یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اخلاق سیاسی وظیفه گرای كانت


اخلاق سیاسی وظیفه گرای كانت

دولت برای رشد كامل شخصیت انسان ضروری است انسان بالطبع موجودی اجتماعی با هدفی اخلاقی است

ایمانوئل كانت جزو گروه فیلسوفان ایده‌آلیستی دسته بندی می‌شود. فلسفه ایده‌آلیسم به رابطه عین و ذهن می‌پردازد و در این زمینه نقش اصلی را به ذهن اختصاص می‌دهد یعنی اینكه این ذهن است كه نقش اصلی را به عهده دارد. سوای این ویژگی مهم در تفكیك ایده‌آلیستی، یكسری شاخص‌های بسیار مهم نیز در این رویكرد قابل توجه است. یكی از مهم‌ترین این شاخص‌ها این است كه دولت نهادی اخلاقی است و در معنای گسترده خود دولت با جامعه یكی است.

دولت برای رشد كامل شخصیت انسان ضروری است. انسان بالطبع موجودی اجتماعی با هدفی اخلاقی است. ایده‌آلیست‌هایی چون كانت برخلاف فردگرایانی چون لاك و هابز دولت را شر ضروری نمی‌داند بلكه معتقد است وجود دولت خیر است و از این جهت بین دولت و فرد تضاد وكشمكشی وجود ندارد. چرا كه هدف هر دو یكی است و آن هم كمال انسانی. دیگر اینكه فرد یك واحد اخلاقی است در واقع دولت برای فرد وجود دارد نه فرد برای دولت.

وظیفه دولت این نیست كه جای فرد را بگیرد بلكه آن است كه به توسعه شخصیت او كمك كند و برای دست یافتن به كمال شخصیت انسانی، فرصت‌های ممكن را ایجاد كند. دولت خیرخواه افراد جامعه است بنابراین تصور آنارشیست‌ها از دولت به شر مطلق و فردگرایانه به عنوان شر ضروری به كلی نادرست است. نظریه ایده‌آلیستی معتقد است منافع واقعی فرد و دولت یكی است و یا حداقل باید اینگونه باشد. با چنین دیدگاهی دیگر دولت صرفا جمع تك‌تك افراد جامعه نیست بلكه كلی است كه چیزی بیشتر از اجزای خود را داراست. دولت اراده و شخصیت خاص خود را داراست. چنین دولتی كه سمبل اراده معتدل در كامل‌ترین شكل خود می‌باشد، نمی‌تواند هدفی برخلاف منافع اعضای خود داشته باشد. از این دیدگاه مبنای دولت مبتنی بر اراده است نه زور. پایه اساسی آن اراده واقعی همه افراد جامعه در قالب دولت متبلور می‌شود. همان چیزی كه روسو از آن به عنوان اراده عمومی یاد می‌كرد. وظیفه واقعی دولت این است كه موانع را از سر راه افراد بردارد تا به هدف خود كه رشد كامل شخصیت انسانی است كمك كند.

از چنین دیدگاهی است كه اطاعت افراد از دولت یك امر واجب و ضروری است چرا كه انسان موجودی سیاسی ـ اجتماعی است كه خارج از جامعه نمی‌تواند زندگی كند. دولت با نیت خیرخواهی در زندگی او مداخله می‌كند. فرد نیز وظیفه دارد به عنوان یك قاعده و قانون از دولت اطاعت كند. البته اطاعت فرد تا جایی است كه دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه باشد وگرنه حق انتقاد و انقلاب نیز محفوظ است. چنین دیدگاه رویكردی به رابطه دولت و اخلاق می‌افزاید.

از طرف دیگر كانت یكی از مهم‌ترین فیلسوفان پایه‌گذار دنیای مدرن است. چرا كه تنها مرجع قابل قبول برای شناخت و پایه گذار اصول اخلاقی را صرفا عقل انسانی می‌داند. تاكید او در اصول اخلاقی بر انجام وظیفه است یعنی اینكه همه انسان‌ها باید طوری عمل كنند كه گویی عمل آنها به یك قاعده عام تبدیل خواهد شد. اما با دقت در فلسفه سیاسی كانت متوجه می‌شویم كه اندیشه سیاسی او تركیب آشفته‌ای از فردگرایی و ایده‌آلیسم است. او با نگاه به انسان به عنوان هدفی در خود و با دفاع از استقلال و شخصیت او فردگرایی پرشور است اما از طرف دیگر به سبب نسبت دادن خصلت اخلاقی به دولت در گروه فیلسوفان ایده‌آلیستی قرار می‌گیرد.

همانطور كه قبلا نیز گفته شده تفكر ایده‌آلیستی می‌تواند زمینه برداشتی جمع‌گرایانه از رابطه فرد و جامعه را ایجاد كند و شخصیت انسانی او را به طور كامل در دولت هضم نماید. در اینجا ما با مرگ فردگرایی مواجهیم. بنابراین كانت بین فردگرایی سده هجدهم و ایده‌آلیسم آلمانی سده بعد همواره در نوسان است.