شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نقد ناب


نقد ناب

هر چه به زمان هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک می شویم, فعالیت گروه ها و احزاب فعال سیاسی کشور بیشتر روی این اتفاق متمرکز می شود و هر کدام از آنها سعی دارند ضمن نشست های داخلی و رایزنی گروه های همفکر با آمادگی و قدرت بیشتری قدم به این عرصه مهم بگذارند

هر چه به زمان هشتمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک می شویم، فعالیت گروه ها و احزاب فعال سیاسی کشور بیشتر روی این اتفاق متمرکز می شود و هر کدام از آنها سعی دارند ضمن نشست های داخلی و رایزنی گروه های همفکر با آمادگی و قدرت بیشتری قدم به این عرصه مهم بگذارند. در کنار این اقدامات به طور طبیعی بازار نقد و انتقاد رقیبان هم در سانه ها و روزنامه های مختلف رفته رفته گرم می شود و انتظار می رود با نزدیکتر شدن انتخابات و قرار گرفتن در آستانه آن این بازار داغتر و حتی سوزاننده هم بشود! و صد البته پدید آمدن چنین فضایی باعث خوشوقتی است و باید آن را به فال نیک گرفت و امیدوار بود فعالیت احزاب و گروه ها موجب مشارکت و حضور هر چه بیشتر مردم آگاه و فهیم ایران در این انتخابات حساس و تعیین کننده بشود و همچنین در پرتو نقدهای سازنده و دلسوزانه، شرایط چنان پیش برود که نتیجه انتخابات، ورود امین ترین و کاربلدترین چهره ها به «خانه ملت» باشد.

در کنار این جنب و جوش رو به اوج گیری، مثل همیشه متأسفانه کسانی نیز به اسم نقد با روی آوردن به حربه تهمت و افتراء و مبالغه گویی و... مسیر بی انصافی را در پیش گرفته اند و قبل از آنکه به فکر اثبات خویش و گروه های متبوعه باشند در پی نفی دیگران هستند و بیرحمانه از امکانات در اختیار به ویژه ابزار کارسازی مثل قلم و سخن، چماقی ساخته اند برای تخریب رقیبان و از میان برداشتن آنها، با اینکه در این باره شاهد و سند کم نیست، ترجیح می دهیم برای جلوگیری از هرگونه شائبه ای از ذکر مثال خودداری کنیم و به این بهانه نکاتی در باب نقد و انتقاد ذکر نمائیم.

تردیدی وجود ندارد که اگر نقد با دشمنی و کینه توزی مترادف شود، دیگر اسمش نقد نیست و به طور طبیعی نمی توان انتظار داشت که کارکردهای نقد و اثرات مثبت حاصل از نقد واقعی، بر آن مترتب شود. نقد، عیارسنجی است، جدا کردن سره از ناسره است و در این کار نباید به گونه ای عمل کرد که جای هر کدام از اینها عوض و کلاه سر مخاطب گذاشته شود. نقد، باید در کمال دلسوزی و خیرخواهی انجام شود تا تاثیرات بایسته را در ذهن مخاطب و نقد شونده بگذارد. در نقدناب و دلسوزانه آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد این است که نقاد، خیر طرف مقابل یعنی نقدشونده را بخواهد و این شرط باید در کلام و قلم نقدکننده خود به خود تبلور یافته باشد. نقد، نوعی نصیحت کردن و اندرز دادن است و نصیحت هم معنا و هدفی جز اصلاح و خیرخواهی ندارد. بدون شک اگر نقد دلسوزانه و در عین حال عالمانه و آگاهانه باشد، بهترین خدمت و بزرگترین حمایت را نسبت به نقدشونده به عمل آورده و باعث تقویت وی می شود. به دیگر سخن نقد ادب و آدابی دارد که در صورت رعایت آن می توان با اطمینان کامل به بهبود وضع فرد و جامعه امیدوار بود. البته این هم به شرطی است که طرف نقدشونده، خود از سعه صدر و ظرفیت تحمل مناسبی برخوردار باشد و برای اصلاح عملکرد خود شنونده و مشتری سخن حق باشد.

خوشبختانه فرهنگ نقد و انتقاد در آئین و دین ما یعنی اسلام عزیز جایگاه بسیار محترم و والایی دارد در این مکتب همچنان که از ستایش چاپلوسانه و تجلیل ریاکارانه نهی شده، به نقد و انتقاد دلسوزانه توصیه و سفارش شده است. حضرت امیرالمومنین علی(ع) در پاسخ به فردی که ایشان را به دروغ و از سر نیات طمع ورزانه ستایش می کرد، فرمود: «انا دون ما تقول و فوق ما فی نفسک» (من کوچکتر از آن هستم که تو بر زبان می رانی ولی بزرگتر از آن هستم که در فکر و قلبت درباره من تصور کرده ای- نهج البلاغه، حکمت ۸۳) و همین بزرگوار در اهمیت نقد و ارزش انتقاد از یکسو و پذیرش سخن حق- از هر کس که گوینده آن باشد- توصیه ها و سفارشات موکد داشته است.

از نظر دین مبین، انسان موجودی اجتماعی است و در عملکرد خود باید فراتر از خود به منافع جمع و جامعه بیندیشد. هر سخن و عمل وی، به ویژه کسانی که مسئولیتی در جامعه برعهده دارند، می تواند در وضعیت کلی جامعه تأثیرات مثبت یا منفی بگذارد. بنابراین انسان مسلمان نباید از نقد و ارزیابی عملکردش ناراحت شود چرا که این عمل اقدامات او را نه فقط درباره دنیا و آخرت خودش بلکه درباره مردم و کشور اصلاح می کند.

به تعبیر جناب مولوی:

بشنوید ای دوستان این داستان

خود حقیقت نقد حال ماست آن

نقد حال خویش را گر پی بریم

هم ز دنیا هم ز عقبا برخوریم

باری، در اهمیت اصل انتقاد و نقد مشفقانه از دیدگاه مکتب اسلام همین بس که چهره های ناب و شخصیت های برجسته آن علی رغم برخورداری از قوه عصمت، ضمن اینکه خود با پرهیز از افراط و تفریط در اوج اعتدال بزرگترین منتقدان زمانه بوده اند، خود را نیز بی نیاز از تذکر و نقد نمی دانستند و در این باره پیروان و مردم را تشویق هم می کردند و اجازه می دادند تا آنها آزادانه و بدون لکنت حرف ها و نقدهای خود را مطرح نمایند همچنین وقتی توجه کنیم که فرایض حیات بخش، مترقی و اصلاحگرانه ای مانند امر به معروف و نهی از منکر، شورا و مشورت و محاسبه نفس (ارزیابی و انتقاد مداوم و هر روزه از عملکرد خود) و... از قبول داشتن اصل کلی تری به نام «نقد و انتقاد» سرچشمه گرفته است، و ارزش آنها را تا حد عبادت و تقرب جستن به خداوند متعال بالا می برد، بیشتر متوجه اهمیت موضوع می شویم. از دیدگاه مکتب نجات بخش اسلام، اصل نقد و انتقاد که در ابعاد اجتماعی بیش از هر جا در عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر تجلی می شود، یکی از مکانیسم های پویایی و دوام دولت ها و زنده و با نشاط بودن جامعه از سویی و جلوگیری از زوال و انحطاط آنها است و در جامعه ای که این اصل کنار گذاشته شود و به معنی واقعی حضور نداشته باشد، بدون شک آن جامعه محکوم به فنا و زوال است و تاریخ در این باره سخن های بسیار دارد. علاوه بر همه اینها اساتید فن و صاحبان اندیشه و سخن درباره اهمیت نقد و آداب و رسم آن بسیار سخن گفته اند و ما را قرار بر این نیست که در این مختصر، بار دیگر آنها را تکرار کنیم. اما سخن مجمل در این باره اینکه، اهمیت اصل نقد و انتقاد مثل سایر اصول و ارزش های والا و قدسی همچون آزادی و عدالت و... آن چنان بدیهی است که هیچ فرد انسانی وابسته به هر فرهنگ و قومیت و اقلیمی، و تقریبا هیچ نظام سیاسی ولو به طور ظاهری و در مرحله حرف، نمی تواند منکر آن باشد و همه خود را طرفدار آن می دانند. این سقراط حکیم، فیلسوف دوران باستان یونان است که می گوید، «زندگی بدون ارزیابی و نقد ارزش زیستن ندارد.»

بدیهی است که نقد در حکومت های دیکتاتوری محلی از اعراب ندارد و مثلا در رژیم منحوس پهلوی به هیچ وجه جایز نبود و حداقل پاداش نقادان دلسوز و آزاده، غل و زنجیر و اسارت و زندان بود. خوشبختانه به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و برپا شدن نظام جمهوری اسلامی، بازار نقد و انتقاد رواج یافت و در دوره های مختلف حتی زمان جنگ و در زمان دولت هایی با سلائق و شرایط مختلف، این بازار هرگز کساد نشد و از منتقدان دلسوز گرفته تا کسانی که با به اصطلاح نقدها و طعنه ها و تپش قلم های خود قصد راه انداختن جنگ روانی و متشنج کردن وضعیت جامعه را داشتند، حرف و نظر خود را آزادانه مطرح کرده اند و البته در این باره گاه چنان رویه تساهل در پیش گرفته شد که حتی بلندگوهای دشمن نیز در داخل مجال راه انداختن روزنامه و در اختیار گرفتن تریبون های رسمی را پیدا کردند. نظام جمهوری اسلامی که حرکتی است در تداوم نهضت پیامبر ختمی مرتبت(ص) با توکل به خدا و پشتوانه مردم، هرگز از نقد و انتقاد باکی به خود راه نداده و آن را پدیده ای مبارک در جهت یکی از اصلی ترین اهداف خود که آگاه کردن مردم و جامعه است، قلمداد نموده است. در این میان صد البته اگر محدودیتی ایجاد می شود و برخوردهایی صورت می گیرد - صرفنظر از اشتباهاتی که رخدادی طبیعی و اجتناب ناپذیر است- در جهت بستن راه ارائه آزادانه اندیشه و نظرات نیست، بلکه هدف اصلی بستن راه های رخنه ابتذال و رواج هرهری مسلکی و محدود کردن حیوانیت و شهوات است و... این همه در حالی است که دنیای غرب که ادعای آزادی و آزاداندیشی داشت- و دارد- در روزگار کنونی بیش از هر زمان دیگری در برابر نقد و انتقاد آسیب پذیرتر می شود، چرا که سردمداران نظام های سلطه گر آگاه شدن مردم خود و جهان را برخلاف منافع و سدی در مقابل پیشبرد اهداف سلطه جویانه و غیرمشروع خود می بینند و... این است که هر روز خبر تازه ای از کنترل و اعمال محدودیت بیشتر جریان آزاد اطلاعات در غرب به گوش می رسد و این اواخر آنان حتی اطلاعات شخصی و مذاکرات خصوصی افراد جامعه خود را (تلفن ها، نامه های الکترونیکی و...) را مشمول کنترل و نظارت خود قرار داده اند و...

با این همه، همانطور که بالاتر هم اشاره شد، هنوز در کشور ما نیز آنطور که مکتب اسلام توجه کرده و نظام جمهوری اسلامی و رهبری فرزانه آن خواهان است، شکل نگرفته و هنوز هستند کسانی از مدعیان که انتقاد را یا انتقام دانسته یا نادانسته اشتباه می گیرند و از آن سوءاستفاده می کنند و از آن سو نیز هستند کسانی که نقد را که به تعبیر حضرت امام(ره)، یک «هدیه الهی» برای نقد شونده است، برنمی تابند و در برابر آن ظرفیت لازم را از خود بروز نمی دهند. چرا که نقد و انتقاد هم مثل هر سخن حقی که به تعبیر مولا(ع)، در سخن «گسترده» است در عرصه عمل «تنگنایی بی مانند» دارد وقتی تلاقی منافع پیش می آید این اصل علی رغم بدیهی بودن، انکار و به فراموشی سپرده می شود، با این حال امید آن می رود که با گذشت زمان و گسترش و نهادینه شدن فرهنگ و اخلاق اسلامی و افزایش آگاهی و تقوی جامعه، این اصل مهم و تاثیرگذار نیز جایگاه واقعی خود را پیدا و در پیشبرد آرمان های انقلاب و اهداف انسانی والای جمهوری اسلامی نقش بایسته خود را ایفا نماید.

سید محمد سعید مدنی



همچنین مشاهده کنید