جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

درآمدهای نفتی, که دود می شوند


درآمدهای نفتی, که دود می شوند

اصولا ما ایرانی ها تا هنگامی که پول و امکانات در دسترسمان هست و از یک رفاه نصف و نیمه ای هم برخورداریم, کمتر به فکر صرفه جویی یا به عبارت بهتر, درست مصرف کردن می افتیم و معمولا دوست داریم, سفره های زندگی مان, رنگارنگ و چیزی کم و کسر نداشته باشد, اما اگر بیش از اندازه و اعتدال باشد و مجبور باشیم این رنگینک ها را دور بریزیم ـ که نام آن اسراف است ـ برایمان مهم نیست

اصولا ما ایرانی‌ها تا هنگامی که پول و امکانات در دسترسمان هست و از یک رفاه نصف و نیمه‌ای هم برخورداریم، کمتر به فکر صرفه‌جویی یا به عبارت بهتر، درست مصرف کردن می‌افتیم و معمولا دوست داریم، سفره‌های زندگی‌مان، رنگارنگ و چیزی کم و کسر نداشته باشد، اما اگر بیش از اندازه و اعتدال باشد و مجبور باشیم این رنگینک‌ها را دور بریزیم ـ که نام آن اسراف است ـ برایمان مهم نیست. اگر هم اندکی مهم باشد، پس از چند دقیقه، عادی می‌شود و بارهای بعد هم، همان رویه گذشته را ـ که به اسراف می‌انجامد ـ ادامه می‌دهیم.

حتما بارها و بارها آمارهای بالایی درباره مصرف بیش از اندازه آب، برق، گاز، بنزین، و اقلام خوراکی نظیر گندم و برنج و چای و... شنیده‌اید که اصلا قابل مقایسه با کشورهای پر جمعیت و پیشرفته نیست.

خب، چه کسی می‌تواند بگوید چرا این چنین پر مصرف هستیم؟ چرا واژه صرفه‌جویی در عمل برایمان ارزش و اهمیتی ندارد؟! اما در ظاهر و در شعار، آنچنان درباره صرفه‌جویی و اسراف نکردن و درست مصرف کردن، سخن می‌رانیم و خود را پاک و منزه از این گونه اسراف و تبذیرها می‌دانیم که هر کس نداند، گمان می‌کند از ما بهتر و صرفه‌جوتر و... در کشور نیست!

اصولا، ما الگویی برای درست مصرف کردن نداریم. شیوه‌ای که از پدرانمان به ما رسیده است، از انجام امور در دستگاه‌های دولتی و خصوصی بگیر تا در امور زندگی و میهمانی‌ها، عمل و مصرف، بی قید و بی اندازه و بی خیال مآبانه است.

فکر می‌کنیم که اگر در امور کار و زندگی و نیز میهمانی‌ها و برای میهمانان، غذاهای رنگارنگ و متنوع درست نکنیم، ما را ناخن خشک و بی توجه می‌پندارند.

از سوی دیگر، نه تولیدمان به تولید می‌برد و نه مصرف کالاها و خدمات و مایحتاج روزمره‌مان درست و اصولی است، نه استانداردها را رعایت می‌کنیم، نه بهداشت و نه کیفیت را و نه هزینه کردمان در امور فرهنگی و تبلیغی که بتوانیم درست و حسابی از آنها بهره ببریم

زندگی‌مان ماشینی شده است. بدون ماشین یا به عبارت بهتر، خودرو، چند قدم نمی‌توانیم برویم! دم از صرفه‌جویی و اسراف نکردن می‌زنیم، اما چند دقیقه نمی‌توانیم سوار خودرو شخصی نشویم و با وسایل حمل و نقل عمومی به امورمان رسیدگی کنیم. هر روز که می‌گذرد، وابستگی‌مان به خودرو شخصی بیشتر می‌شود، چرا که در اذهان ما، وسایل نقلیه عمومی ـ هر چند که کمبود آن احساس و دیده می‌شود ـ انگار به تاریخ پیوسته‌اند.

نتیجه این که، مصرف انرژی آن هم از نوع بنزین بالا می‌رود؛ بنزینی که از خارج کشور وارد می‌شود؛ بنزینی که از درآمدهای نفتی به دست می‌آید؛ نفتی که باید سر سفره‌هایمان بیاید، اما پیش از آمدن، تبدیل به بنزین می‌کنیم و درون باک خودروها می‌ریزیم تا دود شود و برود هوا!

سال‌های سال است که دست‌اندرکاران ما در امور برق، شعار لامپ اضافی خاموش را سر می‌دهند، اما نه خودشان رعایت می‌کنند و نه خیلی از مصرف کنندگان. کافی است که در روز، نیم نگاهی به چراغ‌های روشن خیابان‌ها و جاده‌ها و حتی منازل بیندازید تا پی به بی خیالی خیلی‌ها ببرید!

با این که مرتب می‌گویند، از وسایط پر مصرف برقی در وقت پیک روز و شب استفاده نکنید، اما آن کسانی که این موارد را رعایت می‌کنند، بسیار اندک هستند!

در مصرف آب که سرآمد روزگاریم. حاضر نمی‌شویم لحظه‌ای شیر آب را در هنگام مصرف ببندیم تا بیهوده هدر نرود. چرا که نه احساس مسئولیت می‌کنیم و نه حالی برایمان مانده که چند لحظه شیر آب را ببندیم و دوباره باز کنیم؛ بستن و باز کردن شیر آب هم حال می‌خواهد که ما نداریم!!

در روز، چقدر خمیرهای اطراف نان را دور می‌ریزیم؟

نانوایی‌های سنتی تا کی می‌خواهند نان‌های بی کیفیت تحویل مشتریان خود بدهند؟! نظارتمان هم که حرفی برای گفتن ندارد و تنها پوسته است و روحی در کالبد آن دمیده نمی‌شود.

مصرف بنزین و حتی گازوییل در کشور، اصلا قابل مقایسه با کشورهای پر جمعیت نیست. وقتی از خودروهای شخصی استفاده می‌کنیم، انگار خیابان‌ها را خریده‌ایم و جز ما، فرد دیگری در خیابان‌ها نباید رفت‌وآمد کند، آن چنان خود را محق می‌دانیم که قوانین و مقررات را زیر پای بگذاریم و حق دیگران را پایمال کنیم که فکر نکنم در هیچ کشوری این گونه رفتار شود!

در سد کردن معابر هم که ید طولایی داریم. در نتیجه، عابران وادار می‌شوند که در طول و عرض خیابان‌ها راه بروند که آن هم باعث ترافیک می‌شود و هدر رفتن وقت‌های گرانبهای شهروندان.

این بی‌مسئولیتی‌ها و بی خیالی‌ها، علاوه بر این که تعدی به حقوق شهروندی است، موجب تلف شدن و مصرف وقت و انرژی مردم نیز می‌شود؛ همین مردمی که در گفتارها و رفتارهایمان از آنها دم می‌زنیم و گاهی برایشان سینه چاک می‌دهیم.

به راستی، مسئولان کشوری، برای ارتقای سطح فرهنگی و آموزشی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان و نیز افزایش سطح بهره‌وری چه کرده‌اند؟ آیا نخست از خود شروع کرده‌اند تا زیردستانشان از آنها تأثیر بگیرند؟

اگر طرح و برنامه‌هایی را تدوین کرده و به مرحله اجرا درآورده‌اند، چرا پس از گذشت سی سال از انقلاب اسلامی، هنوز الگوی مصرف و حتی تولید و بهره‌وری‌مان اصلاح و درست و اصولی نشده است؟

نگارنده بر این باور است که برای اصلاح الگوی مصرف در کشور، نیاز است که نخست خود را اصلاح کنیم و به خود ایمان و اعتقاد داشته باشیم و از تنبلی و سستی دوری جوییم و راه درست، اسلامی و انسانی را پیش گیریم و با پشتکار و توکل بر خداوند، دست به دست هم دهیم به مهر و با اصلاح امور اقتصادی و اجرای کامل قانون سیاست‌های اصل ۴۴، فرمایش مقام معظم رهبری را نه تنها در سال جاری که در همه سال‌ها به مرحله اجرا درآوریم.

حبیب‌الله بهرامی



همچنین مشاهده کنید