دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

به طرز نفسگیری زیبا


به طرز نفسگیری زیبا

«درخت زندگی» موفقیت یا ضعفش را به گردن تماشاگر نمی اندازد

«درخت زندگی» ساخته «ترنس مالیک» در کمترین حالتش، یک برش جاه‌طلبانه از سینما توسط یک فیلمساز بزرگ است. این فیلم که تلاش دارد به اوجی کمتر از فیلم «۲۰۰۱: یک اودیسه فضایی» ساخته استنلی کوبریک دست نیابد، از مشخصات یک کار استادانه بی‌بهره است، ولی قدرتی در خود دارد که بسیاری از فیلم‌های سینمایی فاقد آن هستند.

این فیلم موضوعی برای خودش دارد و وقتی که دچار قصور می‌شود، حتی همین را هم به یک شکل جالب انجام می‌دهد و نشانی از بچگی در آن دیده نمی‌شود. این فیلم در هسته مرکزی خود، یک درام کوچک و شخصی با موضوع بالغ شدن یک بچه و درباره تحول کودکی است که در دهه ۱۹۵۰ زندگی می‌کند و از جاده کودکی به سمت نوجوانی می‌رود. درخت زندگی وقتی در این محدوده‌ها می‌ماند، به بهترین فیلمی که مالیک تاکنون برای ارائه‌کردن داشته تبدیل می‌شود. ولی وقتی تغییر جهت می‌دهد و با موضوعاتی نظیر معنویت و کیهان‌شناسی و تناسخ شخصیت اصلی در آینده مماس می‌شود، از درجه موفقیتش کاسته می‌شود. ولی از همه این حرف‌ها گذشته، نظر کلی که می‌توان در مورد این درخت زندگی داشت، این است که فیلم به طرز نفسگیری زیبا و به طرز شگفت‌انگیزی قوی است. این که این فیلم نمی‌تواند یک شاهکار مدرن باشد هیچ جای شرمساری ندارد، مخصوصا این که این فیلم از هر فیلمی از محصولات سال ۲۰۱۱ که تاکنون دیده‌ام، بهتر بوده است.

بخش اعظم درخت زندگی درباره شخصیت «جک اوبراین» (هانتر مک‌کراکن) است؛ او در خلال سال‌های عمرش سعی می‌کند معصومیت دوران جوانی را از حسابگری و مصلحت‌اندیشی دوران بزرگسالی جدا کند. هانتر که برادر بزرگ‌تر ۲ برادر دیگر است، سنگینی انتظارات پدر و مادرش را برگرده خویش احساس می‌کند و حس نفرت در او ایجاد می‌شود. او پدر عبوس خود(براد پیت) را به شکل یک دیکتاتور می‌بیند و مادر خود (جسیکا چستن) را به شکل آدمی ضعیف می‌بیند که در برابر همسرش ایستاده است. جک هر چقدر بزرگ‌تر می‌شود، بیشتر دستخوش خشم می‌شود تا این که به نقطه شکست و فروپاشی می‌رسد. در عین حال، با این که بخش اعظم حوادث روزمره از دید جک نشان داده می‌شود، فصل‌هایی از داستان هم رزرو شده است تا از منظر پدر و مادر او نشان داده شود و همین باعث ایجاد تقارن در شخصیت‌پردازی می‌شود و به تماشاگر این اجازه داده می‌شود به این نتیجه برسد که شاید بتوان گفت اوبراین‌ها برای کسانی که در مناطق روستایی تگزاس در دهه ۱۹۵۰ زندگی می‌کنند، یک خانواده «عادی» محسوب می‌شوند. مادر، نقش تربیت‌کننده را دارد و پدر هم اهل کتک زدن است، ولی هر دو آنها بچه‌هایشان را به شیوه خودشان دوست دارند و در این بین مادر مهر و محبتش از پدر بیشتر است.

مالیک سعی دارد در کنار روایت این داستان کوچک و شخصی، ماجرا را در یک بافت بزرگ‌تر و متافیزیکی قرار دهد. ولی او در مقایسه با لحظاتی که «واقعیت» تجربه جک در زمینه بزرگ‌شدن را نشان می‌دهد، تلاشش برای متافیزیکی‌کردن داستان، با موفقیت کمتری همراه است. فیلم درخت زندگی، برعکس خیلی از فیلم‌هایی که موضوع‌شان بالغ‌شدن است و داستانشان هم به یک دوره تاریخی خاص تعلق دارد، دست به ریسک نمی‌زند و موفقیت یا ناموفقیت و ضعفش را براساس توانایی‌اش در ایجاد حس نوستالژی به گردن تماشاگر نمی‌‌اندازد. بازی براد پیت در این فیلم عالی است و همین‌طور بازی جسیکا چستن، ولی بازی صمیمانه و قابل باور هانتر مک‌کراکن در نقش جک باعث می‌شود به عنوان یکی از بهترین بازیگران جوان سال‌های اخیر سینما شناخته شود. فیلم درخت زندگی یک اثر خوب و به لحاظ عاطفی غنی است که براساس شخصیت‌پردازی ساخته شده و کارگردانش اشتیاق این را دارد که با این داستان حرف‌های بزرگ‌تری بزند.

جیمز براردینلی

مترجم: رضا عظیمی