سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

تحلیل موقعیت میزانسن در آثار ماه رمضان


تحلیل موقعیت میزانسن در آثار ماه رمضان

در تعریفی ساده و همه فهم می توان میزانسن را بازتابی معمارگونه از جهان فکری سازنده اثر دانست

در تعریفی ساده و همه فهم می‌توان میزانسن را بازتابی معمارگونه از جهان فکری سازنده اثر دانست. گستره مفاهیم ادراکی و بصری که تشکیل دهنده چارچوب میزانسن است گاه در بنمایه روایی یک مجموعه و به فراخور جاذبه‌های متنی اثر دارای تعاریف متعددی می‌شود که همین امر مساله میزانسن و تعریف نظری آن را به عنصری مهم در تحلیل فضاهای بصری یک اثر تبدیل می‌کند. به واقع میزانسن به همان نحو که می‌تواند تعریف روشنی از ویژگی‌های مفهومی یک ژانر باشد در عین حال بازتاب روشنی از توانایی‌های کارگردان جهت ایجاد مقارنه و همخوانی بصری و مضمونی کاراکتر با جهان پیرامونی خود است. این جهان پیرامونی می‌تواند از هرعنصر موجود در صحنه یک قابلیت دراماتیک بسازد و حتی از ربط آوایی موسیقی متن با شرایط کاراکتر و موقعیت صحنه نیز به درستی در جهت خلق لحظاتی تراژیک یا کمیک بهره برد. چنین قابلیتی در تجربه دو دهه ای سیما در ماه رمضان دارای نشانه‌های بارز و روشنی از مهارت کارگردان‌هایی است که جاذبه‌های ژانر را به خوبی درک کرده اند و قصه خود را برمبنای میزانسنی تعریف کرده اند که با کمترین تمهید فنی بصری بتواند واجد یک موقعیت صرفا خنده آفرین یا غمگنانه باشد. در این مطلب به تشریح زوایایی ازسکانس‌های کمدی یا تراژیک می‌پردازیم که بداعتی معمارگونه در جهت تشریح حس و حال کاراکتر، تفاوت‌های دیدگاهی آدم‌ها و همخوان سازی موقعیت صحنه با جهان داستانی اثر در آنها به کار رفته است.

الف) تطابق میزانسن با الگوی مفهومی ژانر: مساله مهمی که گاه میزانسن را نه به عنوان یک تکنیک ساختاری از قبل طراحی شده بلکه به عنوان یک معماری حساب شده لحظه ای جلوه گر می‌کند موقعیت قرار گیری آدم‌ها در صحنه و تطابق یا عدم تطابق باورهایشان نسبت به یک موضوع است. از این زاویه گاه توجه به قابلیت محیط در ایجاد خنده، ترس، وهم و برخی دیگر از رفلکس‌های بدنی و طبیعی انسان‌ها می‌تواند به شکل گیری یک موقعیت ویژه کمدی یا تراژ بینجامد. تجربه زیبایی شناختی عطاران در خلق موقعیت‌های کلیدی و حساب شده از زندگی روزمره و مهندسی خارق العاده اش در خانه به دوش، متهم گریخت و بزنگاه بهترین نمونه از تطابق مفهومی میزانسن با ظرفیت‌های ژانر است.

ب)همگامی مفهومی میزانسن در الصاق پلان- سکانس‌ها به یکدیگر: گاه در فرآیند شکل گیری یک اثر الگوهای رفتاری انسان‌ها به شدت تعیین کننده می‌شوند. سکانس‌های رویارویی حاج یونس فتوحی با هستی شایگان در مجموعه میوه ممنوعه می‌تواند تشریح کننده میزانسن خاصی باشد که هم در ایده مرکزی متبلور است و هم نقاط عطف اثر را برپایه باورهایی شکل می‌دهد که در تعالیم ناب دینی از آن تعبیر به تیرهای شیطانی شده است. به واقع جهان مفهومی میوه ممنوعه با زوم درست بر زوال تدریجی شخصیت حاج یونس و عقب نشینی معرفتی وی در تقابل با میل ویرانگر و هوس گونه اش به هستی شایگان توانسته تا تعریف نظری میزانسن را در شکلی به کار گیرد که همخوان با سیر منطقی درام در این اثر باشد. بی شک صحنه برداشت هوایی از حضور حاج یونس در حیاط بیمارستان پس از ملاقاتی که با هستی دارد و ورودش به دایره فرود هلیکوپتر که با مرکزیت حرفh مشخص شده بود می‌تواند بازتاب دقیقی از وضعیت روحی حاج یونس و همخوانی این تصویر بدیع از رها شدنش از دام هوس‌های شیطانی و پیوند دادن این مفهوم با قرارگیری هوشمندانه حاج یونس در آن دایره فرود هلیکوپتر باشد. این پلان در دنباله همان سکانس ملاقات با هستی است و مفاهیم مدنظر کارگردان برای بخشیدن نظمی معنایی به پایان مجموعه را تداعی گر است.

ج)خلق کمدی از دل تراژدی: گاه میزانسن تشریحگر سکانسی غمبار است اما نتیجه به یک فضای کمدی می‌رسد. چنین موقعیت میزانسنی در آثار را خلق نتایج متضاد با روح صحنه‌ها و رسیدن به نتیجه ای متفاوت با چارچوب مفهومی سکانس می‌گویند. تجربه بدیع بزنگاه نمونه ای بکر در این تعریف است. شوخی‌های حساب شده با مفاهیم تشییع جنازه و بازسازی جزئی نگرانه عطاران از مشاهدات عینی و نکات شنیداری اش درباره جزئیات زندگی روزمره سبب به یادگار ماندن سکانس‌هایی شد که از منظر الگوی میزانسن در ژانر کمدی نوآورانه در نظر می‌آمدند.

نویسنده : نیما بهدادی مهر