چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

آفرینش آدم


آفرینش آدم

… هنگامی که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من در زمین جانشینی خواهم گماشت.
فرشتگان در مقام مخاصمه گفتند:
آیا کسی را می گماری که در آن فساد کند و خونها بریزد و حال آنکه ما خود تو را به …

… هنگامی که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من در زمین جانشینی خواهم گماشت.

فرشتگان در مقام مخاصمه گفتند:

آیا کسی را می گماری که در آن فساد کند و خونها بریزد و حال آنکه ما خود تو را به پاکی می ستاییم و تقدیس می کنیم؟

ـ خداوند فرمود:

من چیزی می دانم که شما نمی دانید. من از گل خشک و برآمده از لجن بویناک بشری می آفرینم. پس آنگاه که او را راست و تمام گردانیدم و از روحم بر او دمیدم بر او به سجده در افتید. آنگاه او را از خاک آفرید و همه نامها را به آدم آموخت و به فرشتگان عرضه نموده فرمود: اگر راست می گویید، مرا ازنام اینها خبر دهید.

ـ فرشتگان گفتند:

منزهی تو ما علمی نداریم جز آنچه تو خود یادمان داده ای که تویی دانا و حکیم.

پس خداوند فرمود:

ای آدم ایشان را از نامهای اینها آگاه ساز، پس چون آنان را از نامهایشان آگاه ساخت.

سجده بر آدم و نافرمانی ابلیس

خداوند به فرشتگان فرمود:

آیا به شما نگفتم من بر غیب و آسمانها و زمین داناتر و آنچه را آشکار می کنید و آنچه را پنهان می داشتید، می دانم.

ـ آنگاه که فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنند پس همگی یکسره سجده کردند مگر ابلیس که از جنها بود و از اینکه با سجده کنندگان باشد، خودداری ورزید. و سخت با خدای رحمان مخالفت و عصیان کرد.

خداوند فرمود: ای ابلیس چه چیز تو را از سجده به آنچه با دو دست خویش آفریدم، آنگاه که تو را دستور دادم ـ بازداشت؟ آیا خود را بزرگ دیدی یا از برتری جویانی! ای ابلیس تو را چه شد که با ساجدان نبودی؟

ابلیس گفت:

آیا کسی را سجده کنم که از گل آفریده ای؟ به من بگو آیا این همان است که برمن برتری اش دادی؟ من هرگز به بشری که از گل خشک برآمده از لجن بویناک آفریده ای سجده نخواهم کرد. من از او بهترم مرا از آتش آفریدی و او را از گل.

آنگاه خداوند فرمود:

از این (جایگاه) فرود آی که تو را نرسد در آن تکبر ورزی پس بیرون شو که بی شک از فرومایگانی و تا روز رستاخیز لعنت من بر تو است.

ابلیس گفت:

پروردگارا پس مرا تا روز رستاخیز مهلت ده.

خداوند فرمود:

همانا تو از مهلت یافتگانی تا آن روز معلوم!

ابلیس در جواب گفت:

پس چون مرا گمراه کردی حتما در راه راستت به کمینشان می نشینم، آنگاه از پیش روی و از پشت سر و از راست و چپ آنان در می آیم (و چنان می کنم که) بیشتر شان را شکرگزاری نیابی پروردگارا به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندی من (نیز گناهان را) در زمین در نظرشان می آرایم و همگیشان را گمراه می کنم…. مگر بندگان با اخلاصست.

آدم و همسرش در بهشت

خداوند فرمود:

همین (اخلاص) راهی مستقیم است به (درگاه) من در حقیقت تو را به بندگان من تسلط نیست مگر کسانی از گمراهان که تو را پیروی کنند. نکوهیده و رانده از اینجا بیرون شو و از ایشان هر که را توانی به آوات برانگیز و با لشکر سواره و پیاده تا ختشان آور و در اموال و اولاد شریکشان شود وعده شان ده….. برو که جزای هر کس از آنها که تو را پیروی کند دوزخ است…..

ـ .... ای آدم تو و همسرت در بهشت بیارام و از (نعمت های) آن از هر جا که خواهید به فراوانی بخورید همانا تو در آن نه گرسنه می شوی و نه برهنه و نه تشنه می شوی و نه در گرمای آفتاب می مانی. ولی به این درخت نزدیک می شوید که از ستمکاران می گردید. ای آدم براستی این (ابلیس) با تو و همسرت دشمن است مبادا شما را از بهشت بیرون کند که بدبخت شوی.

(اما) شیطان آن دو را وسوسه کرد تا شرمگاهشان را که از آنان پوشیده بود، در نظرشان آشکار کند و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت بازنداشت مگر برای اینکه دو فرشته شوید یا از (زمره) جاودانان گردید. ای آدم آیا میل داری تو را به درخت جاودانگی و سلطنتی که کهنه و نابود نشود، راهنمایی کنم؟ و برای آن دو سوگند خورد که: من بی شک از خیرخواهان شما هستم!

پس آن دو را به فریبی فرود آورد تا چون از (میوه) آن درخت چشیدند، شرمگاهشان بر آنان آشکار گردید و به پوشاندن خویش از برگ (های) بهشت پرداختند.آدم نافرمانی پروردگارش کرده، گمراه شد و پروردگارش آن دو را ندا کرد که:آیا من شما را منع نکردم و به شما نگفتم که شیطان سخت دشمن آشکارتان است؟گفتند:پروردگارا، بر خود ستم کردیم و اگر تو ما را نیامرزی و بر ما رحم نیاوری مسلماً از زیانکاران شده ایم.

آدم و همسرش در زمین

ـ آنگاه خداوند فرمود:

همه از آن (مقام رفیع) فرود آیید که برخی از شما با برخی دیگر دشمنید و زمین تا هنگامی (معین) قرارگاه و (محمل) برخورداری شماست. در آن زندگی می کنید و در آن می میرید و از آن برانگیخته می شوید. آنگاه آدم از خدای خود کلماتی فرا گرفت، پس خدا توبه اش را پذیرفت، و به راستی که او بسیار توبه پذیر و مهربان است.

فرزندان آدم

ـ و (ای پیامبر) حکایت دو پسر آدم را به حقیقت و راستی بر آنها بخوان که تقرب به قربانی جستند ازیکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد.

(قابیل به هابیل) گفت: همانا تو را خواهم کشت.

(هابیل) گفت: جز این نیست که خدا قربانی پرهیزگاران را خواهد پذیرفت اگر تو از کشتنم دست برآوری، من دست به کشتنت دراز نخواهم کرد که من از خدا، پروردگار جهانیان می ترسم. من می خواهم که گناه (کشتن) من و گناه (مخالفت) خود را به گردن گیری تا اهل آتش شوی که این جزای ستمکاران است.

پس نفسش (قابیل) او را به کشتن برادرش ترغیب کرد تا او را کشت و از زیانکاران گردید آنگاه خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین (به چنگال خود) گود کند تا به او بنماید که چگونه پیکر برادرش را نهان سازد (قابیل) با خود گفت: ای وای بر من! آیا ناتوان شدم از آنکه همچون این کلاغ باشم تا جسد برادرم را زیر خاک پنهان کنم؟ پس در زمره پشیمانان درآمد.

و بدین سان آموختیم: «هر کس شخصی را بی آنکه کسی را کشته باشد یا بدون آنکه فسادی در زمین کرده باشد بکشد چنان است که همه مردمان را کشته و هر که نفسی را حیات بخشد مانند آن است که تمام مردم را حیات بخشیده».