پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
تعمیر کشتی روی آب
باید از خودمان مقداری توهم زدایی کنیم. مهندسی فرهنگ كشور یك چیزی مثل تعمیر كشتی روی آب است كه ما نمیتوانیم همه چیز آن را تغییر بدهیم. البته باید عزم محكم و نقشه روشن داشته باشیم. اما كار باید به صورت تدریجی، نسبی و منطقی صورت بگیرد. مهندسی فرهنگ، كارهایی است كه همه ما انجام می دهیم. اینطور نیست كه فرهنگ جامعه مهندسی نمیشود و برخی منتظر هستند در یك جایی و یك گروهی آن را مهندسی كنند. هر كس كه روی افكار عمومی و اخلاق عمومی و رفتارهای عمومی تاثیری میگذارد؛ مشغول مهندسی فرهنگ این جامعه است. چه از داخل و چه از خارج، رسانهها، نهادهای آموزشی، خانواده، طرز مدیریتها، حتی موقعیت اقتصادی و سیاسی كشور، واردات، صادرات تجاری، همهی اینها مشغول مهندسی فرهنگ كشور هستند.
موضوع مهندسی از فرهنگ عمومی تا خرده فرهنگها، تمام اینها را در بر میگیرد. از فرهنگ پوشش، ازدواج و طلاق، رانندگی، فرهنگ همسایگی و رژیم غذایی، تا رژیم اخلاقی مردم در حریم خصوصی تا فرهنگ رفتار سیاسی در جامعه.
مسئلهای كه ما باید به آن جواب دهیم این است كه حكومت اعم از شورای عالی انقلاب فرهنگی تا سایر نهادهای نظام و دولت چه قدر میتوانند و چقدر باید در تغییر شكلهای زندگی این جامعه اعمال مدیریت و دخالت كنند و چقدر اساسا امكان این دخالت و تاثیرگذاری وجود دارد؟ چه چیزهایی را میتوان و چه چیزهایی را نمیشود مهندسی كرد؟
همهی امور اجتماعی را نمیشود مثل یك شی ساده منفعل بر زمین افتاده و در دسترس مهندسی دید. دورهی جامعه شناسی قرن نوزدهمی امثال آگوست كنت و دوركیم مبتنی بر شكل پنداری امر اجتماعی به سر رسید. بحران جامعه شناسی از اینجا شروع شد كه جامعه چقدر به دقت قابل شناخت، قابل پیش بینی و قابل مهندسی است و این بحران هم دامن جامعه شناسی تربیتی و هم دامن جامعه پنداریهای ناسیونالیستی را گرفت كه همه چیز را با چند چیز بدیهی عقلی میخواستند حل كنند. یك كلیدی ساختند كه به درد همهی قفلهای اجتماعی بخورد، ولی هیچ قفلی را باز نكرد و شاید یك علت عمدهی پیدا شدن چیزی به نام "روانشناسی اجتماعی" در حد فاصل جامعه شناسی و روان شناسی همین بود كه رفتارها و انگیزههای غیر عقلانی در جامعهی بشری بسیار بیشتر از آن است كه نادیده گرفته شود و اینها قابل مهندسی "نیست".
بعد هم در نتیجهی همین بحرانها كه دامن علوم اجتماعی را گرفت، جنبهی جهانی بودن علوم اجتماعی هم زیر سوال رفت و پنبهی آن زده شد. یعنی یك "جامعه شناسی واحد علمی جهانی قطعی" وجود ندارد كه بخواهد همهی جوامع و رفتارهای اجتماعی را تحلیل كند و به ما امكان مهندسی كردن آن را بدهد. لذا كم كم جامعه شناسی متواضعتر شد. بیشتر به سمت روششناسی در مطالعات اجتماعی و یا برخورد محض آماری و كمّی با پدیدههای اجتماعی مثل نظرسنجی رفت كه همه چیز را با نظر سنجی و آمار حل كنند. بدون اینكه فلسفه، هدف و غایت مطالعات پدیدار شناسانه، تلفیق حساب شدهی تجربه و تفكر شخصی با اطلاعات و ارقام و یا موارد دیگر معلوم باشد، یعنی مشكل متدلوژی در فرهنگ شناسی دنیا بسیار جدی شده است.
همهی این تلاشها برای رسیدن به روش مهندسی فرهنگ بوده است. اگر سیر متفاوتی كه جامعهشناسی در آلمان، فرانسه و شوروی سابق طی كرده است را بررسی كنیم، خواهیم دید كه این تفاوت چرا پیش آمده و به كجا رفته؟ این بررسی نه برای الهام گرفتن، بلكه برای عبرت گرفتن توصیه میشود. و برای نترسیدن از شروع یک كار تازهی اسلامی و متناسب با فرهنگ جامعهی خودمان.
و نکتهی دیگر اینکه فكر میكنم این مرز شق و رقی كه بین فرد و جامعه ترسیم شده، با رعایت ملاحظاتی باید برداشته شود. در غرب حدود صد سال است كه به این مسئله توجه شده است. ولی هم از طرف روان شاسان مثل واتسون مورد حمله قرار گرفت و هم از طرف جامعهشناسانی مثل دوركیم. اما جدا از بحث اصالت فرد و اصالت جمع سوال این است كه آیا غیر از جامعه شناسی ملتها چیزی هم به نام روانشناسی ملتها وجود دارد یا ندارد؟ یعنی همانطور كه شما از حالت روانی و روحی گروهها و طبقات صحبت میكنید، از چیزی به نام روح ملتها میتوان سخن گفت؟ آیا چیزی به نام "شخصیت ایرانی" وجود دارد؟
شخصیت ایرانیها، شخصیت انگلیسیها، شخصیت هندی، آفریقایی، آلمانی و... اگر آری، چگونه باید تحلیل شود و چه منشایی دارد. چگونه قابل دستكاری است، آیا تصرف پذیر است یا خیر و چگونه؟
آیا چیزی به نام روح ملتها وجود دارد؟ در این صورت باید فرهنگ هر ملتی جداگانه و با توجه به روح آن ملت مهندسی شود. و البته معتقدم بدون آنكه این روح منتظر تفكر نظری خاصی بماند و یا قابل پیش بینی واضحی باشد، گاهی بدون نقشه و اتفاقی حرکت میکند. مدام در معرض عوامل درونی و بیرونی است و خیلی از عوامل در اختیار كسی و نهادی نیست. بنابراین قابل مهندسی هم نیست. ولی شامل گسترهی وسیعی از دینامیك گروههای اجتماعی آن ملت تا مرفولوژی و صورت عقاید آن جامعه است؛ یعنی هم گروهها موثر هستند و هم عقاید و این دو، پایهی مهندسی فرهنگ است.
امروز فرهنگ و بسیاری از الگوهای رفتاری ما در خارج كشور توسط دیگران مهندسی شده و ظرف یك یا دو قرن به ملتهایی مثل ما گاهی این الگوها تعارف شده، گاهی فروخته شده و ما متاسفانه در ۱۵۰ سال گذشته هم پذیرنده، هم خریدار و هم فعلپذیر بودهایم. ملتهای مصرف كنندهی فرهنگ به طور طبیعی تابع ملتهای تولید كنندهی فرهنگ هستند. تابع مدلسازیها و الگوهای رفتاری آنها هستند.
وقتی به امكان مهندسی فرهنگ یك جامعه اشاره میكنیم، به یك معنا قبول كردهایم كه علاوه بر تصورات فردی، چیزی هم به نام تصورات اجتماعی وجود دارد. امكان مهندسی فرهنگ مبتنی بر آن است كه بپذیریم وقتی شعورهای فردی ما به هم اتصال پیدا میكنند، علاوه بر شعورهای فردی و در نتیجهی تعامل و تقابل آنها چیزی به نام شبكهی شعور جمعی و یا وجدان ملی و هویت اجتماعی متولد میشود.
یك موقعیت بینالاذهانی و احساسات مشترك كه گاهی در ناخودآگاه مردم تولید میشود. ولی خودش را در ادبیات، طرز پوشش و الگوهای مصرف، رفتارهای جنسی جامعه، حتی حافظه جمعی، هیجانات مشترك، شوخیها و لطیفههایی كه برای هم تعریف میكنند، نشان میدهد. مهندسی فرهنگ عمومی در یك جامعه را از اینجا باید شروع شود.
با تشخیص رفتارها، احساسات و عواطف مردم میتوان روی آنها برنامه ریزی كرد. مخرج مشترك خرده فرهنگها و نسبتی كه با هم دارند، یك واقعیت جدیدی بیش از خود خرده فرهنگهای نژادی، جنسی و طبقاتی ایجاد میكند. یعنی اگر شعور جنسی طبقاتی داریم، چرا بیرون از اینها، شعور ملی نداشته باشیم. و واكنش ملتها و روانشناسی آنها را در بحرانها و لحظات غم یا خوشی میتوان بر این اساس ـ اجمالا ـ پیش بینی و مهندسی كرد.
كالبد انگاری و ارگان دیدن جامعه و اعتقاد به روح جمعی داشتن یك ملت و یا نداشتن آن در مهندسی فرهنگی و سیاستگذاری آن موثر است. باید بدانیم جامعه چه چیزهایی را بر فرد تحمیل میكند و فرد چه چیزهایی را میتواند بر جامعه تحمیل كند. جامعه چقدر از بیرون متاثر میشود و چقدر تحولات آن محصول دینامیك درونی آن است. آیا جامعه فرهنگ ساز است و یا فرهنگ پذیر و یا هر دو. آیا نهادهای اجتماعی ماشینهایی هستند كه غایتشان بیرون از آنهاست و یا افراد، مظروف این ظرفهای اجتماعی هستند و یا جزئی از ماشین هستند. هر كدام از اینها باشد ما به عنوان شرط تغییر فرهنگ، چارهای نداریم جز اینكه این امور را منطقی كنیم تا بتوانیم بفهمیم و تصمیم بگیریم.
آخرین نكته پاسخ شبههای است كه مطرح میشود كه شما وقتی میگویید مهندسی فرهنگ واقعا فكر میكنید فرهنگ یك ملت دست شماست كه میخواهید در داخل یك اتاق، فرهنگ جامعه را اصلاح كنید؟! جواب این است كه واقعا تعبیر مهندسی فرهنگ بیشتر تقسیم كار بین نهادهای فرهنگی حكومت است. ما فعلا باید نهادهای فرهنگی حكومت را درست مهندسی كنیم. این وظیفهی اول شورای عالی انقلاب فرهنگی است، آن وقت آثار آن در فرهنگ عمومی معلوم میشود. البته مطمئنا مهندسی فرهنگ به این معانی نیست:
▪ دلیل تراشی به نفع فرهنگ مستقر و تحكیم شالودههای موجود
▪ اضافه كردن به قطر نهادهای رسمی
▪ تقویت وفاداریهای جمعی متعصبانه به مفاهیم نهادینه شده
▪ تار تنیدن در اطراف گروههای مرجع در جهت غیر مسئول دانستن آنها
▪ نفی تحول
▪ كادربندی كنترل شده منزلتها در جامعه
▪ توزیع افتخارات بر اساس منافع و یا گروه حاكم
مسئله این است كه چگونه میشود به جامعه و نخبگان خط مشی داد و با مشاركت آنها در فرهنگ جامعه تغییرات مثبتی به سمت اهداف اسلامی و انسانی، روش منطقی و اخلاقی ایجاد كرد و اگر جایی استفاده از زور مشروع یعنی دولت، لازم است این زور چگونه و چه وقت اعمال شود؟
به عبارتی دیگر:
▪ شالودهی مشترك چگونه تعریف شود و یا تعریف پدرانه از آرمان مشترك برای جامعه چطور ممكن است؟
▪ چگونه میتوان تعهداتی را در رفتار شهروندان تقویت و یا تضعیف كرد؟
▪ چه چیزهایی و چطور باید گرامی داشته شوند و یا مورد تحقیر قرار بگیرند؟
▪ ابزار تولید تاسیسات اداری، رسانه ها، نظام آموزش، مالكیتها و ... چگونه در مهندسی فرهنگ دخالت كنند؟
▪ مكانیزمی كه نهادها از طریق آن اشخاص را شكل میدهند و نقش سازی میكنند، چیست؟
▪ چه مقدار از صفات جامعه را به افراد میتوان نسبت داد و كدام صفات افراد را به جامعه نمیتوان نسبت داد؟
▪ تلاقی فردیت و اجتماعی بودن كجا است؟ و ...
دکتر حسن رحیم پور ازغدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست