شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

سرچشمه هایی که کودکانمان را سیراب می کند


سرچشمه هایی که کودکانمان را سیراب می کند

کمی درباره آموزش موسیقی به کودکان

موسیقی کودک در سرزمین ما، امروزه به واسطه بی‌مرزی‌های فرهنگی، خوشبختانه رو به سویی دارد که می‌توان خوشایند تلقی‌اش کرد.اما این خوشنودی و خوشایندی نمی‌تواند لزوما به این معنا باشد که موسیقی کودک در ایران ره به جایی برده است.

فارغ از ایرانی یا غربی اندیشی در موسیقی کودک، آن چه که در این خصوص نیاز به پرداخت دارد مبحث آموزش موسیقی کودک در ایران است که هنوز نوپاست.شکی نیست که فرهنگ ما آکنده از ویژگی‌های زیبای هنری است و در این میان موسیقی‌ای که با صدای لالایی مادران این سرزمین درآمیخته،منبع پایان ناپذیری در این عرصه محسوب می‌شود.پس اگر کودکان امروز که به مثابه اجتماع فردایند،در این زمینه با بی قیدی مواجه شوند موسیقی ما درگیر حاشیه‌هایی خواهند شد که برون رفت از آن دشوار خواهد بود.

جای خالی این هنر در سرفصل‌های درسی دانش آموزان دوره دبستان و راهنمایی کاملاً به چشم می‌آید؛ گو اینکه به جز عنوان تخصصی موسیقی که تنها در معدود هنرستان‌های موسیقی کشور به تدریس آن مبادرت می‌شود، این رشته هنری در دبیرستان‌ها و سایر هنرستان‌های کشور نیز جایی ندارد. باید توجه داشت که اصولاً، آنچه پیش از هرگونه ورود به مأنوس کردن کودک با موسیقی، لازم به عمل است، شناساندن و معرفی موسیقی به عنوان همراهی همیشگی در زندگی آدمی است؛ در این مفهوم، اگر کودک پیش از ورود به جریان عملی و اجرایی موسیقی بتواند چنین آموزشی را درک و دریافت کند، آن گاه است که می‌توان ضمن آشنا نمودن تدریجی او با حوزه‌های گوناگون موسیقی، گرایش‌های ویژه او را شناسایی کرد و در جهت تقویت و تحقق آنها به سوی عرصه‌های عملی مربوط گام برداشت. در هر حال ورود به چنین بحثی، ضمن آنکه نیازمند صرف هزینه‌های هدفمند و البته کلان است، حضور متخصصینی را می‌طلبد که خود با قرار گرفتن و بالیدن در شرایط مذکور، شیوه‌های یادشده را به صورت عملی فرا گرفته، در انتقال آنها به کودکانی که یکی پس از دیگری از راه می‌رسند، شرط تفکر و اجرا را توأماً دارا باشند؛ تحقق آنچه که ذکر آن رفت، به عنوان برنامه‌ای میان مدت باید مد نظر آن دسته از برنامه‌ریزانی که به گنجاندن درس و یا موضوع کمک درس موسیقی در برنامه تحصیلی دانش آموزان علاقه مندند، قرار گیرد.

روش‌های علمی و جدید آموزش موسیقی کودکان برای سنین مختلف طبقه‌بندی گردیده و سال‌هاست که در کشورهای صاحب سبک موسیقی رواج یافته است تا کودک را با اصول علمی و عملی موسیقی آشنا سازد. از جمله می‌توان به روش‌هایی چون: ارف، مارتنو، داکرز و کدای اشاره نمود که هر یک از آنها می‌تواند تا سطوحی هنرجو را که در سطح کودک و نوجوان هستند از جهت دانش ارتقا دهند. این درحالیست که در جامعه ما ؛ متاسفانه موسیقی کودک نادیده گرفته شده است و آنطور که باید به آن اهمیت داده نشده است . در این مورد نمی‌توان تمام قصور را متوجه دولتمردان دانست. که البته کم نیز مقصر نیستند؛ عدم توجه به موسیقی اصیل ایرانی و مردود دانستن، یکی از اصلی‌ترین مشکلات و موانع همیشگی پیش روی موسیقیست چه کودک و چه بزرگسال. عدم حمایت مالی و معنوی موسسات دولتی از جمله وزارت آموزش و پرورش؛ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ارگان‌های دولتی از آموزشگاه‌های موسیقی کودک روحیه مضاعف متولیان و مربیان این مراکز را کاهش می‌دهد و میل و رغبت آنان به فعالیت در زمینه آموزش به کودکان را می‌کاهد.

