چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
عواقب انزوا طلبی
بریتانیا در سال ۲۰۰۳: این کشور، آمریکا را در آغوش میفشارد، چون هر دو برای جنگ عراق آماده میشوند. گرچه بسیاری از همسایگان هم قاره بریتانیا این تجربه را تایید نکردهاند، اما این کشور به گفته تونی بلر، نخستوزیر بینالمللگرای خود به «قلب اروپا» نزدیک است. هزینههای دفاعی و کمکهای خارجی و مهاجرت به سرعت در حال افزایش است. بریتانیا در کنار ایرلند و سوئد خود را آماده میکند تا پذیرای کارگرانی از لهستان و سایر کشورهای اروپای شرقی باشد. کارگرانی که همه کشورهای دیگر عضو اتحادیه اروپا درهایشان را روی آنها بستهاند.
بریتانیا در سال ۲۰۱۳: در پی شکست در مجلس عوام، دولت از بمباران سوریه که در آمریکا و فرانسه مورد بحث بود عقبنشینی کرد. حمایت از عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا به گفته خود دولت مانند «شکلات ورقهای» است. هزینههای دفاعی با ارقام واقعی و به عنوان سهمی از اقتصاد رو به کاهش است. مهاجرت نیز به سرعت رو به کاهش است، گرچه هنوز نه با آن سرعتی که دولت محافظهکار-لیبرال دموکرات مد نظر دارد. بریتانیا ورود کارگران بلغار و رومانیایی را تا زمانی که به لحاظ قانونی میسر شود، ممنوع اعلام کرده است و به فکر افتاده تا دسترسی آنها به مزایا را از میان بردارد. اداره رفاه و خارجیان از تعداد کارکنان خود میکاهد. فقط بودجه کمکهای خارجی رشد میکند که موجب آزردگی اغلب بریتانیاییها است.
به انحای مختلف بریتانیا از یک نقشآفرین مشتاق در مسائل جهانی به چیزی بین یک مامور آزاد و یک تماشاچی خودرای تبدیل شده است. البته این به آن معنا نیست که از اساس طرفدار منزوی شدن است. این کشور موانع تجاری را برداشته و نسبت به سرمایهگذاری خارجی بی میل نیست. بریتانیا در هیچ باشگاه بینالمللی مشارکت نکرده است- گرچه شاید این اتفاق بهزودی رخ دهد. اما در میان انبوهی از سیاستگذاریها و تغییر جهتهای جهانی که بریتانیا در متوقف کردن آنها عاجز است، این کشور سرانجام خود را در جهان تنها خواهد یافت. احساس کوچک بودن خواهد کرد و بیشتر به داخل چشم خواهد دوخت.
سیاستمداران هنوز به مذاکرات خارجی ادامه میدهند، گر چه دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانیا تلویحا بینالمللگرایی تونی بلر را مردود میداند، در عین حال میافزاید که بریتانیا نباید از جهان دور بماند. او سعی میکند توجه دولتمردان کشورش را به رقابتهای خارجی جلب کند و دوست دارد نشان دهد که بریتانیا در برابر رقبای گرسنهاش یک «رقابت جهانی» را در پیش گرفته است. اگر کانتینرهای کشتیرانیاش فعال باشند، صادرات به سرعت افزایش خواهد یافت. برخی از سیاستمداران سرشناس (گاهی) میگویند که میخواهند در اروپا بمانند چون اتحادیه اروپا میتوانند کمتر در امور مداخله کنند.
اما پیام بریتانیا متناقض و در هم است. کامرون در سفری به هندوستان به میزبانانش اطمینان داد که در بریتانیا از آنها استقبال خواهد شد. سپس در کنفرانس حزب محافظهکار در ماه سپتامبر از بسیاری مسائل پرده برداشته شد: «رفاه در سطح خوبی است، سطح جرایم پایین آمده و مهاجرت کاهش یافته است.» سیاستمداران توانستند صادرات را افزایش دهند، اما خدمات مالی که بزرگترین صنعت صادراتی کشور است را کاهش دادهاند. بسیاری از اروپاییها به درخواست بریتانیا مبنی بر اصلاح اتحادیه اروپا توجه کمتری میکنند و بیشتر ترجیح میدهند رفراندومی برپا کنند که بر اساس آن، این کشور از اتحادیه بیرون نگهداشته شود.
دو جنگ خردکننده و موجب نارضایتی در افغانستان و عراق، بریتانیاییها را در برابر اقدامات در خارج از کشور حساس کرده است. اقتصاد ضعیف موجب شده است که آنها در مورد مشاغلشان احساس ترس کنند و نگران خارجیهایی باشند که ممکن است شغل آنها را بگیرند.
داگلاس الکساندر، وزیر خارجه دولت در سایه حزب کارگر میگوید: «جو عمومی حاکم بر ۱۰ سال پیش بر پایه خوشبینی و توانایی استوار بود. اکنون اما بر تشویش استوار است.» رایدهندگان به سیاستمداران باور ندارند و حتی کمتر از کارهایی را که آنها انجام میدهند باور میکنند. بنابراین خیزش حزب استقلال انگلستان، حزبی که طبق معمول مهاجرت و سیاست را محکوم میکند، چندان عجیب نیست.
در چنین شرایطی رکود اقتصادی سایه افکنده است. بریتانیا که دارای صنعت بزرگ خدمات مالی است دچار بحران مالی شد. تعجبی ندارد که این صنعت هم شکست خورد. گر چه سرانجام اقتصاد این کشور به رشد رسید، اما هنوز زمینههای بسیاری باقی ماندهاند که به احیا نیاز دارند. اقتصاد بریتانیا ۱۶ درصد کوچکتر از زمانی است که میتوانست با نرخ رشد دوران پیش از بحران رشد کند. این در شرایطی است که در مقایسه با بسیاری از سایر کشورهای ثروتمند، جمعیت بریتانیا رو به افزایش است و این بر رشد اقتصادی آن تاثیر میگذارد. گذشته از اینها، این کشور بیش از آمریکا ظرف یک دهه گذشته در جنگ مشارکت داشه است و رشد اقتصادی آلمان به آن رسیده است.
نشانههای موقتی از یک احیای اقتصادی قوی میتواند دلیلی باشد برای اینکه بریتانیا قادر خواهد بود به نقش فعالانهتر و کمتر عبوسانه خود در جامعه جهانی بازگردد. آقای الکساندر همچنین به این نکته اشاره میکند که دلیل بزرگتر برای خوشبینی این است که بریتانیا در عمل به طرز شگفتانگیزی یک مکان بینالمللی است. سیاستمداران سیل دانشجویان خارجی را که به سوی دانشگاههای انگلستان در جریان بود کند کردهاند، اما قادر نبودند آن را متوقف سازند. لندن به یک انبار ملی و جهانی مملو از دانشجویان تبدیل شده است. اگر با کسبه پایتخت صحبت کنید، بسیار شگفتآور خواهد بود اگر یکی از آنها لهجه لندنی داشته باشد. حتی در صنعت تکنولوژی لهجههای انگلیسی متداول نیستند و لندن به ندرت تصویر کل بریتانیا را در خود ترسیم میکند.
مردم انگلیس از مهاجرت متنفرند؛ اما نسبت به دیگران در اسکان دادن تازهواردها بهتر عمل میکنند. آنها هیچ مانعی نمیبینند که یک کانادایی را در بین خود جای دهند تا بانک مرکزی شان را اداره کند یا اروپاییها را برای مدیریت تیم فوتبال خود بیاورند البته تعداد زیادی از آنها مسافرت کرده و در خارج زندگی میکنند. یک خبرنگار که زمانی با یکی از نامزدهای حزب ملی بریتانیا مصاحبه میکرد، شاهد آن بود که نامزد مورد نظر میگفت همحزبیهایش آنچنان از روند مهاجرتها به این کشور ناراضیاند که به اسپانیا گریختهاند. این حزب اکنون سازمانی است که از خارجیها و فرزندانشان که متولد همین کشور هستند میخواهد که کشورشان را ترک کنند.
بریتانیاییهای عادی، گذشته از کوتاهی اسفبارشان در یادگیری زبانهای خارجی، بیشتر از مردم اغلب کشورهای جهان از مسائل جهانی مطلعاند. به یک مثال قدیمی توجه کنید: به روش نگاه کردن آنها به پرندگان. مارک کوکر میگوید که پرورشدهندگان پرنده در انگلستان بیش از سایرین مسافرت میکنند، آنها تماشاکنندگان باهوشی هستند که هم به نظاره پرندگان مینشینند و هم مردمی که از آنان آزردهاند. اغلب مراکز بینالمللی تماشای پرندگان ریشههایی بریتانیایی دارند. کوکر میگوید: «شاید دلیلش این است که گونههای پرندگان ما چندان متنوع نیست و تنها ۲۵۰ گونه پرنده در کشور داریم.»
در این گزارش ویژه این موضوع مطرح میشود که بریتانیا نیازمند است تا فرهنگ باز و بینالمللی خود را که موجب بزرگی وی میشود بازیابد. بریتانیا راه زیادی در پیش دارد. صادرات این کشور بسیار ضعیف است و این خود یکی از دلایلی است برای این موضوع که چرا تا این حد طول کشیده که اقتصادش از رکود خارج شود.
بریتانیا در معرض خطر واقعی ترک اتحادیه اروپا است و این موضوع میتواند موجب ناتوانی آن در شکلدهی مهمترین بازارش شود. لندن و چند شهر دیگر در حال شکوفاییاند اما میتوانستند از سلامت بیشتری برخوردار باشند، اگر تحت فشار کمتری قرار میگرفتند. سیاست مهاجرت بریتانیا به شدت برای اقتصادش خطرناک شده است. مشکل استقلالطلبی اسکاتلند هم باید حل شود. اگر اسکاتلند از بریتانیا جدا شود، بریتانیا در عرصه جهانی تضعیف خواهد شد. رایگیری در این زمینه که با رایگیری در مورد عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۷ همزمان خواهد بود، میتواند کشور را در انزوایی جدی فرو ببرد.
مترجم: شادی آذری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست