چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

قصه دایی جان ناپلئون تکرار می شود


قصه دایی جان ناپلئون تکرار می شود

اگر از داستان علی اکبری و علی حسینی درس عبرت نگیریم

وقتی تاریخ ایران و جهان را مطالعه می‌کنیم و متوجه ظلم و تاخت و تاز اقوام و ملل مختلف به ایران می‌شویم، امریکا که هیچ، ناخودآگاه می‌خواهیم شعار «مرگ بر...» را نثار همه کشورهای دنیا کنیم؛ اما خب نباید فراموش کرد که تاریخ برای عبرت و استفاده از تجربیات آن است، نه شعار دادن و نفرین کردن. باید از تجربیات تاریخی سود برد، نه اینکه بی‌تفاوت از کنارشان گذشت و بعد از وقوع فاجعه یا حادثه شروع به لعن و نفرین کرد. امروز بیشتر از هر زمان دیگری می‌توان پی به این موضوع برد که ما ایرانی جماعت حافظه تاریخی خوبی نداریم و برخلاف ادعایی که داریم آنقدرها هم عاقل نیستیم که از یک سوراخ دو یا چند بار نیش نخوریم!

داستان امیر علی‌اکبری قصه تازه‌یی است، نیش خوردن جدیدی است؛ اما تکراری، که فقط نقش اول و راوی آن تغییر کرده، وگرنه غصه و اشک‌های امروز امیر علی‌اکبری همان قصه دیروز سعید علی‌حسینی در وزنه‌برداری است که بهترین بود و قابلیت بهترین ماندن را داشت؛ اما با تمام این تفاسیر در بهت و حیرت همگان از گردونه رقابت کنار رفت تا او نیز همچون امیرعلی داستان اسطوره‌یی باشد که تا آمد ظهور کند، فصل غیبتش فرا رسید، تا افسانه نانوشته‌یی شود که در عصر مدرن تنها باید سینه به سینه نقل شود تا به گوش آیندگان برسد. امروز چیزی که نگارنده را به عنوان یکی از دوستداران علی‌اکبری اذیت می‌کند، نه استفاده او از مواد نیروزا –که در این دوره و زمانه هیچ قهرمانی نیست که از آن استفاده نکند (!) - بلکه بی‌احتیاطی او است که کم تجربه نیست! و دیگر اینکه این موضوع به «ریف» ماساژور بلغاریِ سابق تیم ملی کشتی ایران و فعلی تیم ملی کشتی آذربایجان نسبت داده می‌شود که خانواده کشتی به خوبی می‌دانند مرد پاک و شریفی است. اینکه ماده ممنوعه مصرف شده توسط امیر «وینسترول» عنوان شده، برای ما بسیار عجیب است. چون ماندگاری این ماده چندین ماه بوده و قطعا فرنگی کار ایران که در مسابقات دانشجویان جهان نتیجه آزمایشش منفی بوده است، با تجربه‌یی که پیش از این به خاطر مثبت اعلام شدن نتیجه تستش و محرومیت دو ساله داشته، بعید به نظر می‌رسد در فاصله کمتر از دو ماه به آغاز پیکارهای جهانی، دست به مصرف چنین ماده‌یی زده باشد، مگر اینکه شرایط طور دیگری بوده باشد که ما از آن بی‌اطلاعیم؛ اما خب آنچه مهم بوده و او را متهم می‌کند، این است که ماده ممنوعه وینسترول در تست او دیده شده و کسی هم نمی‌تواند منکر این موضوع شود، تا این سوال مطرح شود که چرا باید در نمونه آزمایش او که سرمایه بزرگی برای کشتی کشورمان است این ماده یافت شود؟!

