شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
سردرگمی در مهندسی پیام
حجم فراوان فیلمهای تولید شده در سینمای ایران که نگاهی محافظهکارانه نسبت به سوژهها و مسائل اجتماعی دارند، در این سالها آنقدر زیاد شده که هر مخاطبی خواهناخواه با دیدن فیلمی که اندکی جسارت یا انتقاد در آن وجود داشته باشد ذوقزده و هیجانزده میشود. کافی است در فیلمی سینمایی کارگردان متلکی نسبتا آبدار در دهان شخصیت اصلی فیلم بگذارد و یکی از افرادی که میتواند نماینده سیستمی دولتی باشد را مورد خطاب قرار دهد.
در چنین شرایطی است که اگر فیلم در جشنواره اکران شود با حجم زیادی از سوت و کف مخاطبان مواجه میشود و همین مساله به یک موتور محرک تبلیغاتی برای فیلم تبدیل میشود و تا زمان اکران فیلم آن را همراهی میکند. در زمان اکران هم این مساله میتواند به جسارت تلقی و تشبیه شود. نکته مهم در این میان این است که در اغلب موارد این مساله مشخص نیست که آیا صرف طرح هر انتقادی میتواند کاری درست و سازنده باشد؟ آیا نباید مخاطب و هدف این انتقاد مشخص باشد تا آسیبی به کلیت یک سیستم و نظام وارد نیاید؟
میتوان این متن را با انواع و اقسام آیاهای دیگر نیز ادامه داد. اینها سوالهایی است که با تماشای فیلمی مانند «کتاب قانون» به ذهن میرسد. فیلمیکه این روزها بر پرده سینماهاست و بعد از پشتسر گذاشتن حواشی گوناگون، بالاخره از مرحله توقیف خارج شده و حالا رنگ پرده را دیده است. فیلم داستان ساده و سر راستی دارد. یک هیات ایرانی برای مذاکرات فرهنگی راهی لبنان میشوند. در ترکیب این هیات ایرانی فردی به نام رحمان وجود دارد که جزو چهرههای جبهه و جنگ است.
در این سفر به دلیل حضور فردی بیمنطق و سختگیر، هیچ یک از اعضای گروه نمیتوانند یک دل سیر غذا بخورند و در نهایت به دلیل فشار ناشی از گرسنگی از اتاقهای خود خارج میشوند تا بتوانند غذا بخورند. خروج رحمان از هتل و حضور او در یک رستوران فرانسوی نیز باعث آشنایی او با دختری جوان به نام ژولیت دارین خمسه میشود. این آشنایی به علاقهای یک طرفه منجر میشود. با حضور این دختر جوان به عنوان مترجم در مذاکرات طرف ایرانی و لبنانی، این علاقه بیشتر و بیشتر میشود و در نهایت کار به جایی میرسد که این دختر جوان به دین اسلام گرایش پیدا کرده و سپس با رحمان ازدواج میکند و همراه او به ایران میآید.
تا اینجای کار داستان ظاهری کاملا موجه و گولزننده دارد. فیلم در ظاهر به دنبال بیان این مطلب است که دین و فرهنگ اسلامی چگونه میتواند فردی اروپایی و مسیحی را تحت تاثیر خود قرار دهد و او را به سمت اسلام گرایش دهد. اما این کار آنچنان سست و غیر منطقی به تصویر کشیده میشود که بیشتر به فیلمی کمدی شبیه میشود تا داستانی جدی و قابل باور! مثلا به این نکته دقت کنید که تمام اعضای این هیات ایرانی افرادی هستند که هر یک به نوعی دچار مشکلات جدی هستند. دغدغه آنها بیشتر از آنکه مذاکرات مهم باشد مساله غذاست. حتی رحمان نیز در یک رستوران که مردی مست در آن حضور دارد یعنی این رستوران مشروب هم میفروشد و مشخص نیست غذای آن ذبح شرعی شده یا نه با همسر آیندهاش آشنا میشود.
همراه بردن آفتابه نیز یکی از آن نکات جالب توجه است که در فیلم به تصویر کشیده میشود. در ادامه فیلم نیز تازه متوجه میشویم همه این مذاکرات کاری فرمالیته است و اساسا هیچ اتفاق جدی در این قالب رخ نمیدهد و همه چیز تنها جنبهای ظاهری دارد که در طول آن، هیات ایرانی فقط میخورند و در پایان نیز قالیچه و پسته هدیه میدهند. تاکید فیلم بر مساله خوردن آنقدر زیاد است که انگار این افراد که قاعدتا باید به عنوان نمایندگان کشورمان افرادی نخبه باشند، جز برای خوردن و آشامیدن و چند کار دیگر به خارج از کشور نمیروند. البته کافی بود کارگردان یا نویسنده فیلمنامه مشورت کوچکی با چند ایرانی که برای کار به خارج رفته بودند انجام میداد تا بداند مساله خوردن واقعا چیز مهمینیست که درام فیلم بر اساس آن شکل بگیرد. نیازی نیست راه دوری رفت. وقتی با فیلمسازان ایرانی که به جشنوارههای خارجی میروند صحبت میشود، آنها میگویند این مشکل را با بردن چند غذای کنسروی که این روزها در مارکهای مختلف انواع آن از جوجهکباب گرفته تا کلهپاچه و خورشت قورمهسبزی نیز وجود دارد حل میکنند.
از طرفی دیگر نمایش تحول این شخصیت نیز جالب توجه است. اینکه او آنقدر در دین خود سست بوده که صرفا با یک صحبت کوتاه حاضر میشود از دین خود برگردد و پس از آن تبدیل به یک مسلمان دوآتشه میشود، نکته جالبی است که تنها در یک فیلم ایرانی میتواند اتفاق بیفتد. شاید اینطور تعبیر شود که این مساله نشاندهنده قدرت دین اسلام است، اما نوع پرداخت سطحی این موضوع سبب شده تا چنین مسالهای بیش از آنکه جدی تلقی شود، موقعیتی مضحک را ایجاد کند. شخصیت خانم ژولیت نشان میدهد او به عنوان یک فرد متفکر و تحصیلکرده در موقعیتی است که شخصیتی شکلگرفته دارد و به همین سبب صرف پذیرفتن حرف یک پیرمرد که از کمترین میزان جذابیت تصویری و شخصیتی نیز برخوردار است نمیتواند دلیلی بر منطقی بودن شخصیت او باشد. وقتی هم داستان بر همین پایه غلط سوار میشود، تا انتهابر همین اساس ادامه مییابد و به همین سبب موقعیتهای طنزی نیز که در طول داستان شکل میگیرد «اصالت» پیدا نمیکند. فیلم موقعیتهای طنز خود را بر اساس تقابل دیدگاههای موجود در قرآن کریم با رفتارهای فردی در جامعه ما پایهگذاری کرده است. این تضاد و تقابل قطعا میتواند چالشبرانگیز و خندهدار باشد، اما نکته مهم این است که آیا واقعا تمام جامعه ایران در همان افراد محله رحمان توانا خلاصه میشود که به جای اسلامی اصیل طرفدار اسلامی مخدوش هستند؟ آیا در این جامعه فرضی حتی یک نفر هم پیدا نمیشود که رفتاری درست و منطقی داشته باشد تا در تقابل با رفتارهای این افراد تصویری منطقی نیز از جامعه ایرانی ارائه دهد؟ آیا تنها فرد منطقی این داستان باید خواهر کوچک رحمان باشد که او نیز از حداقل توانایی در برخورد با این افراد مواجه است؟
بروز چنین سوالهایی در ذهن مخاطبان نشان میدهد فیلم در بحث مهندسی پیام کاملا دچار مشکل است و در شناخت جامعه هدف مخاطبان خود دچار تناقض است. این تناقض تا پایان فیلم نیز ادامه مییابد و رحمان پشیمان و سرخورده به دنبال همسرش میرود تا در فیلم ثابت شود یک فرد تازهمسلمان به مراتب بهتر از تمام افراد یک جامعه که در این فیلم دیده میشوند و به دلیل حضور پرستویی در چند نقش این شائبه پیش میآید اسلام را بلد است.
