سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

به این دولت كمك كنید


آنها رانت خواران نمی آیند بگویند چرا منافع ما را در آنجا قطع كردید, بلكه می آیند در جای دیگری اشكال می كنند مثلاً می گویند چرا احمدی نژاد در نیویورك و سازمان ملل تند صحبت كرد می گویند, آقا اینها معادلات جهانی را و دیپلماسی را بلد نیستند و نمی توانند دوستان را حفظ كنند یا می گویند كه اینها دولت می خواهند كشور را به سمت جنگ ببرند

«آنها (رانت خواران) نمی آیند بگویند چرا منافع ما را در آنجا قطع كردید، بلكه می آیند در جای دیگری اشكال می كنند. مثلاً می گویند چرا احمدی نژاد در نیویورك و سازمان ملل تند صحبت كرد؟! می گویند، آقا اینها معادلات جهانی را و دیپلماسی را بلد نیستند و نمی توانند دوستان را حفظ كنند. یا می گویند كه اینها (دولت) می خواهند كشور را به سمت جنگ ببرند. این ترفندها را به كار می برند والا نمی آیند بگویند كه دولت احمدی نژاد به ما گیر داده و دارد رانت خواری ما را قطع می كند... البته اگر ما مجبور شویم، حتماً اسامی آنها را اعلام خواهیم كرد. هر كسی كه باشد.»

(به نقل از صفحه اول روزنامه ایران مورخ ۱۰/۷/۸۴)

«كسانی كه از اجرای عدالت متضرر شده اند نمی گویند كه دستشان از بیت المال قطع شده است بلكه به جنجال و فضاسازی علیه دولت روی آورده اند.»

«فهرست بلندی از كسانی كه به بیت المال دست اندازی كرده اند را دراختیار دارم. می خواستم به این فهرست اشاره كنم ولی برخی دوستان شفیق گفتند كه از این بگذر و كار خود را انجام بده.»

(به نقل از اظهارات رئیس جمهور در جلسه علنی مجلس مورخ ۱۸/۸/۸۴)

آیا این است الگوی رفتاری دولت جدید در برابر انتقادكنندگان؟! شبیه این گونه عبارت ها در سخنان گاه به گاه آقای احمدی نژاد و در پاسخ برخی موضع گیری های انتقادی نسبت به پاره ای سیاست ها و اقدامات دولت جدید، بارها تكرار شده است. چرا؟

البته از حق نباید گذشت كه هم شخص رئیس جمهور و هم برخی از همكارانش گاه _ گویی در حال و هوای سرخوشی _ رخ نمایی های خویشتندارانه و مداراگونه ای نیز داشته اند، از جمله در حضور گروهی از اصحاب فرهنگ و هنر و مطبوعات كه از شوق شنیدن تندترین انتقادها به دولت سخن گفته اند. اما گویی به تدریج معلوم خواهد شد كدامیك از این دو رویكرد از دیدگاه دولت جدید «محكم» است و كدام «متشابه»؟

من در این مجال درصدد تبارشناسی و واكاوی و نقد «منطق تهدید به افشا» نیستم كه از نابختیاری ما ایرانیان متاسفانه در تحولات سیاسی اجتماعی چند دهه اخیر تاریخ ایران بارها و بارها ابزاری برای فرار از قاعده بازی و چماقی برای بیرون راندن حریف از میدان رقابت بوده است.

اعتراف می كنم كه به رغم مضمون هولناك و غیرشرافتمندانه این شیوه، به لحاظ جاذبه های پوپولیستی و عوام پسندانه، در بسیاری موارد قرین به موفقیت بوده است. دست كم برای برهه ای حساس و سرنوشت ساز. اساس «تاكتیك تهدید به افشا» دو چیز است:

۱- جابه جایی انگیزه و انگیخته از طریق انگیزه خوانی های دلیرانه و شهودی مآبانه (جعل انگیزه به نیابت از منتقد)

۲- فرار زیركانه از پاسخ دادن به اصل انتقاد.

این تاكتیك در ذات شهرآشوب خویش به اندازه ای جذاب و دلربا است كه مخاطب عام را چنان در دام سحرانگیز عطش كنجكاوی برای افشاگری اسیر می كند كه از صرافت پاسخ جویی به اصل انتقاد ساقط می كند.

دیگر كسی نمی پرسد كه اصلاً حرف و سخن انتقادگران چه بود؟ و پاسخ آنان چه؟ همه می گویند نامشان را افشا كن!

هرگز قصد آن ندارم كه برخی واكنش های بی تابانه و كژتابانه آقای رئیس جمهور را نسبت به پاره ای اظهارنظرها، انتقادها و حتی عیب جویی های تند و گزنده - كه حالا دیگر اختصاص به رقیبان سیاسی و انتخاباتی ایشان نیز ندارد و آشكارا از اردوگاه دوستان و همراهان اصولگرای ایشان هم به گوش می رسد _ مصداق تمام عیار «منطق تهدید به افشا» قلمداد كنم. نه از انگیزه ایشان آگاهی دارم و نه در پی كشف آنم اما نمی توانم نسبت به پیامدها و لوازم گریزناپذیر شیوه نادرستی كه بعضاً در برابر دیدگاه ها انتقادی اتخاذ می كنند لب از شكایت و نصیحت فرو بندم. این كمترین كمكی است كه می شود به این دولت كرد. واقعیتی انكارناپذیر است كه به لحاظ ظهور نوعی «گسست سیاسی» به ویژه پس از انتخابات مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم، حالتی از جنس اغما و انفعال در بخش هایی از جامعه به ویژه بسیاری از نخبگان و كارآزمودگان و اهل نظر به وجود آمده اما به گمان من هیچ شهروند ایرانی به اقتضای دلبستگی های ملی اش حق ندارد نسبت به آنچه پیرامونش می گذرد بی تفاوت باشد.خواسته و ناخواسته، موافق یا مخالف طبع ما، اینك سایه مبارك این رئیس جمهور محترم و كابینه ارجمند و مجموعه مدیران و كارگزاران اش، بر سر مقدرات سیاسی و اجرایی كشور گسترده شده است. هم در مقیاس داخلی و هم در عرصه جهانی، هر آنچه از رهگذر سیاست ها و تصمیم ها و اقدامات این دولت حاصل می شود به نام ایران و ایرانی ثبت خواهد شد، خواه خردمندانه و افتخارآمیز باشد یا خدای ناخواسته نسنجیده و موجب شرمساری. تجربه دو سه ماه گذشته از آغاز به كار دولت جدید نشان می دهد كه خط مشی سیاسی این دولت دو خصیصه آشكار دارد:

۱- رویكرد دگرگونی شكلی (برابر دانستن تحول با تغییر، پیروی از منطق ضدی، اثبات حال با نفی گذشته)

۲- رویكرد آزمون و خطا (كه لازمه و پیامدش تن دادن به تصمیم گیری های شتاب زده و بی ثباتی در تصمیمات است)

آنچه در عرصه فعالیت های اقتصادی كشور، بازار سرمایه و بورس، بازار مسكن، بازار كار و نیروی انسانی، بدنه مدیریت به ویژه در بخش های تولیدی و تخصصی (صنعت- كشاورزی) و نیز اخیراً در مدیریت مالی و پولی و اعتباری (بانكی) كشور رخ داده و یا آنچه در مقیاس بین المللی در زمینه های سیاسی و تجاری در حال شكل گیری است عموماً دستاورد این خط مشی سیاسی است. به نظر می رسد الگوی مورد عمل دولت آقای احمدی نژاد بیشتر به «نخستین دولت پس از پیروزی یك انقلاب» شباهت دارد تا دولتی در یك نظام بیست و پنج ساله شعار تحول گرایی و بازكردن گردونه مدیریت كشور برای نیرو های مستعد و كمتر شناخته شده، هیچ ملازمه ای با اتلاف منابع بالفعل در مدیریت و اتخاذ شیوه های «شبه پاكسازی» ندارد. در برابر این موج ریزش توجیه ناپذیر نیروهای كارآمد و با تجربه از مجموعه دستگاه اجرایی كشور، جای بسی شگفتی است كه هیچ تدبیری از سوی مدیران ارشد نظام مشاهده نمی شود. اگر در تغییر و تحولات سیاسی دوره های پیش، درست یا نادرست، كم یا زیاد، شاهد این گونه ریزش ها بوده ایم (آنگونه كه هواداران دولت جدید استشهاد می كنند)، بخش های دیگری از حاكمیت در اختیار نیروهای حذف شده بوده است كه سخاوتمندانه آنان را كامروا سازد و از توان و تجربه شان بهره مند شود. اما این بار به یمن یك دستی حاكمیت، گویی فرصت نوعی تصفیه سیاسی فراهم آمده است. این وضع گرچه باب طبع دولت جدید باشد اما در نهایت به زیان منافع و امنیت ملی است. كمترین زیان این وضع نابودی انگیزه خدمت و تقویت روح «خودپایی» و گلیم خویش از آب كشیدن و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت كشور است. آیا منطق «تهدید به افشا» می تواند پاسخگوی انتقاد به اتخاذ این شیوه حذف و تغییر فله ای نیروهای كارآمد باشد؟این قلم بر این باور است كه آقای رئیس جمهور و دولت جدید بیش از آن كه نیازمند «حمایت و ابراز هواداری» باشند عمیقاً نیازمند «كمك و امداد»اند و مبرم ترین موضع كمك به ایشان نیز عرصه تدبیر و تصمیم گیری است. اگر اصلاح طلبان به لحاظ دیدگاه متفاوت سیاسی و شیوه های حذفی مورد عمل در دستگاه اجرایی، امكان و مجال چنین كمك رسانی مستقیم به دولت جدید را ندارند نمی توانند از زیر بار مسئولیت بیان انتقادی و ارائه دیدگاه های كارشناسانه در عرصه های گوناگون مدیریت كشور شانه خالی كنند. به نظر من بهترین فرصت برای تحكیم مناسبات اجتماعی یك جریان سیاسی بیرون از مدار قدرت، دوره مشاركت انتقادی او در تدابیر دولت رقیب است.این همان شیوه ای است كه در آموزه های دینی ما به «موضع نصح» یا نصیحت (یعنی انتقاد خیرخواهانه) تعبیر شده است.بهترین و آموزنده ترین شیوه رفتار ناصحانه با حاكمیت را در برخورد امام علی (ع) با خلفا می توان دید.اما در مورد جبهه سیاسی طرفدار آقای رئیس جمهور نمی توان به این حد بسنده كرد. اصولگرایان با همه طیف بندی های درونی شان، سرنوشت سیاسی خویش را در گرو عملكرد دولت جدید می دانند و این البته حساسیت نابجایی نیست. پس لاجرم باید از قالب حامیان سینه چاك و بی قید و شرط به درآیند و برای كمك به دولت منسوب به خود گام های موثرتری بردارند. نشانه هایی از این رویكرد را در برخورد برخی از نمایندگان اكثریت مجلس در جریان رای اعتماد (مرحله اول و دوم) شاهد بوده ایم اما این كافی نیست. آنچه این دولت و شخص رئیس جمهور بیش از هرچیز نیاز دارند، امداد كارشناسانه برای اتخاذ تدابیر عقلانی و همه جانبه است.علاج واقعه را قبل از وقوع باید كرد. سرچشمه های تصمیم گیری در دولت جدید نیازمند پایش عقلانی و امداد كارشناسانه است.سیاست حمایت بلا شرط و ماله كشی و توجیه، هیچ گاه در هیچ دوره ای نتیجه بخش نبوده است. به این دولت كمك كنید، با پیشگیری، با دخالت در سرچشمه های تصمیم، فردا خیلی دیر است.

احمد پورنجاتی