شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ناکامی یکجانبه گرایی در پرونده هسته ای ایران


ناکامی یکجانبه گرایی در پرونده هسته ای ایران

علی رغم اینکه مثلث جدیدی برای اعمال فشارهای بین المللی علیه ایران شکل گرفته اما فضای موجود در روابط قدرت های بزرگ به گونه ای است که کارآمدی آمریکا و متحدین آن را برای به کارگیری سیاست فشار Coercive Policy به میزان قابل توجهی کاهش یافته است آمریکا تلا ش داشت تا فضای تعارض علیه ایران را در قالب قطعنامه جدید سازمان ملل طراحی نماید

علی‌رغم اینکه مثلث جدیدی برای اعمال فشارهای بین‌المللی علیه ایران شکل گرفته؛ اما فضای موجود در روابط قدرت‌های بزرگ به گونه‌ای است که کارآمدی آمریکا و متحدین آن را برای به‌کارگیری <سیاست فشار> Coercive Policy به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. آمریکا تلا‌ش داشت تا فضای تعارض علیه ایران را در قالب قطعنامه جدید سازمان ملل طراحی نماید.

این امر را می‌توان در قالب برگزاری اجلا‌سیه‌های جدیدی مورد ملا‌حظه قرار داد. وزرای امور خارجه کشورهای اتحادیه اروپا، فرآیند رایزنی خود را برای تاثیرگذاری بر تصمیم‌های شورای امنیت، در زمان برگزاری اجلا‌سیه سالا‌نه مجمع عمومی به انجام رساندند؛ اما این‌گونه اقدامات نتوانست فضای جدیدی را علیه ایران به وجود آورد.

شکل‌گیری چنین شرایطی را می‌توان ناشی از دو مولفه اساسی در سیاست بین‌الملل دانست. کشورهایی همانند روسیه، آلمان و چین مخالفت صریح خود را با یکجانبه‌گرایی آمریکا در ارتباط با نقش‌آفرینی آن کشور در بحران‌های بین‌المللی اعلا‌م داشته‌اند. طی سال‌های ۲۰۰۳ تاکنون شاهد مخالفت‌های زیادی با الگوهای رفتاری مبتنی بر یکجانبه‌گرایی می‌باشیم. بسیاری از کشورهای اروپایی به همراه روسیه و چین، هرگونه یکجانبه‌گرایی را به مفهوم تصاعد بحران در سیاست بین‌الملل می‌دانند. بنابراین اقداماتی که آمریکایی‌ها برای محدودسازی ایران و همچنین افزایش تحریم‌های اقتصادی- استراتژیک تنظیم نموده‌اند، با واکنش سایر کشورها روبه‌رو شد. به عبارت دیگر، پرونده هسته‌ای ایران نشان داد که قدرت‌های بزرگ علی‌رغم آنکه دارای منافع مشترک با یکدیگر می‌باشند؛ اما به دلیل رویکردهای متفاوتی که درباره اداره امور بین‌المللی دارند، با سیاست‌های معطوف به یکجانبه‌گرایی آمریکا مخالفت نموده و آن را عامل مخاطره‌آمیزی برای صلح بین‌المللی می‌دانند.دومین موضوعی را که مانع از اجرایی‌سازی تحریم‌های گسترده‌تر علیه ایران گردید، می‌توان نیاز جامعه بین‌المللی به فرآیندهای صلح‌آمیز دانست.

