جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
فتح خون
![فتح خون](/web/imgs/16/152/3vafo1.jpeg)
● آغاز هجرت عظیم
در سنه چهل و نهم هجرت، هنگام شهادت امام حسن مجتبی (ع)، دیگر رؤیای صادقه پیامبر صدق به تمامی تعبیر یافته بود و منبر رسول خدا (ص) یعنی كرسی خلافت انسان كامل، اریكهای بود كه بوزینگان بر آن بالا و پایین میرفتند (۱). روز بعثت، به شام هزار ماهه سلطنت بنیامیه پایان میگرفت و غشوه تاریك شب، پهنهای بود تا نور اختران امامت را ظاهر كند، و این است رسم جهان: روز به شب میرسد و شب به روز. آه از سرخی شفقی كه روز را به شب میرساند!
بخوان «قل اعوذ برب الفلق»، كه این سرخی ازخون فرزند رسول خدا، حسین بن علی علیه السلام رنگ گرفته است و امام حسن مجتبی نیز با زهری به شهادت رسید كه از انبان دغلبازی معاویهٔ بن ابوسفیان بیرون آمده بود، اگر چه به دست «جعده» دختر «اشعث بن قیس».
آه از شفقی كه روز را به شب میرساند و آه از دهر آنگاه كه بر مراد سفلگان میچرخد!
نیم قرنی بیش از حجهٔالوداع نگذشته است و هستند هنوز دهها تن از صحابهای كه در غدیر خم، دست علی را در دست پیامبر خدا دیدهاند و سخن او را شنیده، كه: «من كنت مولاه فهذا علی مولاه ...»
اما چشمهها كور شدهاند و آینهها راغبار گرفته است. بادهای مسموم نهالها را شكستهاند و شكوفهها را فروریختهاند و آتش صاعقه را در همه وسعت بیشهزار گستردهاند. آفتاب، محجوب ابرهای سیاه است و آن دود سنگینی كه آسمان را از چشم زمین پوشانده ... و دشت، جولانگاه گرگهای گرسنهای است كه رمه را بیچوپان یافتهاند. عجب تمثیلی است این كه علی مولود كعبه است ... یعنی باطن قبله را در امام پیداكن! اما ظاهرگرایان از كعبه نیز تنها سنگهایش را میپرستند. تمامیت دین به امامت است، اما امام تنها مانده و فرزندان امیه از كرسی خلافت انسان كامل، تختی برای پادشاهی خود ساختهاند. نیم قرنی بیش از حجهٔالوداع و شهادت آخرین رسول خدا نگذشته، آتش جاهلیت كه در زیر خاكستر ظواهر پنهان مانده بود، بار دیگر زبانه كشید و جنات بهشتی لااله الا الله را در خود سوزاند. جسم بیروح جمعه و جماعت همه آن چیزی بود كه از حقیقت دین برجای مانده بود، اگرچه امام جماعت این مساجد «ولید»، برادر مادری خلیفه سوم باشد كه از جانب وی حاكم كوفه بود؛ بامدادان مست به مسجد رود و نماز صبح را سه ركعت بخواند و سپس به مردم بگوید: «اگر میخواهید ركعتی چند نیز بر آن بیفزایم!» ... اما عدالت كه باطن شریعت است و زمین و زمان بدان پابرجاست، گوشه انزوا گرفته باشد. نه عجب اگر در شهر كوران خورشید را دشنام دهند و تاریكی را پرستش كنند! آنگاه كه دنیاپرستان كور، والی حكومت اسلام شوند، كار بدینجا میرسد كه در مسجدهایی كه ظاهر آن را بر مذاق ظاهرگرایان آراسته اند، درتعقیب فرایض، علی را دشنام میدهند؛ و این رسم فریبكاران است: نام محمد را بر مأذنهها میبرند، اما جان او را كه علی است، دشنام میدهند. تقدیر اینچنین رفته بود كه شب حاكمیت ظلم و فساد با شفق عاشورا آغاز شود و سرخی این شفق، خون فرزندان رسول خدا باشد. جاهلیت، بلد میتی است كه درخاك آن، جز شجره زقّوم ریشه نمیگیرد. اگر نبود كویر مرده دلهای جاهلی، شجره خبیثه امویان كجا میتوانست سایه جهنمی حاكمیت خویش را بر جامعه اسلام بگستراند؟
جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرك بتپرست كه در درون آدمی است ایمان نیاورد، چه سود كه بر زبان لا اله الاالله براند؟ آنگاه جانب عدل و باطن قبله را رها میكند و خانه كعبه را عوض از صنمی سنگی میگیرد كه روزی پنج بار در برابرش خم و راست شود و سالی چند روز گرداگردش طواف كند ... آیا فرزندان ابوسفیان كه به حقیقت ایمان نیاورده بودند، همواره فرصتی میجستند كه انتقام « بدر» را از تیره بنیهاشم باز ستانند؟ اگر اینچنین باشد چه زود آن فرصت بدست آمد! آیا خلافت، مسند خلیفهٔاللهی انسان كامل است در خدمت اقامه عدل و استقرار حق، یا اریكه قدرت دنیاپرستان دغلباز است كه چون میراثی از پدران به فرزندان منتقل شود؟ چه رفته بود برامت محمد (ص) كه نیم قرن بعد از رحلت او، زنازاده دغلباز ملحدی چون یزید بن معاویه بر آنان حاكم شود؟ مگر نه اینكه خدا فرموده است: «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم (۲)»؟ چه بود آن تغییر انفسی كه این امت را سزاوار چنین فرجامی ساخته بود؟ ... معاویهٔ بن ابی سفیان كه این رجعت انفسی را با عقل شیطانی خویش به خوبی دریافته بود، آنچه را كه در نهان داشت آشكار كرد و یزید را به جانشینی خویش برگزید و از آن دیار مردگان، جولانگاه كفتارها و لاشخورهای مردهخوار، سخنی به اعتراض برنخاست. اینجا دیگر سخن از خلیفهٔاللهی و حكومت عدل نیست، سخن از شیخوخیت موروثی قبیلهای است كه بعد از مرگ پدر به فرزند ارشد می رسد. از كوخ كاهگلی پیامبر اكرم (ص) تا كاخ خضرای معاویه، از دنیا تا آخرت فاصله بود ... با این همه، اگر پنجاه سال پس از آن بدعت نخستین در سقیفه بنیساعده، این بدعت تازه پدید نمیآمد، كار هرگز بدانجا نمیرسید كه خورشید تاریخ در شفق سرخ عاشورا غروب كند و خون خدا بریزد ... اما دل به تقدیر بسپار كه رسم جهان این است! ساحل را دیده ای كه چگونه در آیینه آب وارونه انعكاس یافته است؟ سر آنكه دهر بر مراد سفلگان میچرخد این است كه دنیا وارونه آخرت است.
عجبا! «مروان بن حكم بن عاص» كه پیامبر خدا در باره پدرش فرمود: «لعنك الله ولعن ما فی صلبك» (۳) ـ لعنت خدا بر تو و آن كه در صلب توست ـ اكنون به امر معاویه از مردم مدینه برای یزید بیعت می گیرد. عجبا، كار امت محمد به كجا كشیده است! مروان بن حكم به دروغ میگوید: «معاویه در این كار بر سنت ابوبكر رفته است». و تنها واكنشی كه این سخن در مسجد مدینه بر میانگیزد این است كه «عبدالرحمن بن ابی بكر» فریاد میكند: «دروغ میگویی! ابوبكر فرزندان و خویشاوندان خود را كنار گذاشت و مردی از بنیعدی را به زمامداری مسلمانان برگزید.» ... و دیگر هیچ. مروان بن حكم در برابر این سخن چه بگوید؟
مورخی كه این سخن را از او نقل كردهایم نوشته است: «نه عجب اگر مروان بن حكم بن عاص در آنچنان جمعی دروغی اینچنین بگوید، چرا كه در آن روز چهل سال بیش از مرگ ابوبكر میگذشت و مردمی كه مروان برای آنان سخن میگفت در آن روز یا به دنیا نیامده و یا كودكانی نوخاسته بودند كه در این باره چیزی به خاطر نداشتند. (۴)» ...
