جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

جلال طالبانی چرا اشتباه صدام حسین را تکرار کرد


جلال طالبانی چرا اشتباه صدام حسین را تکرار کرد

جلال طالبانی رئیس جمهور عراق در یک موضع متحیرانه اعلام کرد ما به دولت ایران و نظام این کشور احترام می گذاریم و خواهان برقراری یک رابطه حسنه با ایران هستیم اما به هیچ وجه حاضر نیستیم معاهده الجزایر که در سال ۱۹۷۵ منعقد شده را به رسمیت بشناسیم

" جلال طالبانی" رئیس‌جمهور عراق در یک موضع متحیرانه اعلام کرد ما به دولت ایران و نظام این کشور احترام می‌گذاریم و خواهان برقراری یک رابطه حسنه با ایران هستیم اما به هیچ وجه حاضر نیستیم معاهده الجزایر که در سال ۱۹۷۵ منعقد شده را به رسمیت بشناسیم.

وی در ادامه افزود:" این معاهده میان دو رژیم مخلوع صدام حسین و محمدرضا پهلوی منعقد شده نه میان ایران و عراق."

طالبانی همچنین تاکید کرد:" من به همین دلیل بسیاری از بیانیه‌های مشترک را به خاطر درج معاهده الجزایر در متن آن رد کرده و امضا نکرده‌ام."

معاهده الجزایر معاهده‌ای است که در سال ۱۹۷۵ میان نمایندگان رژیم وقت عراق و "محمد رضا شاه پهلوی" با نظارت " هواری بومدین" منعقد شد که بر اساس آن، مطابق با معاهده دولت عثمانی در سال ۱۹۱۳ عمیق‌ترین نقطه اروند رود مرز دو کشور را تعیین می‌کند. صدام حسین این معاهده را در سال ۱۹۸۰ به صورت یک‌ طرفه پاره و لغو کرد که به جنگ خونین ۸ ساله ایران و عراق انجامید.

● معاهده کردها با سنیان

در همین حال و هم‌ زمان با اعلام اظهارات حیرت‌آور جناب آقای طالبانی، معاهده‌ای نیز میان جلال طالبانی به عنوان رئیس حزب میهنی کردستان،" مسعود بارزانی " به عنوان رئیس‌ حزب دموکراتیک کردستان و " طارق‌الهاشمی" به عنوان رئیس حزب اسلامی و مهمترین حزب سنی جبهه توافق العراقیه منعقد شد که رسانه‌های عربی آن را توافق‌نامه‌ای برای کاستن از قدرت روز افزون شیعیان درعراق دانسته‌اند.

در تایید این ادعا می‌توان به اظهارات " سلیم عبدالله" یکی از رهبران عالی‌رتبه حزب اسلامی اشاره کرد که گفت:" تفاهم‌نامه‌ای که میان حزب اسلامی با دو حزب کرد منعقد شد در حقیقت پیامی به مالکی است مبنی بر این که نیروهای کرد و سنی با یکدیگر متحد شدند تا رو در روی احزاب شیعه بیاستند."

عبدالله همچنین مدعی شد:" این یک معاهده صرفا سنی - کردی نبود بلکه پیغامی به مالکی بود تا نشان دهیم این قدرت را داریم که در هر لحظه در برابر سوء برداشت‌های حزب الدعوه و مجلس اعلا برخورد کنیم."

در همین حال جلال طالبانی پس از امضای این معاهده با حضور در یک کنفرانس خبری مشترک به همراه مسعود بارزانی و طارق‌الهاشمی در شهر سلیمانیه گفت:" هدف از امضای این تفاهم‌نامه که از قبل بر روی آن اتفاق شده بود، تشکیل دولت وحدت ملی حقیقی با هدف تقویت روابط و ایجاد وحدت در صفوف مختلف عراقی و احقاق خیر و مصلحت عراقی‌ها است."

گر چه وی در ادامه تاکید کرد این معاهده علیه هیچ حزب یا فردی منعقد نشده است.

پیش از این دو حزب اصلی کرد تفاهم‌نامه‌ای را با مجلس اعلا و حزب دعوه دو حزب مهم شیعه عراقی امضا کرده بودند که به پیمان چهارگانه معروف شد. در آن موقع حزب اسلامی حاضر نشد به جمع امضاکنندگان این پیمان بپیوندد.

گرچه برخی از افراد منتسب به دولت شیعی عراقی و نزدیک به احزاب شیعی از امضای این معاهده استقبال کرده و آن را به پیمان پنج‌گانه به جای چهارگانه تعبیر کرده‌اند، اما نبود نماینده‌ای از احزاب و گروه‌های شیعی این شائبه را ایجاد کرده که کردها با هم‌پیمانی با سنیان در حقیقت تلاش دارند، از شیعیان و متحدانشان عبور کنند.

● اهداف احتمالی این موضع گیری

براساس برداشتی که مطبوعات عرب از گفته‌های اظهارات طالبانی درباره دولت شیعه مالکی و معاهده الجزایر داشته‌اند و آن را مستقیما به امضای تفاهم‌نامه احزاب کرد با حزب اسلامی با گرایش سنی ربط داده‌اند، می‌توان این برداشت را کرد که کردها به نوعی به ایران و شیعیان، حتی مجلس اعلا و حزب الدعوه پشت کرده‌اند و جبهه تازه‌ای را در عراق باز کرده‌اند.

باید به این نکته واقف بود که جلال طالبانی فرد بسیار باهوش و زیرکی است که هیچ گاه بی‌گدار به آب نمی‌زند و هر موضعی را سنجیده و بر اساس یک منطق بیان می‌کند. از این رو موضع‌گیری‌های جلال طالبانی را نمی‌توان بی‌اساس و بی‌دلیل دانست. به عبارت دیگر همانطور که بسیاری از کارشناسان معتقدند این اظهارات مطابق با یک سری وقایع و حتی اتفاقات و امضای تفاهم نامه‌‌های پشت پرده ایراد شده است.

برخی معتقدند، خصلت کردهای عراق این است که برای حفظ منافع خود در عراق در مواقع لزوم به شدت کردی شده و از منافع کردها تا حد افراط دفاع می‌کنند و با همین هدف در مواقع دیگر از منافع عراق به شدت حمایت کرده و آن را منافع خود ‌می‌دانند.

به اعتقاد این کارشناسان اظهارات جلال طالبانی دقیقا در همین راستا بیان شده و در حقیقت یک هدف دو گانه را دنبال می‌کند. نخست، جلال طالبانی با اتخاذ یک موضع ملی گرایانه عراقی به دفاع از عقاید افراطی پان‌عراقی‌ها برخواسته و از سوی دیگر بر سر کردستان که این روزها محل مناقشات بسیار منطقه‌ای است و به شدت بر سر موضوع پ.ک.ک لحظات سختی را با ترکیه و عراق می‌گذارند، قصد دارد به نفع کردها امتیاز بگیرد.

اما برخی نیز معتقدند جلال طالبانی تلاش می‌کند ضمن حفظ این جایگاه علاوه بر آن یک مناقشه جدیدی نیز ایجاد کند. بدین معنا که توپ موضوع معاهده الجزایر را پذیرفته خود به زمین بیاندازد تا هم‌سویی خود را به سنیان نشان دهد و در همین حال در مقابل از سنیان می‌خواهد که خود به دنبال آن توپ بدوند و به آن شوت بزنند تا به منافع مشترک برسند. هم‌زمان در این میان آنها به استفاده از فرصت جدید پرداخته و برای تثبیت جایگاه خود تلاش کرده و دائما به امتیازهای خود در کردستان می‌افزایند.

از سوی دیگر عده‌ای نیز بدبینانه معتقدند، نقش آمریکایی‌ها در این بازی جدید بی‌تاثیر نیست. به اعتقاد آنها آمریکایی‌ها با بسته شدن موضوع امنیتی عراق که به اذعان آنها ایرانی‌ها برای کمک به برقراری آن تا کنون تلاش‌های بسیاری درعراق کرده‌‌اند، قصد دارند موضوع تازه‌ای را علیه تهران بر روی میز بگذارند تا ضمن باز کردن پرونده‌ای جدید مقابل نفوذ ایران در منطقه ، ایران را بیش از پیش تحت فشار بگذارند.

این افراد با اتکا به خصوصیاتی که طالبانی از آن برخوردار است که بدان اشاره شد، محتمل می‌دانند طالبانی با آگاهی کامل آمریکایی‌ها سخن از لغو معاهده ۱۹۷۵ الجزایر سر داده و طبیعتا با اطلاع کامل آنها معاهده با حزب اسلامی سنی را منعقد کرده‌اند.

اما عده‌ای نیز نگاهی از این نیز بدبینانه‌تر دارند که اگر این تصور بخواهد صحیح باشد بسیار خطرناک خواهد بود و مشخص نیست چه پیامدهایی در برخواهد داشت.

به اعتقاد این تحلیلگران هم‌پیمانی کردها با شیعیان فقط و فقط بر اساس مصالح استراتژیک بوده است.

همانطور که هم‌پیمانیشان با ایران نیز از همین ویژگی برخوردار است. بنابراین نباید چندان بر روی هم‌پیمانی با آنها اطمینان کرد.

اگر بخواهیم واقعیت را ببینیم، در حقیقت مشترکات کردها با سنیان بیش از شیعیان و ایرانی‌ها است. زیرا هر دو از یک مذهب واحد (سنی) تبعیت می‌کنند. این بدان معنا است که گذر زمان می‌تواند اختلاف‌های موجود میان اعراب و کردها را بر طرف کند زیرا عنصر مذهبی که میانشان مشترک است، به مرور می‌تواند این اختلاف‌ها را حل کند.

از سوی دیگر کردها به شدت بر سر منافع کردی خود پافشاری می‌کنند و در تلاش هستند به هر نحوی که شده به نهایت منافع خود در این زمینه برسند.

علاوه بر آن افزایش قدرت شیعیان نیز برای کردها نگران کننده شده است. زیرا شیعیان در نهایت حاضر نیستند به هر امتیازی که آنها خواهان آن هستند، تن دهند. برای مثال آنها عراق در برابر حمله ترکیه به شبه ‌نظامیان پ.ک.ک موضع چندان روشن و محکمی اتخاذ نکرده‌اند که این موضوع برای کردها به هیچ عنوان خوشایند نبوده است.

مسعود بارزانی تا کنون بارها ناراحتی خود را از دولت مالکی بر سر سکوت در برابر برخورد ترکیه با پ.ک.ک ابراز داشته است. علاوه بر آن از آن می‌ترسند که با افزایش قدرت شیعیان احزاب شیعی گوی سبقت در کسب قدرت را از آنها ربوده و در آینده دیگر نتوانند مثل زمان حال به جولان در عراق بپردازند.

در همین حال به خوبی می‌دانند اگر پای منافع شیعیان و کرد در میان باشد، ایرانی‌ها بی‌دریغ از منافع شیعیان حمایت می‌کنند.

بنابراین تصور می‌کنند با هم‌پیمانی با عرب‌های سنی که مورد حمایت کشورهای عربی هستند می‌توانند ضمن کاستن از نفوذ ایران درعراق به منافع بیشتری در کردستان و حتی منطقه برسند و درهمین حال از افزایش قدرت شیعیان که دیگر اکنون رفته‌رفته به سمتی می‌روند که دیگر به صورت بی‌درنگ خواسته‌هایشان را اجابت نمی‌کنند، بکاهند.

بنابراین حتی اگر روزی دیدیم که اعراب با چراغ سبز کردها وارد خاک عراق شدند نباید زیاد تعجب کرد، زیرا کردها از قبل زمینه‌های آن را مهیا کرده‌اند.

به هر حال به نظر می‌رسد فصل تازه‌ای از روابط ایران و عراق یا بهتر بگوییم ایران و رهبران کرد در عراق رقم خورده است.

کردهایی که تا دیروز حمایت ایران را برای ادامه حیات سیاسی خود لازم می‌دانستند، اکنون به نظر می‌رسد با تغییر قواعد بازی تلاش می‌کنند با هم‌پیمانی با گروه‌های سنی یک بازی چند بعدی تازه‌ای ایجاد کنند تا بتوانند از گرد و خاک‌های آن به نفع خود استفاده کنند.

مطرح شدن اروند رود و هم‌زمانی آن با درگیری‌های کردها در شمال عراق و از سوی دیگر هم‌پیمانی با سنیان درهمان روز می‌تواند بازگو کننده این واقعیت باشد که بازی شطرنج ایران و عراق اگر به مراحل پایانی خود نزدیک شده بود اکنون باید بازی تازه‌ای را آغاز کند.

بازی‌ای که می‌تواند سخت‌تر و پیچیده‌تر از گذشته باشد و البته بازنده آن نیز دوستان عراقی باشند که ایران را تا کنون خانه دوم خود می خوانند. با این همه باید سخنان سخنگوی وزارت خارجه ایران را از یاد نبرد که هرگونه رد عهدنامه ۱۹۷۵ را برای تهران غیر قابل قبول خوانده است.

علی موسوی خلخالی



همچنین مشاهده کنید