌ی پرستاری روانی فقط در یک مرکز می‌باشد، آموزش روانشناسی بالینی در ۳ مرکز است که جمع فارغ‌التحصیلان ۱۶ نفر است که پیش بینی می‌شود ۳۰-۲۰ نفر افزایش یابد.

ـ سایر امکانات:

۱) ۲۵۰۰ نفر کاردان‌های بهداشت خانواده که در سطح کشور فعالیت می‌کنند از جمله منابع نیروی انسانی مستعد برای بهداشت روانی به شمار می‌آیند.

۲) مهد کودک اعم از دولتی و خصوصی که در سطح کشور به ویژه در نقاط شهری پراکنده می‌باشند و مربیان این مراکز می‌توانند ابزاری برای گسترش بهداشت عمومی به ویژه در ارتباط با کودکان باشند.

۳) مساجد، نمازهای جماعت و سازمانهای مذهبی از جمله منابع مهم در این زمینه به شمار می‌آیند.

۴) در حال حاضر ۵۰۰ خانه بهداشت شهری وروستایی و ۱۵۰۰ مرکز بهداشتی درمانی روستایی وجود دارد که می‌تواند برای ارائه‌ی خدمات بهداشت روانی مجهز شوند.

ـ منابع سنتی

هیچ مرکز سنتی درمان روانی سازمان یافته به صورت فعال در ایران وجود ندارد. تنها نوعی شیوه درمانی محلی در جنوب ایران بنام « زار» وجود دارد. نظام خانواده گسترده در هر جایی که موجود است می‌تواند به عنوان منبعی برای بهداشت روانی به شمار آید.

▪ ضرورت یک برنامه‌ی جامع در سطح کشور

با مروری به مطالب یاد شده می‌توان دریافت که شکاف عمیقی بین مردمی که نیاز به خدمات فوری بهداشت روانی در ایران دارند و منابع موجود از نظر نیروی انسانی کارآمد و امکانات خدماتی وجود دارد. با توجه به افزایش جمعیت این شکاف به سرعت ژرف‌تر می‌شود. تغییرات سریع اجتماعی، اقتصادی و مهاجرت داخلی و خارجی و مسائل ناشی از جنگ تحمیلی این وضعیت را پیچیده‌تر نموده است.

با توجه به ضرورت‌های مختلف، مشکلات ناشی از نداشتن یک نظام بهداشت روانی می‌تواند بار سنیگنی را بر کشور تحمیل نماید. از سوی دیگر می‌دانیم که برنامه‌ی خدمات‌رسانی عمومی که به وسیله‌ی متخصصان در سطح بالا انجام می‌گیرد، موفقیت آمیز نمی‌باشد.

در حال حاضر بهره‌گیری از خدمات بهداشت روانی حتی برای جمعیت کوچکی از مردم که بیشتر آن‌ها در شهرها زندگی می‌کنند، آسان نیست. به بیان دیگر مردمی که در روستاها زندگی می‌کنند هیچ نوع خدماتی را دریافت نمی‌کنند و باید راه زیادی را برای رساندن خود به مراکز بزرگ برای دریافت کمک طی نمایند.

از این رو نیاز فوری به نگرشی نو در برنامه‌ریزی بهداشت روانی وجود دارد.

● هدف‌ها

۱) فراهم آوردن خدمات بهداشت روانی برای همه‌ی مردم در جمهوری اسلامی ایران در آینده‌ی نزدیک با تاکید ویژه بر آسیب‌پذیرترین گروههای مردم که خدماتی به آنان ارائه نشده و به ویژه افرادی که در نقاط دوردست زندگی می‌کنند.

۲) ایجاد الگوی خدمات بهداشت روانی سازگار با ساخت فرهنگی واجتماعی جامعه ایران و تشویق مشارکت جامعه در ارائه‌ی خدمات بهداشت روانی.

۳) افزایش آگاهی مردم و مهارت‌های بهداشت روانی در خدمات بهداشت عمومی و تشویق مردم در جهت استفاده گسترده‌تر اصول بهداشتی به منظور ارتقاء سلامتی، گسترش رشد اجتماعی – اقتصادی و به دنبال آن بهتر شدن کیفیت زندگی.

۴) تنظیم برنامه‌های مناسب برای مراقبت‌های بهداشت روانی تمام کسانی که در جنگ تحمیلی فعلی به نحوی آسیب دیده‌اند( به طور مثال مهاجران، بی‌خانمان‌ها، توان خواهان روانی و بدنی و داغدیدگان). همچنین برنامه‌ریزی بلندمدت برای رویارویی با مسائل بهداشت روانی ناشی از پیامدهای جنگ در آینده.

● راهبردهای برنامه:

▪ راهبردهای خدماتی:

ـ ادغام خدمات بهداشت روانی در شبکه‌های بهداشتی درمانی کشور.

ـ ارائه‌ی خدمات بهداشت روانی در شبکه‌های بهداشتی درمانی کشور، آموزش لازم برای کادر مراقبت‌های بهداشتی اولیه توسط کارکنان بهداشتی موجود.

ـ ارجاع بیماران ازخانه‌های بهداشت به مراکز بهداشت درمانی روستایی و بیمارستان‌های مناطق و مراکز آموزشی.

ـ افراد فنی بهداشت روانی (روانپزشکان،روانشناسان بالینی و غیره) بیشترین بار را بر دوش خواهند کشید. افزون بر آن، آن‌ها بیشترین زمان را به آموزش و سرپرستی پزشکان عمومی و دیگر کارکنان بهداشتی که در مراکز خدمات اولیه بهداشتی کار می‌کنند و می‌توانند خدمات بهداشت روانی مردم را تامین کنند، باید صرف نمایند.