باید توجه نمود که در این خصوص خانواده‌ها جزو مقصران اصلی‌اند، عدم توجه جدی به کودک و نیازهای وی و از بین بردن روحیه هنری کودک می‌تواند ذائقه موسیقایی آینده کودکان را به سمت موسیقی‌های غربی با جاذبه‌های ظاهری فریبنده سوق دهد؛ که این خود می‌تواند خطری جدی برای آینده کودکان، علی‌الخصوص در دوره کنونی که شاهد رشد فزاینده موسیقی‌های غربی در بین جوانان و نوجوانان هستیم باشد.

بسیاری بر آن عقیده‌اند که موسیقی ایرانی، به دلیل مبتنی بودن بر ساختارهای ردیفی و در نتیجه توأم بودن آن با اندیشه‌های فراتر از تحمل ذهنی کودکان، نمی‌تواند سرفصلی برای آغازیدن موسیقی قرار گیرد؛ این گفتمان معتقد است که استفاده از نغمه‌های ایرانی، توأم با سازبندی ویژه ارکسترهای سنتی، ضمن آنکه موجب سرخوردگی کودک از موسیقی ایرانی خواهد شد، به ضعف زیرساخت‌های موسیقی ایران، چه در حوزه نگرش اجتماعی به آن، چه در پهنه دیدگاه‌های تخصصی منجر می‌شود. اما نخستین ایرادی که به گفتمان مذکور وارد می‌شود، این است که در این گیر و دار، عمده‌ترین عنصر ممزوج با موسیقی ایرانی، یعنی شعر مورد توجه قرار نمی‌گیرد، ضمن آنکه نگرش ریتمیک به حوزه موسیقی کودک به عنوان نمادی که لااقل در موسیقی ایرانی از تلوّن کافی برخوردار است، مورد توجه قرار نمی‌گیرد؛ به این دو عامل، علاوه می‌کنیم، اینکه اصولاً چنین دیدگاهی به جهت آنکه لااقل تا سالهای اخیر، مراحل آزمون استفاده از موسیقی ایرانی برای ایجاد و تقویت بنیانهای موسیقی کودک طی نشده است، قصاص پیش از قضا محسوب می‌گردد.چنین می‌توان گفت که آنچه در بدو امر، توجه کودک را به سوی موسیقی (به معنای التقاطی از نغمه، کلام و یا افه‌های ویژه) جلب می‌کند، ارائه کلام کودکانه مطابق با درک او و یا اصوات خاصه‌ای است که موسیقی، وسیله‌ای برای بیان یا اجرای آنها قرار می‌گیرد و از این جهت، پرداختن به موسیقی ایرانی، به عنوان وسیله بیان احساسات کودک و ابزار نشانه روی دغدغه‌های کودکانه از طریق شعر، می‌تواند، مهمترین گام در راهی باشد که نهایتاً به جلب توجه و استعدادهای کودک به ذات موسیقی ایران منجر می‌شود. اما اینکه موسیقی ایرانی، در عرصه ریتم دارای مدارج بالایی از نقطه نظر تلون و ترک تازی است، امری است که بر همه صاحب نظران و دست اندرکاران حوزه موسیقی عیان بوده، نیازمند تفسیر نیست؛ در این راه، ملودی‌های ایرانی با امتزاج هوشمندانه با شعر کودکانه و استفاده به جا از ریتم‌های مناسب کاملاً قدرت جلب و جذب کودک را دارا خواهند شد. البته خوشبختانه در سه چهارسال اخیر چند اثر با محوریت و براساس موسیقی ردیف دستگاهی وارد بازارشده که مورد توجه عموم و خصوص قرار گرفت و امید می‌رود که این روند رشد فزاینده‌ای به خود بگیرد.

نویسنده : محمود توسلیان