چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

داستان یک اصلاحگر نظام دوست


داستان یک اصلاحگر نظام دوست

آن روبر ژاک تورگو مانند همه بچه های لوس و بی معنی که چنین نام های طولانی ای بر آنها می گذارند, به سال ۱۷۲۷ در پاریس و در یک خانواده اصیل و ثروتمند به دنیا آمد

آن روبر ژاک تورگو مانند همه بچه‌های لوس و بی‌معنی که چنین نام‌های طولانی‌ای بر آنها می‌گذارند، به سال ۱۷۲۷ در پاریس و در یک خانواده اصیل و ثروتمند به دنیا آمد.

آنها خانواده برجسته‌ای از نورمن‌ها بودند که سال‌های زیادی در مقامات مهم حکومتی قرار داشتند و از این بابت خیلی مفتخر بودند. اما خود نورمن‌ها از اخلاف وایکینگ‌هایی بودند که بین قرن‌های هشتم تا دهم میلادی با آن قیافه‌های نتراشیده، نعره‌زنان به دشت‌های نورماندی حمله کرده بودند و با وضعیتی که به هیچ وجه شایسته یک خانواده اصیل نبوده است در آنجا ساکن شده بودند. احتمالا خانواده تورگو از این موضوع اطلاع چندانی نداشتند وگرنه خیلی به نورمن بودن خود مفتخر نمی‌بودند.

پدر ژاک، میشل اتین تورگو از اعضای شورای پارلمان پاریس، از مقامات بلندمرتبه قضایی، از مدیران طراز اول شهر و چندتا چیز دیگر بود. می‌گویند نقشه پاریس که در سال ۱۷۳۹ رسم شد ظاهرا از کارهایی بوده است که او در آن دخالت داشته. مادرش بانو ماگدولن فرانسوا مارتینو تورگو یک اشراف‌زاده معروف و یک روشنفکر بود. ژاک بعد از آنکه به بلوغ رسید مانند هر تورگوی دیگری القاب زیادی به خود اختصاص داد و راهی دانشکده سوربن پاریس شد تا الهیات بیاموزد و در کلیسا هم برای خودش لقبی اختیار کند. در دورانی که در سوربون بود در سال ۱۷۴۹ به ریاست سوربون هم رسید.

اما به ناگهان مسیر زندگی‌اش را تغییر داد و در مراسم اعطای رتبه‌های مقدس در کلیسا حاضر نشد و در عوض تصمیم گرفت وزیر دارایی شود! بله مسلما هر کس دیگری هم به جای تورگو بود برای وزیر دارایی شدن فقط باید تصمیم می‌گرفت. به این ترتیب تورگو که در زمان لویی پانزدهم سمت والی استان داشت در زمان لویی شانزدهم به عنوان وزیر دارایی منصوب شد. تورگو نه تنها یک مدیر پر تلاش بود؛ بلکه علایق متنوعی هم داشت و بیشتر وقتش را به مطالعه و نوشتن نه در مقوله اقتصاد بلکه در تاریخ، ادبیات، زبانشناسی و علوم طبیعی می‌گذراند.

این وسط مقداری هم چیزهای اقتصادی نوشت. نوشته‌های اقتصادی او معمولا کوتاه و پراکنده و شتابزده بودند. تاثیرگذارترین و معروف‌ترین اثر اقتصادی او «تاملاتی پیرامون تشکیل و توزیع ثروت» بود که در سال ۱۷۶۶ نوشته شد و فقط پنجاه و سه صفحه بود.

حال آنکه اگر یک نفر اقتصاددان بخواهد یک اثر تاثیرگذار و معروف بنویسد دست کم باید چهارصد صفحه‌ای مطلب بنویسد. من که شخصا به کمتر از دویست و پنجاه صفحه رضایت نمی‌دهم. در هر صورت ژاک تورگو را باید مهم‌ترین اقتصاد‌دان قرن هجدهم فرانسه به حساب بیاوریم؛ چرا که در غیر این صورت حساب و کتاب اندیشمندان اقتصادی بهم می‌ریزد.

اندیشمندان اقتصادی او را با فیزیو‌کرات‌ها از یک قماش می‌دانند، اما این وسط عده‌ای معتقدند که نوشته‌های او با نظریات فیزیوکرات‌ها تومنی دو ریال توفیر دارد. بعضی از این جلوتر رفته‌اند و معتقد شده‌اند که او مکتب متمایز و ویژه‌ای را پایه‌ریزی کرده است. مساله دیگری که اندیشمندان اقتصادی به آن اهمیت می‌دهند این است که نظریات تورگو بر نظریات آدام اسمیت که معاصر تورگو بوده است و از قضا رابطه نزدیکی هم با هم داشته‌اند، تاثیری عمیق گذاشته است و خیلی از مفاهیم و اندیشه‌هایی که در «ثروت ملل» اسمیت آمده است مستقیما از نظریات تورگو اقتباس شده است. اما به نظر من اندیشمندان اقتصادی قضیه را بیخودی پیچیده کرده‌اند؛ چرا که اصولا دو نفر آدم وقتی می‌توانند با هم رابطه نزدیک داشته باشند که از اول اندیشه‌هایشان به هم نزدیک بوده باشد.

تورگو اما با الهام از بعضی آرای کنه، در وزارت مالیه سعی کرد تا اصلاحاتی را در زمینه نظام مالیاتی و برنامه‌های خدمات اجتماعی به وجود آورد که به جایی نرسید. اندیشمندان معتقدند که اگر پادشاه اصلاحات تورگو را پذیرفته بود انقلاب فرانسه اتفاق نمی‌افتاد. قضاوت درباره اینکه اصلاحات تورگو چیز خوب یا بدی بوده است را به ذوق و سلیقه خودتان واگذار می‌کنم.

تورگو شدیدا اعتقاد داشت که نظام گردش مالی قدیم نیازمند اصلاح است. و معتقد بود که اگر بتواند مخارج باری به هر جهت دولت را کنترل کند و به کسب ‌و‌کار خصوصی میدان بدهد، در‌آمد‌های مالیاتی افزایش پیدا خواهند کرد و دولت از اوضاع وخیمی که با آن دست به گریبان بود نجات پیدا خواهد کرد. به این ترتیب تورگو توجه خود را به تجارت آزاد معطوف کرد.

تورگو اشاره می‌کند که نفع شخصی، برانگیزاننده و تحریک کننده اصلی تجارت آزاد است و در بازار آزاد منافع شخصی همواره با منافع عمومی سازگار خواهد بود. همه اینها یعنی اینکه یک نفر خریدار، فروشنده‌ای را پیدا می‌کند که کمترین قیمت را برای بهترین محصول از او بخواهد و فروشنده نیز بهترین کالایش را دربالاترین قیمت رقابتی می‌فروشد.

تورگو خیلی تلاش کرد تا بفهماند که محدودیت‌ها و امتیازات خاص دولتی، که در جهت خاصی هزینه می‌شوند، مصرف‌کنندگان را مجبور می‌کند تا محصولات بدتر و بنجل‌تر را در ازای قیمت‌هایی بالاتر و غیرمنصفانه‌تر خریداری کنند. بعضی‌هایی که منافعشان با این نظریات تورگو جور در نمی‌آمد، سعی چندانی نکردند تا نظریات تورگو را درک کنند. سهل است، چرا که در حال حاضر هم در بعضی کشورها هنوز هستند کسانی که در درک کردن نظریات تورگو با مشکل مواجه می‌شوند.

با این همه در سال ۱۷۷۶ تورگو «شش حکم» معروف خود را منتشر کرد. چهار‌تای اول این احکام چندان پیامد مهمی نداشتند. حکم پنجمش اما نظام قدیمی و منسوخی را که از قرون وسطی بر تجارت و صنعت تاثیر گذاشته بود از میان بر داشت. حکم ششم‌اش هم قانونی که به موجب آن کشاورزان مجبور بودند سالانه برای دولت کار انجام دهند را منسوخ کرد و مالیات بر املاک را جایگزین آن کرد که از این بابت دل فیزیوکرات‌ها شاد شد. در عوض از همان بابت اشراف‌زادگان و زمین‌داران در مقابل هر دوی این احکام ناشاد شدند. اما تورگو به نارضایتی آنها اهمیتی نداد تا اینکه اوضاع خودش بیخ پیدا کرد.

در آن زمان تورگو برای خود یک کرور از دشمنان اعم از ثروتمندان و زمینداران و اشراف‌زادگان فراهم کرده بود. البته دوستان زیادی هم در میان اندیشمندان اقتصادی پیدا کرده بود که به هیچ دردی نمی‌خوردند. این شد که در سال ۱۷۷۶ به دادگاه کشیده شد و از مقام خود برکنار شد. معروف است که در همان دادگاه در جمله‌ای پیشگویانه خطاب به لویی شانزدهم می‌گوید: «قربان از خاطر نبرید که چیزی که چارلز دوم را از پا درآورد ضعف و بی‌تدبیری بود» و در این هنگام دندان‌هایش را با غیظ به هم فشار داده بود. به هر صورت تورگو باید می‌دانست که آدم توی دادگاه با اینجور کارها راه به جایی نمی‌برد. اگر کمی گردنش را کج می‌کرد و چشم‌هایش را گرد می‌کرد و گوشه ابرویش را بالا می‌داد، شاید می‌توانستند کاری برایش

بکنند.

نهایتا تورگو تا سال ۱۷۸۱ بیشتر زنده نماند تا انقلاب ۱۷۸۹ که حاصل تنش‌های اقتصادی بود را ببیند. تنش‌هایی که تلاش کرده بود تا با سیاست‌های خود آنها را دور کند.

با این حال به یقین نمی‌توانیم بگوییم که اگر زنده می‌ماند یا اگر اصلاحاتش را انجام می‌داد باز هم انقلاب فرانسه به وقوع می‌پیوست یا نه و یا اینکه تیغه سرد گیوتین گردن باریک او را خنک می‌کرد یا نه. چیزی که می‌توانیم بگوییم این است که او خود را به نظام حاکم وفادار می‌دانست و در میان مردم عوام، بدنام بود و محبوبیتی نداشت هر چند به اصلاحات بنیادین در شیوه اداره کشور برای پرهیز از بروز آشوب و از هم گسیختگی اعتقاد داشت.

علی موقر