فرض اینکه همه دنیا دست به دست هم داده‌اند تا ورزش ایران به ویژه کشتی و سرمایه‌های آن را نابود کنند، چرا ما باید با بی‌احتیاطی خود این اجازه را به آنها بدهیم؟! دوستان به این موضوع اشاره کرده‌اند که «اینها خواستند علاج واقعه را قبل از وقوع بکنند. درک کردند که امیر به همین مدال کوچک جهانی قانع نخواهد شد و هدف والاتری آن هم ایستادن بر سکوی المپیک را در سر دارد. می‌دانستند که این پهلوان و دلاور را به حال خودش بگذارند دیگر باید خواب مدال سنگین وزن را لااقل برای دو دوره ببینند و همین هم شد. در طرفه‌العینی آن هم به‌دور از چشم مدیران ورزشی‌مان یکطرفه او را به قاضی بردند و محکومش کردند. ولی زیبا این بود که قبل از گرفتن تست دوپینگ توسط کمیته ضد دوپینگ قدری فدراسیون نیز هزینه می‌کرد و خود نیز همان زمان تست ثانویه‌ را می‌گرفت و به شکل ناشناس برای دو لابراتوار مختلف خارجی ارسال می‌کرد.»سخن و نوشته دوستان، محترم؛ اما پس چرا خارجی‌ها این کار را با حمید سوریان نکردند؟! مگر سوریان ۶ مدال طلای جهان و المپیک را به سینه نزده و از دومین طلای مسابقات جهانی که به گردن آویخت، نشان نداد برای سالیان سال باید مدال طلای جهان را برای او کنار بگذارند؟!

مشکل را باید جای دیگر و در خودمان جست‌وجو کنیم که از داستان سعید علی‌حسینی عبرت نگرفتیم و اجاز دادیم تا قصه او این‌بار برای استعدادی دیگر تکرار شود و حالا شروع به نفرین دیگران کرده‌ایم. مشکل را باید در خودمان جست‌وجو کنیم نه اینکه توهم توطئه بزنیم و داستان «دایی جان ناپلئون» را هر روز از نظر بگذرانیم، تجربه نکنیم و باز تصور کنیم کار کار انگلیس‌هاست! مشکل را باید در خودمان جست‌وجو کنیم که وقتی می‌دانیم می‌خواهند به هر طریقی شده چوب لای چرخ کشتی و کشتی‌گیران ایرانی بگذارند، بی‌تفاوت نسبت به این موضوع به کار خود ادامه می‌دهیم و فکری نکرده و قدرت بین‌المللی و لابی خود را بیشتر نمی‌کنیم. مشکل را باید جای دیگر و در خودمان وقتی راهنمایی‌های اشتباه و مشاوره غلط به امثال «علی‌اکبری »ها می‌دهیم که واقعیت را نبینیم و بازگو نکنیم و «ریف» را متهم جلوه دهیم، جست‌وجو کنیم!راستش ما آدم‌های ظاهر بین (!) از دور و تنها اندام ورزیده و قدرت بدنی بالای امیرعلی را می‌دیدیم و او را تحسین می‌کردیم و خبری از درون او نداشتیم، درست مثل امروز که از باطن او خبر نداریم و نمی‌توانیم غم درونش را بفهمیم و درک کنیم، پس هرگز نمی‌دانستیم که در دل او چه می‌گذرد و روح و روان او نیز همچون اندامش آماده است یا نه؟! شاید، یک چالش روانی؛ شاید، یک اگر از مواد نیروزا استفاده نکنم (؟) یا شاید، یک اشتباه محاسباتی- زمانی؟! دلیل تمام این یک اتفاق ساده؛ اما فاجعه باشد. به هر حال باید واقع بین باشیم و حقیقت را بپذیریم؛ خود کرده را تدبیر نیست.

همه به خوبی می‌دانیم که امیرعلی داستان ما، بدون مواد نیروزا هم این توان را داشت که برای سالیان سال بر تمام رقبای خود غلبه کرده و تنها کسی باشد که به حق حتی «لوپز» کوبایی را شکست دهد؛ اما خب نشد.

باری، باید درس گرفت، راهنمایی درست کرد، مشاوره غلط نداد، آموزش داد و روح‌ها را به اندازه جسم‌ها بزرگ و آماده کرد و در علم مکمل‌ها همچون رقبا به روز شد تا دیگر از یک سوراخ دو یا چند بار نیش نخوریم!

وحید جعفری



همچنین مشاهده کنید