جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
اخم در چنته گل آقا نیست
وب فارسی اینروزها مثل جامعهی متبوعش، سست و خموده است. بخشیاش برمیگردد به گرمای آتشبار تابستان که در آن آدمها ترجیح میدهند بخوابند تا بیدار باشند و بخشیاش هم که مثل همیشه به اوضاع جامعه و در این میان خدا را شکر، کار و کاسبی منتقدان و اپوزیسیونها و نقزنهای همیشگی به راه است.
اگر تیم ملی فوتبال قهرمان آسیا میشد و هیچ کس هم یادش نبود که در صورت قهرمانی، به جام کنفدراسیونها میرود تا در کنار بهترین تیمهای ملی فوتبال دنیا بازی کند، شاید بر دل همیشه زخمی! این مردم مرهمی میشد اما نشد و حالا دیگر خبر خاصی هم نیست.
تمام سوژههای بحث و مجادلهی ما هم دارد یکی یکی گرفته میشود. شرق که خودمان دستی دستی مرحومش کردیم و به جهان باقی فرستادیم، فرزاد حسنی هم که مثل همیشه قهرمان شد و با افتخار در اوج قدرت چهارگوشهی مستطیل سبز را بوسید! و از طرح امنیت اجتماعی هم خبر خاصی نیست و فیلم صورتهای خونین نسخهی دوم هم به بازار نیامده تا حداقل چند روزی سکوت و بیشتر از آن، رکود را تجربه کنیم.
روز خبرنگار هم "خبر" خاصی برای نگاشتن نبود. همگی افسرده، دلمرده، پژمرده (و لذت ببرید از این نثر مسجع و تنسیقالصفات!) و عدهیی گریان و عدهیی تسلیتگویان.
به وبلاگها هم که سر میزنی، نه کسی دارد اسرار پشت پردهی دیگری را فاش میکند، نه کسی دارد روشنگری میکند، نه دعوایی هست، نه بد و بیراهی و همان داستان بامزه و پرهیجان افتخارنویسی در وبلاگها هم دیگر نیست که از صدقهی سر نگارندهی این سطور برپا شود، مگر اینکه راساً آستینها را بالا بزنیم و یک حرکت جدید پایه گذاریم.
این روزهای نسبتاً کسلکننده که در آن اثری از بگیر و ببند، دعوا و مرافه، گیس و گیسکشی و عرض و عرضکشی نیست و سستی و انجمادش را وبلاگستان فارسی هم تجربه میکند، مرا یاد ماههای ابتدایی شروع به کار وبلاگهای فارسی میاندازد. روزهایی که در آن هر کسی به غرغر زدن خودش مشغول بود، یکی از عشق بیوفا مینوشت، دیگری از وصال عشق مینوشت و آن یکی هم در شرف وقوع عشق، از تردید در وفا یا بیوفایی احتمالی سخن میراند. بساط قلب و تیر و کمان و الههی عشق و وبلاگنویسی زرد حسابی رو به راه بود و وبلاگنویسهای سیاسی و اجتماعی نسبتاً برای خودشان معطل بودند.
این روزها هم همینطور است. وبلاگهایی که همیشه "خیلی قشنگ مینویسند، به من هم سر بزن!!" کار و کاسبیشان به راه است و در عین حال وبلاگهای ژورنالیستی، مجلات الکترونیکی و سایتهای فرهنگی و ادبی طوری خمیازه میکشند انگار که یک قرن است نخوابیدهاند.
"گلآقا" را هم در همین دسته میبینم. هرچند دیر به دیر آپدیت شدنش را نمیتوان یک نقطهی ضعف دانست، اما دیگر آن "گلآقا دات آیآر" قدیمی نیست، خسته به نظر میرسد، انرژی نمیدهد، شاید هم از خوابآلودگی و سستی مخاطبانش است که اینطور به نظر میرسد.
هر عملی را عکسالعملی است و وقتی مقایسه میکنم کامنتها و نظرات برای کاریکاتورها و گزارشهای سه ماه پیش گلآقا را با کامنتها و نظرات مردمی برای مطالب چند هفتهی اخیرش، به نظر میرسد که قیاسی معالفارغ در پیش رو خواهم داشت.
گزارشگران افتخاری با "فرزاد حسنی" مصاحبه میکردند و تعداد کامنتهای مطلب سه رقمی میشد، علی زراندوز فتوکاتور میکشید و وبلاگهای فارسی پر میشد از تعریف و تمجید و نقد و اشکالگیری. گلنسا با دو خط مطلب، افتخار میداد و وبلاگش را به روز میکرد، آمار بازدیدکنندگانش هشت برابر میشد. اما انگار اینروزها دیگر از این خبرها نیست. هر کسی سرش به کار خودش گرم است و گلآقا هم این وسط تنها مانده. نه خوانندهها حال کامنت گذاشتن دارند و نه حتی نویسندهها و قلمبه دستها، دست و دلشان میرود تا طرحی نو بزنند...
نمیدانم چه میشود. مطمئناً همینطور که باقی نخواهد ماند. اما تا یک گرد و خاکگیری حسابی اتفاق بیتفد و ما هم این وسط قربانی نشویم! باید یک حرکت جدید انجام داد.
"گل آقا" برای جوانهای قدیم دههی ۴۰ و جوانهای امروز دههی ۶۰، همیشه پیامآور شادی و نشاط، تحرک و جنبش، لبخند و تازگی بوده است. پیامآوری که هیچ وقت اجازه نمیداد همراهان و همقطارانش در اوج بحران و آشفتگی، اثری از افسردگی و غم در قلب خود حک کنند و شاید اینطور بتوان تعبیر کرد که با هر دردسری شده، از گرانی و بیکاری و فقر و ناامنی، لبخند و شادی و هیجان به آدمها هدیه میداد.
شاید بتوانیم زمان یک تغییر جدید که مطمئناً در یکی دو ماه آینده اتفاق خواهد افتاد را با گلآقا کمی جلوتر بیاوریم و در یکی از همین روزها، شاهد باشیم تا باروت شادی، انرژی، هیجان و امید به آینده در جامعهی اینترنت فارسی را کبریت گلآقا شعلهور میکند! تغییر اساسی در طراحی وبسایت که برای خوانندگان قدیمی سایت، قدیمی شده، تهدید سایت گلآقا به خوانندگانش که اگر لبخند نزنند، قهر میکند و میرود یا...
سکهها از بدو تاریخ تا امروز حتی زمانی که به قاعدهی یک لاستیک کامیون عرض و ارتفاع و قطر داشتند، همواره "دو رو" بودند و به همین دلیل هم میتوانیم با اطمینان بگوییم که با کمی دیر و زود و بدون سوخت و سوز وبلاگستان و دنیای سایبر فارسی هم دوباره پر از انرژی مثبت میشود. اما ای کاش این بار، گلآقا روی دیگر سکه را نشانمان دهد. یعنی میشود؟
کورش ضیابری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست