چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

آموزش تفکر انتقادی در مدارس


آموزش تفکر انتقادی در مدارس

با وجود برنامه درسی تقریباً پرازدحام و فشار فزاینده برای فراهم کردن مدرکی معتبر برای مهارت دانش آموزی در موضوعات درسی استاندارد مانند تاریخ, ادبیات, ریاضیات و علوم ممکن است معلمان افزودن فلسفه به مواد درسی مدارس را زیر سؤال ببرند

با وجود برنامه درسی تقریباً پرازدحام و فشار فزاینده برای فراهم کردن مدرکی معتبر برای مهارت دانش‌آموزی در موضوعات درسی استاندارد مانند تاریخ، ادبیات، ریاضیات و علوم ممکن است معلمان افزودن فلسفه به مواد درسی مدارس را زیر سؤال ببرند. آیا وقتی برای پرسش و پاسخ‌های فلسفی وجود دارد؟ ممکن است آنها اعتراض کنند که اضافه کردن فلسفه به این معجون فقط مسائل را دشوارتر می‌کند. نه‌تنها یک ماده درسی به برنامه درسی اضافه می‌شود، بلکه این موضوعی است که برای اکثر معلمان ناشناخته است و ممکن است آنها از این بابت بترسند که وارد شدن فلسفه با سین جین‌های پیاپی آن با موضوعاتی که در حال حاضر در برنامه درسی دانش‌آموزان وجود دارد، تداخل پیدا می‌کند.

ماهیت تشویق‌برانگیز و اضطراب‌آور اکثر سؤال‌های فلسفی ممکن است باعث شود معلمان احساس ضعف کنند، زیرا آنها از پاسخ‌هایی که به جواب‌های مطرح شده می‌دهند، مطمئن نیستند؛ علاوه بر این مسئله، می‌توان به فشار فزاینده بر معلمان اشاره کرد که باید نشان دهند دانش‌آموزان در سطح رضایت‌بخشی مشغول فراگیری درس‌های رایج هستند. معمولاً برای سنجش پیشرفت دانش‌آموزان از امتحان‌های استاندارد استفاده می‌شود. این امتحان‌ها با آن سؤال و جواب‌های قطعی بدون ابهام و سریع اهمیتی به اندیشه فلسفی نمی‌دهند.

ماتیو لیپمن و سایر کسانی که از آوردن فلسفه به مدرسه‌ها حمایت می‌کنند، در پاسخ بر روش‌هایی تأکید می‌کنند که با استفاده از آنها فلسفه می‌تواند کل تجربه تحصیلی دانش‌آموزان را تقویت کند.

فلسفه می‌تواند به هدفمندی و اهمیت آموزش دانش‌آموزان به مثابه یک کل بیفزاید؛ به علاوه، فلسفه می‌تواند سهم مهمی در حوزه‌ای دیگر که برنامه درسی را میان‌بر می‌زند داشته باشد؛ «تفکر انتقادی».

منظور از «تفکر انتقادی» چیست؟ دامنه توصیفات تفکر انتقادی از توصیف کوتاه تحسین‌برانگیز روبرت انیس که می‌گوید تفکر انتقادی «روش متفکرانه‌ای است که بر تصمیم درباره اینکه به چه چیزی اعتقاد داشته باشیم یا چه کار بکنیم، تأکید می‌کند».

تفکر انتقادی عقیده هدفمند و مستقلی است که به تفسیر، تحلیل، ارزیابی استدلال و نیز توصیف موضوعات استدلالی عقلانی، یا تأملات مربوط به متن منجر می‌شود که بر مبنای آنها حکم کنیم. تفکر انتقادی ایده‌آل ذاتاً کنجکاو، آگاه، معتقد، نسبت به دلیل خالی از تعصب، قابل‌انعطاف، منصف در ارزیابی، در مواجه با تعصبات شخصی، صادق، در قضاوت کردن محتاط و دوراندیش، در تجدیدنظر کردن مشتاق، درباره مسائل آشکار و واضح در موضوعات پیچیده منضبط، در جست‌وجو به دنبال اطلاعات مربوط پیگیر، در انتخاب ملاک و معیار معقول، در پرس‌وجو متمرکز و در پیگیری نتایج با استقامت و دارای پشتکار است. البته تا جایی که موضوع و شرایط جست‌وجو اجازه بدهد.

توصیف کوتاه‌تر لیپمن از تفکر انتقادی شامل عقایدی است که بر اساس ملاک‌ها و معیارها یا دلیل استوار است. او می‌گوید معیارها را می‌توان با اصلاح معیارهای بزرگ از قبیل قابلیت اطمینان، مناسبت قوت انسجام و سازگاری ارزیابی کرد (لیپمن ۱۹۹۱، ص ۱۱۹). تفکر انتقادی با عنوان تفکری که قضاوت را آسان می‌کند، توصیف می‌شود زیرا بر معیار تکیه می‌کند، خودمصحح است و نسبت به متن حساس است (لیپمن ۱۹۹۱، ص ۱۶).

منتقدان با طرح این عقیده که تفکر انتقادی نسبت به متن حساس است، با این ایده که تفکر انتقادی می‌تواند به طور سودمندی در رشته‌های مختلف به طور مستقل تدریس شود، به چالش برخاستند (مک پک). آنها در حالی‌که تصدیق می‌کنند برخی از شکل‌های عام و کلی تفکر انتقادی می‌تواند سهولتی را در رشته‌های درسی به وجود آورد، بیان می‌کنند که حتی این اشکال هم فقط در متن‌های ویژه‌ای که در رشته‌های درسی مختلف است (از قبیل تاریخ، جامعه‌شناسی، زیست‌شناسی و شیمی) معنا می‌دهند. با وجود این، اگر رشته‌های مختلف درسی سؤال‌هایی درباره فرضیات اصلی خودشان و ارتباط آنها با یکدیگر مطرح کنند به نظر می‌رسد تفکر انتقادی در درون این رشته‌های درسی از سئوال‌های مهمی که به توجه بیشتری نیاز دارد، چشم‌پوشی می‌کند.

لیپمن همچنین ادعا می‌کند فلسفه می‌تواند به دانش‌آموزان کمک کند تا فهم بهتری از تجربیات آموزشی‌شان داشته باشند. فلسفه می‌کوشد از طریق تقویت نظرگاه‌های جامع و مفصل سنت‌ها را بفهمد. یک برنامه تحصیلی که آموزش دانش‌آموزان را به رشته‌های درسی گسسته و مستقل تقسیم می‌کند، بدون سؤال‌های فلسفی تشویق‌آمیز درباره ماهیت این رشته‌ها و ارتباط آنها با دیگر رشته‌های درسی دیدگاه ناقصی از آموزش ارائه می‌کند.

مختصری از برنامه‌های بلندپروازانه و هدفمندی که لیپمن برای مدرسه‌ها در ذهن دارد، روش‌های معمولی اما باارزش وارد کردن پرسش و پاسخ‌های فلسفی به ساختار رشته‌های درسی در مدارس است. معلم‌ها می‌توانند از دانش‌آموزان بخواهند تا به جنبه‌های فلسفی موضوعات مورد مطالعه‌شان بیندیشند. دانش‌آموزان در حالی‌ که تاریخ را مطالعه می‌کنند، می‌توانند زمانی را صرف پرسیدن سؤال‌هایی درباره گستره‌ای که در آن گزارش‌های تاریخی می‌توانند واقع‌نگرانه و بی‌طرفانه باشند، مطرح کنند و یا حتی درباره اینکه واقع‌نگری و بی‌طرفی به چه معناست و اینکه چرا اهمیت دارد که به دنبال آن باشیم، سؤال‌هایی مطرح کنند.

سئوال‌های مشابه را می‌توان درباره علوم طبیعی و علوم اجتماعی مطرح کرد، از جمله سؤال‌هایی درباره گستره‌ای که در آن علم بی‌ارزش است، یا باید باشد.