نکته جالب توجه دیگر فیلم این است که ضمن اشاره به ماهیت فعالیت این هیات به عنوان فعالیتی فرهنگی، فردی آشنا به زبان فارسی را در آن کشور نشان میدهد که از فرهنگ ایرانی تنها با عناصر مربوط به پیش از انقلاب آشناست و از ادبیات فارسی تنها اشعار جواد یساری و خوانندگان مشابه را بلد است. معنی تلویحی نمایش چنین شخصیتی این است که فعالیت این هیات و هیاتهای مشابه در طول سالهای گذشته آنقدر سطحی و بیمایه بوده که حتی نتوانسته فردی مانند این جوان را با چیزی بجز عناصر هنری پیش از انقلاب آشنا کند. حال آیا منطقی است که چنین هیاتی بتواند بر زنی مسیحی چنان تاثیر بگذارد که او را مسلمان کند؟ آیا در کشوری مانند لبنان که در آن همزیستی مسالمتآمیزی میان اقوام مختلف وجود دارد، هیچ فردی موثرتر از رئیس هیات ایرانی نبوده که برای مسلمان شدن این زن جوان بر او تاثیر بگذارد؟
حال و هوای فیلم کتاب قانون شباهت زیادی به ساختههای کمال تبریزی دارد. شاید اگر او پشت دوربین فیلمبرداری این کار قرار میگرفت نتیجه بهتر میشد و با شناخت عمیق او نسبت به سوژه فیلم، سرنوشت بهتری در انتظار کتاب قانون بود. در شکل فعلی حتی ظرفیتهای خوبی مانند بازی دارین خمسه نیز در فیلم چندان موثر واقع نشده است.
داستان فیلم کتاب قانون در لبنان اتفاق میافتد، اما کمترین میزان استفاده از این موقعیت جغرافیایی در فیلم شده است. فیلم حتی در موسیقی خود از حال و هوای عربی استفاده نمیکند تا فضاسازی موثری در این زمینه داشته باشد. گذشته از این موضوع برای مخاطب مشخص نمیشود این تعداد زن در خانه رحمان توانا چه کار میکنند یا چرا رحمان در مقابل آزار و اذیتهای همسرش توسط دیگران منفعل است و کاری انجام نمیدهد؟ آیا فردی که در قلمرو خانه خودش نمیتواند اقتداری داشته باشد که از همسرش دفاع کند، میتواند در قلمرو جهانی مدافع فرهنگ و یا شاید سیاست کشورش باشد؟
نگاهی به فیلمهای هالیوودی نشان میدهد با وجود طرح انتقادهای فراوان در چنین آثاری هیچگاه این فیلمها فرهنگ و هویت آمریکا را زیر سوال نمیبرند و در نهایت نتیجهگیری به گونهای صورت میگیرد که حساب افراد خوب و بد از هم جدا میشود، اما ظاهرا ما ایرانیها بدمان نمیآید اگر زمانی غربیها ساکت ماندند و چند سالی فیلمهایی از جنس «بدون دخترم هرگز» و «۳۰۰» نساختند، خودمان دست به کار شویم و کار نکرده آنها را انجام دهیم.
حبیب حداد
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران حجاب چین دولت رئیس جمهور پاکستان رئیسی گشت ارشاد مجلس شورای اسلامی کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
کنکور تهران پایتخت سیل قم سازمان سنجش فضای مجازی اصفهان زنان شهرداری تهران سلامت پلیس
خودرو دلار آفریقا قیمت خودرو قیمت دلار تورم قیمت طلا بازار خودرو بانک مرکزی سایپا ایران خودرو ارز
فیلم سریال پایتخت تلویزیون موسیقی سریال ترانه علیدوستی سینمای ایران سحر دولتشاهی مهران مدیری کتاب شعر
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
فلسطین رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل جنگ غزه آمریکا روسیه حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا ترکیه
پرسپولیس فوتبال جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی بارسلونا تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور
سامسونگ همراه اول ناسا الماس تسلا تیک تاک فیلترینگ
مالاریا زوال عقل پیری کاهش وزن سلامت روان داروخانه