یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

خالق بهترین شوخی های عمر ما


خالق بهترین شوخی های عمر ما

به بهانه در گذشت «بلیک ادواردز» کارگردان سری فیلم های «پلنگ صورتی»

«بلیک ادواردز» فیلمساز بلندآوازه سینما در سن ۸۸ سالگی درگذشت. این خبری بود که برای مخاطبان سینما، به‌ویژه علاقه‌مندان به شخصیت «بلیک ادواردز» و سینمای خاص او، که هربار با شنیدن و یا با حک شدن نامش به عنوان کارگردان روی یک فیلم، در موجی از شادی و هیجان و خاطرات شیرین غرق می‌شدند، یک فاجعه محسوب می‌شد. «ادواردز» فیلمساز و هنرمندی بود که نیازی به معرفی و تعریف از او نیست. همه مخاطبان سینما، با نام و سینمای او به خوبی آشنا هستند؛ فیلم‌های «صبحانه در تیفانی»،

« مجموعه پلنگ صورتی»، «مسابقه بزرگ»، «پارتی»، «ده»، «ویکتور ویکتوریا»، «سانست» و.. این فیلم‌های درخشان و خاطره‌انگیز که پر از شوخی‌های لذت بخش و مفرح هستند، روزها، ماه‌ها و بهترین سال‌های زندگی ما را ساختند.

«ادواردز» برای ما رویاها را ساخت. شیوه فیلمسازی او همانند فیلمسازان بزرگی همچون «هاواردهاکس» و «بیلی وایلدر» که کمدی‌سازان قهاری بودند، متفاوت و خاص بود. «ادواردز» خالق یک سری فیلم‌های کمدی است که لمس کردن جنس آنها همواره تازگی دارد و تجربه‌ای نو و فراموش نشدنی است. یکی از نخستین فیلم‌های مهم «ادواردز» که در آن با بازیگران مطرحی همچون «کری گرانت» و «تونی کورتیس» همکاری داشت، «Operation Petticoat » (۱۹۵۹)، نام دارد که فیلمی است درخشان و کمتر دیده شده که سرشار از موقعیت‌های خنده‌دار و شوخی‌های بامزه است.

داستان فیلم در سال‌های آغازین جنگ دوم جهانی می‌گذرد که در آن شاهد زندگی خدمه یک زیردریایی هستیم؛ «ادواردز» با ساخت این فیلم موفق می‌شود با رهبری کردن بازیگران عالی خود، آن هم در فضای محدود یک زیردریایی، صحنه‌های خنده‌دار و دیدنی را به تصویر بکشد و مهم‌تر از هر چیز، سبک و هویت خود را ورای فیلم بروز دهد. موفقیت بعدی «ادواردز» با فیلم «صبحانه در تیفانی»(۱۹۶۱)، شکل گرفت که از به یادماندنی‌ترین و سرزنده‌ترین آثار او و سینمای آمریکا به حساب می‌آید. «صبحانه در تیفانی» با حضور خاطره‌ انگیز «ادری هپبرن» در کنار «جورج پپارد» یکی از فیلم‌های نمونه ساخته شده درباره نیویورک و زندگی نیویورکی نیز هست. «صبحانه در تیفانی» فیلمی درخشان یا فضایی شیرین و صمیمی درباره زندگی «هالی» (هپبرن) و آشنایی‌اش با یک نویسنده «پل» (پپارد) است.

اگر همه لحظه‌های فیلم را کنار بگذاریم، آن صحنه پایانی زیبا به همراه باران را هرگز نمی‌توان از یاد برد. «ادواردز» در سال ۱۹۶۲، فیلمی به نام «روزهای شراب و گل سرخ» را کارگردانی کرد که اثری است واقع‌گرایانه و تلخ از زندگی یک زوج،با بازی جک لمون و لی ارمیک، که معتاد به الکل هستند.

«ادواردز» پس از ساخت این فیلم متفاوت، بار دیگر به سراغ ژانر مورد علاقه خود رفت و در سال ۱۹۶۴، فیلم «پلنگ صورتی» را ساخت. اینجا شاهد یکی از بهترین آثار سینمایی «ادواردز» هستیم. او در واقع با فیلم «پلنگ صورتی» به عنوان یک کارگردان شاخص سینمای کمدی شناخته شد. «ادواردز» با این فیلم موفق شد بهترین لحظات، موقعیت‌ها و شوخی‌ها را خلق کند و از طرفی باعث شد که یکی از معروف‌ترین و جذاب‌ترین شخصیت‌های تاریخ سینما به‌ وجود بیاید؛ «بازرس کلوزو» با بازی دیوانه‌وار و حیرت انگیز «پیترسلرز» آنقدر موثر و دلنشین بود که آغازگر همکاری و شکل گرفتن یک زوج مطرح سینمایی باشد.

همکاری «ادواردز» و «پیترسلرز» در واقع از مشهورترین و خاص‌ترین همکاری‌های تاریخ سینما به شمار می‌آید. یکی دیگر از خصایص مهم و تاثیرگذار فیلم «پلنگ صورتی»، موسیقی زیبا و شگفت‌انگیزی است که توسط «هنری منسینی» خلق شد.

موسیقی خاطره انگیز و شاهکاری که کاملا با فضا و شخصیت «بازرس کلوزو» همخوانی داشت. موفقیت فیلم «پلنگ صورتی» باعث گردید که «ادواردز» دنباله‌ای بر فیلم را کارگردانی کند؛ «تیری در تاریکی» کارگردانی خوب و حرفه‌ای او را بیش از پیش به اثبات رساند و با حضور «پیترسلرز» سلاطین بی‌چون و چرای این فیلم بودند. ریتم و زمانبندی خوب فیلم، شخصیت‌های جذاب به همراه شوخی‌ها و موقعیت‌های طنز پی در پی تا انتهای فیلم لحظه‌ای نمی‌ایستد. «تیری در تاریکی» در کنار فیلم «بعضی‌ها داغشو دوست دارن» شاهکار «بیلی وایلدر»، از بهترین کمدی‌های تاریخ سینما به حساب می‌آید. موفقیتی که «پلنگ صورتی» برای «ادواردز» به ارمغان آورد و محبوبیتی که نزد مخاطبان به دست آورد، باعث گردید که «ادواردز» دنباله‌های دیگری بر فیلم‌های «پلنگ صورتی» را کارگردانی کند: «بازگشت پلنگ صورتی»(۱۹۷۵)، «پلنگ صورتی دوباره ضربه می‌زند» (۱۹۷۶)، «انتقام پلنگ صورتی»(۱۹۷۸)، «ردپای پلنگ صورتی»(۱۹۸۲)، «نفرین پلنگ صورتی»(۱۹۸۳) و در نهایت «پسر پلنگ صورتی»(۱۹۹۳)، که بیش از هر چیز نشان از علاقه مفرط «ادواردز» به این مجموعه خاطره انگیز و باشکوه را دارد.

«ادواردز» در سال ۱۹۶۵ کمدی موفق دیگری با همکاری زوج جذاب «جک لمون» و «تونی کورتیس» را کارگردانی کرد که فیلمی است به سبک کمدی‌های بزن بکوب و شلوغ که با خود شوخی و خنده می‌آورد و هنوز تماشای آن تازگی دارد. سپس یکی دیگر از شاهکارهای «ادواردز» در سال ۱۹۶۸ شکل گرفت؛ «پارتی» بار دیگر با حضور دیوانه‌وار «پیترسلرز» دنیایی از شادی و خنده را به ارمغان آورد. پس از این،«ادواردز» در سال ۱۹۷۱، تماشاگران را به دنیای غرب وحشی برد و این‌ بار شوخی‌ها و لحظات طنز را به سبک خود در قالب یک فیلم وسترن به نمایش گذاشت.

«ویلیام هولدن» نقش کابوی پیری را بازی می‌کند که در آرزوی به دست آوردن یک مزرعه در مکزیک به سرمی برد. در دهه ۷۰، «ادواردز» نتوانست موفقیت فیلم‌های دهه ۶۰ خود را تکرار کند. او در این دهه با چند شکست پی در پی مواجه بود. اما در دهه ۸۰ با ساخت فیلم‌های خوبی مانند «ده»، «ویکتور ویکتوریا»، «سانست» و فیلم «به‌طور سطحی» بازگشت موفقیت آمیزی داشت. فیلم‌های پایانی «ادواردز» آن هم در هفتمین دهه زندگی‌اش هنوز باطراوت و سرزنده بودند که این نشان از عشق او به سینما و نبوغ بی‌پایان این استاد مسلم فیلمسازی بود.

حسن نیازی