چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

راز بگشا ای علی مرتضی


راز بگشا ای علی مرتضی

▪ خاطره‌ای از زبان امیر مؤمنان، علی علیه السلام
▪ پیامبر هم ضامن آهو بوده
[اکنون به من گوش کنید تا خاطره‌ای از حبیبم، پیامبر خدا برایتان نقل کنم]
روزی رسول خدا (صلی الله علیه …

خاطره‌ای از زبان امیر مؤمنان، علی علیه السلام

پیامبر هم ضامن آهو بوده

[اکنون به من گوش کنید تا خاطره‌ای از حبیبم، پیامبر خدا برایتان نقل کنم]

روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از جایی می‌گذشت در بین راه گذارش بر ماده آهویی افتاد که در خیمه و خرگاهی بسته شده بود.

آن حیوان به قدرت خدا زبان بگشود و با پیامبر گرامی سخن گفت و به آن حضرت عرض کرد:

ای فرستاده خدا! من مادر دو آهو بچه‌ام که اینک هر دو، گرسنه و تشنه‌اند و پستانهایم از شیر آکنده، از شما تقاضا دارم (هر چند) ساعتی مرا رها سازید تا پس از شیر دادن آنها بازگردم و دوباره در همینجا به بند نشینم .

رسول خدا (که درود خداوند برو و خاندانش باد ) فرمود: چگونه این کار ممکن است، در حالی که تو صید و شکار مردم و اسیر و دربند هستی؟

آهو گفت : اگر رهایم کنید (به زودی) باز آیم و شما خود مرا در بند کنید.

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) پس از آنکه از حیوان تعهد گرفت، رهایش ساخت.

چیزی نگذشت که آهو بازگشت اما پستانش از شیر تهی گشته بود.

پیامبر اکرم حیوان را در همان مکان بست و سپس پرسید: این آهو شکار کیست؟

گفتند: صیاد و مالک آن ، شخصی از تیره عرب است.

رسول خدا (بی درنگ) رهسپار آن قبیله شد. و به منظور رهایی حیوان، قصد خریدن آهو را کرد و در این خصوص با صیاد سخن گفت ، اما صیاد گفت:

ای فرستاده خدا! پدر و مادرم فدای شما، این حیوان را از همین جا رها ساختم.

آنگاه پیامبر خدا (که درود خداوند برو و خاندانش باد) به جمع حاضر روی کردند و فرمودند:

اگر چارپایان نیز به میزان شما از مرگ (و سختیهای پس از آن ) خبر داشتند، هرگز از آنها، گوشت فربهی نمی خوردید.

متن روایت :

عَن عَلِی قالَ : مَرَّ رَسولُ اللهِ (ص ) بِظَبِیهٍٔ مَربُوطَهٍٔ بطَنَبِ فُسطَاطٍ، فَلَمَّا رَاَتْ رَسولَ اللهِ (ص) اَطلَقَ اللهُ عَزّ وَ جَلّ لَها مِن لِسانِها فَکَلَّمَتهُ

فَقالَتْ :یَا رَسولَ اللهِ! اِنِّی اُمُّ خَشَفَینِ عَطشانَینِ وَ هَذَا ضَرعی قَد اِمتَلَأَ لَبَناً فَخَلِّنِی حَتَی انطَلِقُ فَارضِعهَا ثُمَّ اَعُودُ فَتَربِطنِی کَما کُنتُ .

فَقالَ لَهَا رَسولُ اللهِ (ص): کَیفَ وَ اَنتَ رَبیطَهُٔ قَومٍ وَ صَیدُهُم؟

قَالَتْ: بَلَی یَا رَسولَ اللهِ! اَنَا اَجِیءُ فَتَربِطنِی اَنتَ بِیَدِکَ کَمَا کُنتُ.

فَاَخَذَ عَلَیهَا مُوثَقاً مِنَ اللهِ لِتَعُودَنَّ وَ خَلَی سَبیلَهَا فَلَمْ تَلبِثُ اِلّا یَسیِراً حَتی رَجَعَت قَد فَرَغَت مَا فِی ضَرعِها. فَرَبَطَها نَبیُّ اللهِ کَما کَانَتْ .

ثُمَ سَاَلَ : لِمَن هَذا الصَیدُ؟

قَالَوا یَا رَسولَ اللهِ (ص )! هَذِهِ لِبَنِی فُلانٍ.

فَاَتَاهُم النَبِیُ - وَ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانَ الذِی اقتَضَهَا مِنهُم مُنافِقاً فَرَجَعَ عَن نِفَاقِهِ وَ حَسُنَ اِسلامُهُ - فَکَلَّمَهُ النَبِیِّ لِیَشتَرِیَهَا مِنهُ.

قَالَ : بَل اُخَلِّی سَبِیلَهَا، فِداکَ اَبِی وَ اُمِی یَا نَبِیَ اللهِ .

فَقَالَ رَسوُلُ اللهِ : لَو اَنَّ البَهائِمُ یَعلَمُونَ مِنَ المَوتِ مَا تَعلَمُونَ اَنتُم، مَا اَکَلتُم مِنهَا سَمِیناً ۱



همچنین مشاهده کنید