شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

وقتی آقای رییس جمهور شلیک می کند


وقتی آقای رییس جمهور شلیک می کند

حمله غیر قانونی بوش موجب کشته شدن ۶۵۵۰۰۰ عراقی گشته است این نتیجه پژوهشی است که مخارج آنرا مرکز مطالعات انستیتوی تکنولوژی ماساچوست تأمین نمود و توسط یک گروه ازپزشکان تحت مدیریت کارشناسان بیماری و علت مرک در دانشگاه جونز هاپگینز انجام یافت این تعداد فزونی بر مردگانی است که در روال مرگ و میر عادی در عراق جان داده اند

در نتیجه حمله غیر قانونی بوش، مرگ و میر عادی در عراق که سالانه ۵/۵ رأس در هر هزار نفر بوده است، به ۳/۱۳ تن در هزار رسید. حاصل این پژوهش در مجله انگلیسی „The Lancet“ منتشر گشته و از ۱۱ اکتبر در سایت این مجله قابل رؤیت است.

پاول کرایگ رابرتس می گوید این پژوهش مبتنی بر یک روش علمی است موسوم به Cluster Samping (بررسی جمعی). در ۸۷% از موارد پژوهشگران اسناد فوت افراد را بررسی نمودند. ۹۰% خانوارهائی که از آنها پرس و جو شد، سند فوت مقتولشان را ارائه نمودند. مرگ بر اثر خشونت در ۶۰۱ هزار مورد مصداق داشت. فوت ۵۴ هزار نفر بر اثر بیماری یا نابودی تأسیسات بهداری بود. علت مرگ بر اثر خشونت، اصابتِ تیر، بمباران از جانب اشغالگران و بمب های کارگزاری شده در خود روها بوده است.

ژیلبرت برتهام که کارشناس بیماری و علت مرگ در دانشگاه جونز هاپگینز است می گوید: ما نسبت به درستی نتیجه این بررسی اطمینان زیاد داریم. و متخصص علت مرگ و بیماری دیگری بنام رونالد والدمن از دانشگاه کلمبیا می گوید: روش پژوهش بکار رفته مطمئن بوده و نتایج درستی را بدست می دهد و این رقم دقیقتریت آماریست که در درست می باشد.

هنگامیکه از پرزیدنت بوش در باره نتیجه این پژوهش سئوال شد، گفت: به نظر من این تحقیقات قابل اطمینانی نیست. بوش که تعهدی نسبت به راستی ندارد، بخوبی می داند که هر چه به زیان او باشد "کار تبلیغات مخالفین" اوست و این داستانی است که نئوکنسرواتیوها به گوش وی که جز عروسک دست آنها نیست خوانده اند و او نیز آنرا پذیرفته است. آخر چند درصد این ۶۵۵ هزار کشته "تروریست" یا شورشی بوده اند؟ احتمالا ۱% و مطمناً کمتر از ۲%. جنگ بوش با "ترور" در حقیقت جنگی است که او علیه غیرنظامیان عراق انجام میدهد.

علاوه بر این هجوم بوش به عراق موجب ایجاد درگیری های مذهبی گشته و میرود که جنگ داخلی را براه اندازد، با اینکه دولت بوش اینرا تکذیب می کند. آخر بوش هم اینقدر شعور دارد که درک کند، بارمغان آوردن آزادی و دموکراسی در عراق با جنگ داخلی همسازی ندارد. از آنجائیکه بوش با اتکاء بر اعتقادات مسیحی خویش، بر این باور است که آزادی و دموکراسی را برای عراقیان به ارمغان میبرد، نمی تواند این حقیقت را تحمل کند که او موجب براه انداختن جنگ داخلی در عراق گشته است.

تا کنون یکصد هزار از سربازان آمریکائی که در این جنگ شرکت داشته اند، به عنوان نیمه علیل به ثبت رسیده و از مواجب مربوط به معلولین استفاده می کنند. با وجود اینکه در حال حاضر آمریکا قادر نیست بیش از ۱۵۰ هزار سرباز در عراق مستقر کند، تا کنون یک و نیم میلیون سرباز آمریکائی در آن کشور خدمت کرده اند. از این تعداد ۵۶۵ هزار تا کنون از خدمت انفصال گشته اند که ۱۰۰ هزار تن آنها مواجب نیمه علیلی دریافت می کنند.

پاول سالیوان، مدیر طرح بازگشتگان جنگ می گوید: میزان جراحات وارده بر ۴۰۰ هزار بازگشتگان این جنگ بین ۳۰% تا ۱۰۰% می باشد. و بنظر میآید یکی از جدّیترین انواع معلولیّتی که به رسمیت نیز شناخته شده است، فشار روانی متعاقب جنگ می باشد که بدون هیچگونه جراحت جسمی عارض میگردد.

دستاورد و مزدی که از حملات غیرقانونی بوش نصیب آمریکا شده است چیست که به مرگ ۶۵۵ هزار عراقی و تعداد ناشمرده ای کشته شدگان افغانی و ۴۰۰ هزار نیمه علیل آمریکائی منجر گشته است؟

بر اساس اطلاعات رسمی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و آنچه قریب به تمامی کارشناسان امور خاورمیانه می گویند، تهاجمات بوش موجب رشد افراطیگری در میان مسلمانان خاورمیانه و ایجاد دستجات افراطی بسیار و تضعیف رژیمهای آلت دست آمریکا در منطقه بوده، علاوه بر این موجب افزایش خطراتی که اسرائیل را تهدید می کنند گشته و آبروی آمریکا را نیز به باد داده است.

در اینجا سخن به بیش از یک میلیون کشته و زخمی مربوط می شود که معلول هیچ عامل دیگری نبوده اند به جز دروغهای دریده بوش، چنی، رامسفلد و رایس. این توطئه گران نئوکنسرواتیو خون آشام، دولت بوش را اداره کرده، به همکاری رسانه هائی که در کنترل کارتل ها هستند - از جمله دِ ویکلی استاندارد، فوکس نیوز، ناشیونال رویو، سی اِن اِن و بخش تفسیری وال استریت جورنال - هم آمریکا و هم جهان را با کذبیاتی از قبیل اینکه صدام حسین تسلیحات کشتار جمعی اش را در اختیار تروریست ها گذارده و آنها نیز آنرا بر علیه غرب بکار خواهند برد، مشغول نمودند. رژیم بوش از این طریق که وی دائما در سخنرانی های خویش عراق را در ارتباط با ۱۱ سپتامبر قرار می داد، این برداشت را بر آمریکا و جهان چیره کرد که عراق مسئول ضربات ۱۱ سپتامبر بوده است. آخر این چگونه دولتی است که بدون در دست داشتن کوچکترین دلیلی بیش از یک میلیون انسان را از بین برده و یا به معلول شدن افکنده است؟

اینکار ها را دولتی مرتکب میشود که وکلای خودش را بدین دلیل از کار بیکار می کند که وظیفه قانونی خویش را به انجام می رسانند. یک افسر فرمانده آمریکائی بنام چارلز سویفت که وکیل مدافع در خدمت نیروی دریائی آمریکاست، این وظیفه را بر عهده گرفته بود که به سلیم حمدان این موضوع را بقبولاند که در مقابل دادگاه غیرقانونی نظامی زندان گوانتانامو به تقصیرات خویش اعتراف نماید. اما وی بجای آنکار به وظیفه خود عمل کرد، از موکل خود دفاع نمود و در مقابل دادگاه عالی آمریکا پیروز شد. دستگاه بوش اینرا تلافی کرد و از ارتقاء درجه او جلوگیری بعمل آورد و این موجب بسته شدن راه پیشرفت وی در ارتش گشت و باعث ایجاد این پیام وحشت انگیز به همه وکلائی که در خدمت ارتش و دولت آمریکا کار می کنند، شد که برای هر که در خدمت دولت باشد، پایبندی به قانون اساسی سدّ راهش است. هر که مقید به قانون اساسی باشد، مخالف بوش و رژیم نئوکنسرواتیو اوست.

رژیم بوش درست به همان روشی عمل می کند که رژیم نازی ها کار می کرد. ابتدا همه کسانی که احساس مسئولیت داشته و پایبند اصول هستند از دستگاه دولت حذف می شوند. سپس احساس وظیفه تبدیل به اطاعت از رهبر میگردد. "یا از ما جانبداری می کنی یا دشمن ما هستی" این راهکاریست که هر گونه احساس وظیفه و تعهدی نسبت به قانون اساسی را نقض می کند. میهن دوستی از احساس تعهد نسبت به کشور و قانون اساسی به وفاداری نسبت به رئیس دولت تغییر می یابد.

آمریکائی ها چنان بی خیال و منحرف گشته اند که نمیتوانند خطر جدّی را که از جانب رژیم کنسرواتیو بوش متوجه آزادی و ثبات آمریکا و جهان است، دریابند. گرایش نئوکنسرواتیو به اینکه بر ملت آمریکا و بر کلّ جهان حاکمیت خویش را مسلط سازد، به تسلطه طلبی هیتلر شباهت دارد. هیتلر بر ایدۀ برتری نژادی تکیه می کرد تا حقانیت تاخت و تاز آلمان را بر سایر ملل و تسلط نازی ها را بر ملت آلمان اثبات کند. نئوکنسرواتیوها به ایدۀ استثنائی بودن آمریکا نسبت به سایرین و به جنگ بر ضد ترور تکیه می کنند. در اینجا هیچگونه تفاوت واقعی میان این دو وجود ندارد. برای هیتلر جان انسانهائی که در راه حاکمیت او قربانی می شدند به همانگونه بی اهمیت بود که برای نئوکنسرواتیوها ۶۵۵ هزار کشته عراقی و ۱۰۰ هزار علیل و ۲۷۴۷ کشته آمریکائی به اهمیت است.

در حالیکه بوش در مقام تصمیم گیرنده، خواهان بدست آوردن امکانات مغایر قانو اساسی آمریکا گشته و با سوء استفاده از تفسیرات الحاقی به قوانین، در هر موردی که فکر می کند مقررات قانون اساسی سدّ راه حاکمیت و رهبری او باشند، حاکمیت قانون را ساقط می کند، به گونه شگفتی به هیتلر شباهت می یابد، به رهبری که در مقابل مجلس وقت آلمان، موسوم به رایش تاگ در بیستم فوریه ۱۹۳۸ گفت: رجلی که در یک چنین زمانی این احساس وظیفه را داشته باشد که ملت خویش را رهبری نماید، هیچ تعهدی نسبت به مقررات مجلس و برداشت های ویژه از دموکراسی ندارد، بلکه تعهد او فقط و فقط به وظیفه ایست که به او وگذار شده است و هر کسی که در مقابل انجام این وظیفه بر سر راه او قرار گیرد، دشمن ملت می باشد. "شما یا طرفدار ما هستید و یا دشمن ما !"

مولف : حمید بهشتی

* پاول کرایگ رابرتس وزیر مشاور در وزارت دارائی دولت ریگان بود. او همکار هیئت تحریریه بخش تفسیری مجله وال استریت جورنال و از ناشرین مجله ناشیونال رویو بود. وی همچنین از مؤلفین کتاب "ظلم با نیت خیر" می باشد



همچنین مشاهده کنید