آیا آنان نمی دانستند كه خلافت امتیازی موروثی نیست كه از پدر به فرزند ارشد انتقال یابد ؟ غبار غفلت بر همه چیز فرو می نشیند و آیینه های طلعت نور كور می شوند و رفته رفته یاد خورشید نیز از خاطره ها می رود ، ونه عجب اگر در دیار كوران بوزینگان را انسان بینگارند ! اكثریت كامل مردم سنه شصت و یكم هجری قمری كسانی بودند كه در دوره عثمان به دنیا آمده ، در پایان عهد علی رشد یافته بودند . اكنون در دوره معاویه ، اینان حتی ازتاریخچه زمامداری معاویه در دمشق خاطره ای روشن نداشتند .معاویهٔ ابن ابی سفیان ولایت شام را از خلیفه اول گرفته بود واكنون نزدیك به چهل سال ازآن روزها می گذشت .
دركتاب « پس از پنجاه سال» در این باره آمده است :
پنجاه ساله های این نسل پیغمبر را ندیده بودند و شصت ساله ها هنگام مرگ وی ده ساله بودند . از آنان كه پیامبر را دیده و صحبت او را دریافته بودند ، چند تنی باقی بود كه دركوفه ، مدینه، مكه و یا دمشق به سر می بردند ... اكثریت مردم، به خصوص طبقه جوان كه چرخ فعالیت اجتماع را به حركت درمی آورد یعنی آنان كه سال عمرشان بین بیست و پنج تا سی و پنج بود ، آنچه از نظام اسلامی پیش چشم داشتند ،حكومتی بود كه « مغیرهٔ بن شعبه »، «سعید بن عاص » ، «ولید » ، « عمروبن سعید » و دیگر اشراف زاده های قریش اداره می كردند ،مردمانی فاسق ، ستمكار ، مال اندوز، تجمل دوست و از همه بدتر نژادپرست . این نسل تاخود و محیط خود را شناخته بود، حاكمان بی رحمی برخود می دید كه هر مخالفی را می كشتند و یا به زندان می افكندند ... آشنایی مردم این سرزمین با طرز تفكر همسایگان و راه یافتن بحثهای فلسفی در حلقه های مسجد ها راه را برای گریز از مسئولیتهای دینی فراخ تر می كرد ... { و بالاخره ،} هر اندازه مسلمانان از عصر پیامبر دور می شدند ، خویها و خصلتهای مسلمانی را بیشتر فراموش می كردند و سیرتهای عصر جاهلی به تدریج بین آنان زنده می شد :برتری فروشی نژادی ، گذشته خود را فرایاد رقیبان خود آوردن ، روی در روی ایستادن تیره ها و قبیله ها به خاطر تعصب های نژادی و كینه كشی از یكدیگر ...(۵)
یك سال پیش از آنكه معاویه بمیرد، حضرت حسین بی علی علیه السلام در ایام حج بنی هاشم را از مردان و زنان و موالیان آنها ،پسر خواندگان و هم پیمانانشان و نیز آشنایان ،انصار و اهل بیت خویش را گرد آوردند و آنگاه رسولانی اعزام داشتند كه :« یك نفر از اصحاب رسول خدا را كه معروف به زهد و صلاح و عبادت است فرومگذارید، مگر آنكه همه آنها را در سرزمین مِنی نزد من گرد آورید .» در سرزمین مِنی ، در خیمه بزرگ وافراشته آن حضرت ، دویست نفر از اصحاب رسول خدا كه هنوز حیات داشتند و پانصد نفر از تابعین گرد آمدند . پس حسین بن علی در میان آنان به پا خاست و پس از حمد و ثنای خدا فرمود :« این طاغی با ما و شیعیان ما آن كرد كه شما دیده اید ودانسته اید و شاهدید ... اینك من با شما سخنی دارم كه اگر بر صدق آن باور دارید مرا تصدیق كنید واگر نه ، تكذیب ؛ واز شما به حقی كه خدا را و رسول خدا را بر شماست و به قرابتی كه با رسول شما دارم ، می خواهم كه این مقام و مجلس را و آنچه از من شنیده اید ، به شهرهای خویش بازبرید ودر میان قبایل و عشایر وامانتداران و موثقین خویش بازگو كنید و آنان را به حقی كه برای ما اهل بیت می شناسید دعوت كنید كه من می ترسم این امر فراموش شود وحق از میان برود و باطل غلبه یابد... و الله متم نوره و لو كره الكافرون ـ اگر چه خداوند تحقق نور خویش را هر چند كافران نخواهند ،به اتمام می رساند.(۶)»
آنگاه همه آیاتی را كه در شأن اهل بیت نازل شده است فرا خواند و تفسیركرد و از گفتار رسول خدا نیز آنچه را كه در شأن ایشان بود سخنی فرو مگذاشت مگر آنكه روایت كرد و بر این همه ، سخنی نبود مگر آنكه صحابه رسول خدا می گفتند : « اللهم نعم ، آری خدایا ما این همه را شنیده ایم و بر آن شهادت می دهیم .» و تابعین نیز می گفتند ، «آفریدگارا ، ما نیز این سخنان را از صحابه ای كه مورد وثوق و مؤتمن ما بوده اند شنیده ایم .»
«سلیم بن قیس هلالی كوفی » می گوید: « واز جمله آن مناشدات این بود كه پرسید : خدا را ، مگر نه اینكه علی بن ابی طالب برادر رسول خدا بود و آنگاه كه او بین اصحابش عقد اخوت می بست ،او را برادر خویش قرار داد و گفت : انت اخی و انا اخوك فی الدنیا و الاخرهٔـ تو برادر من هستی و من نیز برادر تو در دنیا و آخرت . آنان حسین بن علی را تصدیق كردند و گفتند :اللهم نعم .» ...
شهید سید مرتضی آوینی
پی نوشت ها
۱. اشاره است به رویای پیامبر صلی الله علیه و آله که در آن بنی امیه را به صورت میمون هایی مشاهده کردند که بر منبر ایشان جست و خیز می کنند. پیامبر از مشاهده این رویا به قدری ناراحت شدند که تا زنده بودند کسی ایشان را خندان ندید. این رویا را شان نزول آیه ۶۰ از سوره اسری هم دانسته اند: ...و جعلنا الرویا التی اریناک الا فتنهٔ للناس و الشجرهٔ الملعونهٔ فی القرآن و نخوفهم فما یزیدهم الا طغیانا کبیرا. نگ. ک. به: تفسیر المیزان، ج ۱۳، بحث روایتی آیات ۶۵-۵۶ سوره اسری.
۲. رعد/ ۱۱.
۳. شیخ عباس قمی، سفینهٔ البحار، دارالاسوه، تهران، ۱۳۷۳، ۸ج، ج۸، ص۶۱.
۴. سید جعفر شهیدی، پس از پنجاه سال، پژوهشی تازه پیرامون قیام حسین علیه السلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، صص۸۶ و ۸۷.
۵. پس از پنجاه سال...، صص ۱۰۷- ۱۰۹.
۶. صف/۸.
۷. موسوعهٔ کلمات الامام الحسین علیه السلام، مرکز تحقیقاتی باقرالعلوم، قم، اول، ۱۳۷۳، صص ۲۷۰-۲۷۳.
۸. اما ان له امرهٔ کلعقهٔ الکلب انفه. نهج البلاغه، خطبه ۷۳. مروان دخه ماه بعد از خلافت به دست همسرش هلاک شد.
۹. موسوعهٔ کلمات الامام الحسین علیه السلام، صص ۲۸۴ و ۲۸۵.
۱۰. قصص/۲۲.
۱۱. ر. ک. به: موسوعهٔ کلمات الامام الحسین علیه السلام. ص ۲۹۹.
۱۲. موسوعهٔ کلمات الامام الحسین علیه السلام. ص۲۸۹.
۱۳. قصص/۲۲.
۱۴. موسوعهٔ کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص ۳۰۸.
۱۵. بخشی از آیه ۴۲ سوره قمر: ... فاخذناهم اخذ عزیز مقتدر.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست