چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

یک جرعه درد بود


یک جرعه درد بود

بررسی مجموعه شعر «اعجاز درد» سروده محمود شاهرخی

«اعجاز درد» عنوان مجموعه اشعاری سروده مرحوم محمود شاهرخی متخلص به «جذبه» متولد ۱۳۰۶ از شهر بم است. وی پس از پیروزی انقلاب به خدمت صدا و سیمای جمهوری اسلامی درآمد و به نوشتن برنامه های ادبی و عرفانی پرداخت از جمله آن برنامه ها که مقبولیت زیادی یافتند می توان به «سیری در پای دل»، «نوای نی»، «تا به خلوتگه خورشید»، «تا به سرمنزل عنقا» و... اشاره کرد. همچنین از وی سروده های بسیاری در زمان جنگ و مقالات ادبی و عرفانی و تحقیقی زیادی در نشریات گوناگون منتشر شده است.

«درسی از قرآن کریم»، «نکوهش جنگ و جنگ آوران»، «در غبار کاروان»، «نسیم وصل، آمیزه ای از شعر و نثر با مضامین عرفانی»، «نماز نجوای عاشق در خلوتگاه راز»، «امام علی(ع) روح بی نهایت»، «خلوتگاه عشق در اسرار عاشورا»، «از اشک مپرس حکایت، توسل به مقربان و برگزیدگان»، «تجلی عشق، منظومه ای در رثای شهید میثمی»، «گزیده ادبیات معاصر»، «گزیده شعر جنگ»، «ترجمه مشارق الانوار ابن دباغ قیروانی»، «برآستان نیاز» و «شمیمی از گلزار معرفت» عناوین دیگر کتابهایی است که حاصل تلاش های استاد شاهرخی به شمار می آید.

جذبه، علاوه بر سرایش شعر و تدریس ادبیات، صاحب تألیفات ارزشمندی در حوزه شعر آیینی است که «آیینه صبر» «آیینه رجاء»، «آیینه عفت» و... از آن شمار است.

«اعجاز درد» را می توان از جمله آثار برجسته نویسنده و شاعر فرهیخته کشورمان دانست که در آن به مضامین متنوع عرفانی، اجتماعی، آیینی و ادبی پرداخته است. این مجموعه که توسط انتشارات تکا (توسعه کتاب ایران) منتشر شده است شامل ۵۵ غزل، ۶مثنوی، ۱۳ قصیده و ۸ رباعی و چهار پاره است که در ۲۳۳ صفحه، در قطع رقعی گردآوری شده است. از جمله غزلیات این دفتر می توان به «آه پشیمانی»، «آینه حسن ازل»، «سرعشق»، «ره آورد نور» و «صفای دردکشان» اشاره نمود. عنوان دفتر نیز برگرفته از غزلی با همین عنوان است که ابیات آن اشارتی لطیف و پنهان به غزلیات حافظ دارد. در بیت پایانی این غزل شاعر با چیره دستی و فراست شاعرانه خویش پیوندی لطیف با تاریخ ادبیات و عناصر شعر آن برقرار نموده و با این عمل به نوعی به احیای آن پرداخته است:

اعجاز درد

یک جرعه درد بود، نیازی که داشتم

شد کارساز سوز و گدازی که داشتم

رقصان شدند پردگیان حریم قدس

از سوز عشق و نغمه سازی که داشتم

...

محمود گرچه نام من آمد ولی دریغ

غم بود در زمانه ایازی که داشتم

اشعار این مجموعه که با پختگی و مهارت هنرمندانه ای سروده شده اند بیانگر سلوک معنوی و خلوص باطنی شاعر است که با قلمی وزین و تراش خورده حال و هوای عارفانه و اشراقی را برای مخاطب به ارمغان می آورد. شاهرخی بخش قابل توجهی از سروده های این دفتر را به نعمات عاشقانه- عارفانه خویش اختصاص داده است؛ اشعاری با شور و جذبه عارفانه که شرح و توصیف شوریدگی ها و تب وتاب های عاشقانه وی است. او در سرایش این اشعار به سبک کلاسیک و شعرای معروف و بنام آن از جمله حافظ، مولانا، مشفق کاشانی فصیح الزمان شیرازی، سعدی و خاقانی توجه زیادی داشته و از اشعار، معانی و تعبیرات ادبی ایشان بهره وافری برده است که در سروده «شراب الست» شاهد این امر هستیم:

مستم از نرگس مخمور تو مستم ای دوست

می برد شیوه چشم تو زدستم ای دوست

تا که با یاد تو پیمانه زدم روز الست

به وفای تو که پیمان نشکستم ای دوست

تا ز لعل لب میگون تو رفتم از خویش

همه دانند که من باده پرستم ای دوست

«تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق»

از بد حادثه فارغ ننشستم ای دوست

سروده های «نینوای دردمندان»، «حافظ آیات الهی»، «شعر راستین»، «غم نامه»، «خداوندگار سخن» و «شهریارسخن» درقالب مثنوی سروده شده اند که دراین میان سروده «نینوای دردمندان» را شاهرخی متأثر از واقعه دردناک و ویرانگر زلزله بم که قلب تمام مردم ایران را نیز متألم و اندوهناک ساخت، به مردم دردمند شهر بم و مردم ایثارگر و انسان دوست ایران تقدیم نموده است. وی دراین مثنوی که با الهام پذیری از سروده «ایوان مدائن» خاقانی سروده درقالب ابیاتی پراحساس و پرسوز و گداز، غلغله ای از شور و ماتم در جان مخاطب برپا می کند و برپایه جهان بینی الهی خویش، در برابر تقدیر خداوند و حکم و قضای الهی چاره ای جز صبر و رضا نمی بیند و چشم امید بر لطف و امداد الهی دارد:

... خاک بر سر کن زدیده خون فشان

زان که جز خاکی نماند از بم نشان

گو به خاقانی که سربرکن ز خاک

منظری بین دلخراش و هولناک

... دیده بگشا شور محشر را ببین

زیر گل گل های پرپر را ببین

... مرحبا ای مردم ایران زمین

واصلان عالم عین الیقین

گشت حیران عالم از ایثارتان

لطف حق بادا به گیتی یارتان

... ای خدای بنده پرور ای حکیم

لطف تو عام است و احسانت قدیم

رونگردانیم از فرمان تو

کفر باشد غفلت از احسان تو

از ره رحمت تو ای حی قدیر

ما زپا افتادگان را دست گیر

شاهرخی سروده های «حافظ آیات الهی»، «خداوندگار سخن» و «شهریار سخن» را به استادان سخن و معماران نظم فارسی حافظ شیرازی، فردوسی و سعدی تقدیم نموده است و در قالب مثنوی با الفاظ و ابیاتی موجز و با فر و شکوه به ستایش از سحربیان و قدرت کلام ایشان پرداخته است. یکی از هنرمندیهای منحصر به فرد شاعر در سرایش این اشعار این است که از نظر لفظ و معنا پردازش ادبی و ساختاری هر سروده برای ما یادآور اشعار همان شاعر است. چنانچه چینش کلمات و موسیقی کلام در سروده «خداوندگار سخن» موسیقی و لفظ پرطمطراق حماسی شاهنامه را به ذهن مخاطب متبادر می سازد. سروده «شهریار سخن» و «حافظ آیات الهی» نیز با الگوپذیری و تأثیر هنری از شیوه بیان و موسیقی کلام این آثار سروده شده اند.

یکی از شاخصه های شاعر توانا و مردمی، داشتن بینش عمیق اجتماعی و سیاسی است. شاعر آگاه و مردمی باید علاوه بر پرداختن به مضامین ادبی و عاطفی، ارتباطی آگاهانه و مؤثر با جهان بیرون و مسایل پیرامون خویش داشته باشد. او باید بتواند به صورتی کاربردی و هنرمندانه مسایل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روز جامعه را از طریق اشعار و سروده های خویش به مخاطب انعکاس دهد. شاهرخی نیز سروده «همتی باید» با قلمی توانا و گفتاری بیدارگرانه به مسئله فلسطین پرداخته است. روح مبارزه و قیام در اشعار او موج می زند و تلنگری بر خاطر مخاطب می زند. وی اعتقاد دارد که تمام اعتبار مسلمانی به داشتن غیرت دینی است چنانچه در اسلام و سیره معصومین نیز سفارش زیادی به حفظ عزت دینی و زیربار ننگین ظلم و ستم استکبار نرفتن شده است:

بهل برادر بیدار خواب نوشین را

به عافیت طلبان واگذار بالین را

... به پای خیز مسلمان که وقت خونخواهی ست

ببین جنایت صهیونیان پرکین را

ببین که خیبریان آشکار و بی پروا

به خون کشند چه سان مردم فلسطین را

... به پای خیز و به کف گیر ذوالفقار علی(ع)

بزن به خیبریان ضربه های سنگین را

در این جهاد مقدس خداست یاور تو

دوباره زنده کن آن اقتدار پیشین را

فهیمه بافنده



همچنین مشاهده کنید