تصاعد تحریم به گونه‌ای‌اجتناب‌ناپذیر مخاطرات امنیتی جدیدی را برای تمامی کشورها ایجاد خواهد کرد. واحدهای سیاسی که در محیط منطقه‌ای ایران قرار دارند، هنوز نسبت به مخاطرات امنیتی ناشی از اشغال عراق نگران بوده و انجام الگوهای رفتاری‌ای که منجر به سیاست‌های خشونت‌آمیز شود را مغایر نظم و امنیت بین‌المللی می‌دانند. ‌ در این ارتباط، وزیر امور خارجه آلمان اعلا‌م داشته است که همکاری آلمان با اهداف سیاسی آمریکا- اروپا صرفا در شرایطی انجام خواهد شد که فرآیندهای تحریم اقتصادی منجر به افزایش ستیزش و منازعه بین‌المللی نشود، آلمانی‌ها صراحتا اعلا‌م نمودند که نباید سیاست تحریم به ظهور اقدامات خشونت‌آمیز منجر شود. بنابراین هرگونه الگوی رفتاری که مبتنی بر اعمال فشارهای شدیدتر علیه ایران باشد و یا اینکه مخاطرات نظامی جدیدی را در حوزه خلیج فارس به وجود آورد، به مورد پذیرش آلمان و سایر کشورهای اروپایی قرار نخواهد گرفت. ‌

مخالفت‌های انجام‌شده توسط آلمان، روسیه و چین نه‌تنها به عنوان نمادی در مقابله با یکجانبه‌گرایی آمریکا محسوب می‌شود بلکه باید آن را نشانه فرآیندهای صلح‌آمیز و مطلوبیت بخشیدن به الگوهای دیپلماتیک به جای نشانه‌های نظامی و استراتژیک دانست. چنین روندی را می‌توان نشانه‌ای از سودمندی رفتارهای دیپلماتیک دانست. دیپلماسی همواره می‌تواند منافع ملی کشورها را با یکدیگر تعدیل نماید. اگر آمریکا تلا‌ش دارد از طریق همکاری با کشورهای اروپایی، چین و روسیه به مطلوبیت‌های جدیدتری دست یابد، علت آن را می‌توان در فضای سیاسی جدیدی دانست که در مقابله با اقدامات خشونت‌آمیز یکجانبه شکل گرفته است. ‌ به این ترتیب دیپلماسی سازنده constractive Diplomacy را می‌توان زیربنای نیل به تفاهم و همکاری بازیگرانی دانست که دارای اهداف و مطلوبیت‌های استراتژیک متفاوت هستند.

چنین روندی طی سال‌های گذشته از سوی ایران پیگیری شده است. شواهد نشان می‌دهد که دیپلماسی سازنده هیچگونه مغایرتی با اهداف سیاست خارجی ایران مبتنی بر مقاومت در برابر تهدیدات بین‌المللی نخواهد داشت. به طور کلی از طریق دیپلماسی سازنده زمینه همکاری با کشورهایی فراهم می‌شود که تمایلی به مشارکت در فرآیند‌های خشونت‌آمیز ندارند.زمانی که <دیپلماسی سازنده> شکل گیرد، طبیعی است که نقش نهادهای بین‌المللی نیز ارتقا خواهد یافت. تاکنون آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تلا‌ش نموده است تا اقدامات فنی و تکنیکی خود را به گونه موثری پیگیری نماید. در این ارتباط، شاهد تداوم بازرسی‌های مرحله‌ای آژانس می‌باشیم.

زمانی که در تاریخ ۱۳ اکتبر ۲۰۰۷، نماینده آمریکا در سازمان ملل مخالفت خود را با تصمیم‌های آژانس اعلا‌م داشت و سایر کارگزاران سیاست خارجی آمریکا، البرادعی را متهم به ملا‌حظه در سیاست بین‌الملل نمودند؛ هدف دیگری را در جهت مقابله همه‌جانبه با سیاست‌های آژانس و همچنین الگوهای همکاری‌جویانه ایران پیگیری می‌کردند.روندهای جدید سیاست بین‌المللی نشان می‌دهد که بازی قدرت هیچگاه پایان نخواهد یافت. در شرایطی که عده‌ای تلا‌ش می‌کنند تا سیاست‌های معطوف به فشار و درگیری را پیگیری نمایند، گروه‌های دیگری نیز نسبت به چنین رفتارهایی واکنش نشان می‌دهند. این امر را می‌توان در فرآیند همکاری‌های ایران با نهادهای بین‌المللی از جمله آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مشاهده نمود.

ابراهیم متقی