ـ گسترش تیم‌های بهداشت روانی به نحوی که بتوانند نقش نوین را ایفا نمایند. کارکنان بهداشت روانی در مرکز شهرستان دست‌کم یک روانپزشک و یا یک پزشک عمومی آموزش‌دیده در بهداشت روانی با یک کارشناس بهداشت روانی خواهد بود.

ـ داروهای محدود ولی اساسی اعصاب و روان در کلیه سطوح بهداشتی فراهم خواهند شد.

ـ آغاز فوری سه الی چهار پروژه‌ی روانی در مراکز بهداشتی درمانی به وسیله‌ی بخش‌های آموزشی دانشگاه‌ها در نقاط مختلف کشور. این پروژه‌ها شامل یک درمانگاه هفتگی بهداشت روانی درمراکز بهداشتی ودرمانی با برنامه‌ی آموزش جهت کارکنان بهداشتی خواهد بود.

▪ راهبردهای آموزشی

ـ اجرای برنامه‌های آموزشی فوری جهت کارکنان بهداشتی موجود در سطح خدمات اولیه بهداشتی و همچنین تشکیل دوره‌های آموزشی کوتاه مدت بهداشت روانی برای پزشکان عمومی.

ـ آموزش گروهی از مربیان که آموزش کارکنان بهداشتی و پزشکان عمومی را در سطح مختلف کشور بر عهده دارند.

ـ گنجاندن دروس بهداشت روانی در برنامه‌ی آموزشی بهورزان و کاردان‌های بهداشت خانواده و سرپرستان بهداشتی پرستاران.

ـ آشنا نمودن دانشجویان پزشکی با نیازهای جامعه و برنامه‌ریزی‌های مربوط به بهداشت روان.

ـ آموزش تخصصی برای روانپزشکان، روانشناسان بالینی، پرستاران روانی و مددکاران اجتماعی به نحوی که خود را با نیازهای برنامه‌ی بهداشت روانی در سطح کشور سازگار کنند با تاکید براهمیت پیشگیری از بیماریهای روانی.

ـ تهیه و تنظیم جزوه‌های آموزشی مناسب برای آموزش گروه‌های مختلف بهداشتی.

▪ راهبردهای اداری

ـ گماردن یک مسئول در وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی که مسئول اجرای برنامه باشد.

ـ تشکیل یک گروه هماهنگی چند بخشی در سطح کشوری شامل نمایندگان وزارت بهداشت و بخش‌های دیگر که افراد فنی بهداشت روانی را درسطح کشور رهبری و هدایت نمایند.

ـ تاسیس گروه هماهنگی چند بخشی در سطح استانی.

▪ راهبردهای ارتقاء بهداشت روانی

ـ معرفی اصول و مفاهیم اساسی بهداشت روانی در برنامه‌های آموزشی مدارس و دانشکده‌ها و آموزش مربیان مدارس.

ـ به‌کاربردن ارزشهای اخلاقی دینی جهت ارتقاء بهداشت روانی و داشتن زندگی سالم.

ـ آموزش مهارت‌های اساسی بهداشت روانی به کارکنان بهداشت عمومی که شامل مهارت‌های ساده خواهد بود، مانند این‌که چه‌ طور ارتباط بهتری با بیمار و خانواده او برقرار کنند، چگونه در هنگام بحران حمایت عاطفی خود را ابراز نمایند و چگونه مسائل روانی – اجتماعی را که با بیماری‌های جسمی همراه می‌باشند، تشخیص دهند.

ـ آموزش همگانی بهداشت روانی در زمینه‌ی فعالیت‌های توسعه جامعه از طریق رسانه‌های گروهی و تشکیل کمیته محلی بهداشت روانی جهت گسترش بهداشت روانی.

▪ راهبردهایی برای بهداشت روانی آسیب دیدگان جنگ

- فراهم آوردن خدمات کافی بهداشت روانی برای مهاجرین و قربانیان جنگ.

- گنجاندن جنبه‌های بهداشت روانی جنگ و فشار و استرس‌های ناشی ازآن در آموزش کلیه کارکنان بهداشتی در سطح خدمات بهداشتی اولیه.

- انجام پژوهش در جنبه‌های مختلف آسیب‌های روانی ناشی از جنگ تحمیلی.

منابع

داودیدیان، هاراطون و ایزدی، سیروس (۱۳۵۴) . بررسی اپیدمیولوژی اختلالات روانی در منطقه دریای خزر (رودسر)

مجله بهداشت ایران، سال سوم، شماره ۴، ص ۱۵۶-۱۴۵.

داویدیان، هاراطون (۱۳۵۰)، ارجاع بیماران روانی در طب عمومی

اخبار روانپزشکی شماره ۳،ص ۱۳۳-۱۲۲.

داویدیان، هاراطون (۱۳۵۴). اختلالات روانی در میان مهاجرین به تهران.(منتشر نشده)

داویدیان، هاراطون (۱۳۴۴). تجزیه و تحلیل باورهای مردم در زمینه‌ی آل و ام الصبیان. مجله سخن، سال ۱۶، شماره ۱، ص ۳۴-۱۹.

ملک افضلی، حسین (۱۳۶۵). آمار مربوط به امید به زندگی در ایران، مجله دارو و درمان، سال سوم، شماره ۸، ص ۴.

مرکز آمار ایران (۱۳۶۰). سرشماری عمومی نفوس و مسکن، تهران: مرکز آمار ایران.

Bash, K.W.and J.Bash-Liechti(۱۹۶۹);studies on the epidmiology of neuro -psychiatric disorders among the rural population of the province of khuzestan,Iran:Social Psychiatry.۴,۱۳۷-۱۴۳


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.