سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

آنچه با اطمینان می توانم بگویم


آنچه با اطمینان می توانم بگویم

ـ هرگز به کسی نخواهم گفت: «می دانم چه دردی می کشی»، چون واقعاً نمی دانم. من پدر، مادر و برادرانم را در حادثه ای از دست داده ام، اما فرزندی نداشته ام، پس چطور می توانم به مادری که فرزندش …

ـ هرگز به کسی نخواهم گفت: «می دانم چه دردی می کشی»، چون واقعاً نمی دانم. من پدر، مادر و برادرانم را در حادثه ای از دست داده ام، اما فرزندی نداشته ام، پس چطور می توانم به مادری که فرزندش را از دست داده، بگویم که می دانم چه می کشد.

ـ هرگز به کسی نخواهم گفت: «مطمئنم که بر مشکلات غلبه می کنی»، چون واقعاً مطمئن نیستم. هزار بار تا به حال شده که من نتوانسته ام بر مشکلاتم غلبه کنم.

ـ هرگز به کسی نخواهم گفت: «بچه ها بزرگ می شوند و زیر بازوی شما را می گیرند»، چون هزار بار دیده ام که بچه ها نه تنها زیر بازوی پدر و مادرشان را نگرفته اند، که بار خودشان را هم روی دوش آنها انداخته اند.

ـ هرگز به کسی نخواهم گفت: «اگر ما برویم و دیگری بیاید، همه کارها جور می شوند»، چون هزار بار دیده ام که خیلی ها رفته اند اما چیزی تغییر نکرده است.

ـ هرگز به کسی نخواهم گفت: «اگر این کار را بکنی، آن طور می شود یا نمی شود»، چون هزار بار دیده ام که خیلی چیزها طبق برنامه ریزی های ما جور در نمی آید.

ـ اما به همه خواهم گفت: «این دنیا خدای حکیم و مهربانی دارد که بهترین چیزها را برای بندگانش می خواهد، پس بهتر است به جای فکر کردن به این چیزها، هر کاری را تا جایی که در توانمان هست، درست انجام بدهیم و نتیجه را به خدا واگذار کنیم». چون هزار بار دیده ام وقتی این طوری فکر کرده ام، اوضاع همیشه خوب بوده است.