چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
از فتنه دارالتبلیغ تا فرار از سربازی
مهدی کروبی از روحانیونی است که به گفته خود او، بابت مبارزه از تبعید و زندان گرفته تا فرار از سربازی و قرار گرفتن در آستانه اخراج از دانشگاه و حتی در افتادن با برخی علمای مشهور به خاطر هشدار امام را تجربه کرده است.
شیخ اصلاحات که اکنون بیشتر به تذکر، نامهنگاری، رایزنی با همفکران و پیش بردن حزب تازهتأسیسش مشغول است، در گفتوگو با «بازتاب» در بیست و هشتمین سالروز پیروزی انقلاب، تنها به روایت خاطرات و تحلیلهایش از دوران مبارزه میپردازد.
● برای ورود به بحث، مختصری از بیوگرافی، وضعیت تحصیلی و خانوادگی خود بیان فرمایید.
▪ كروبی: اواخر سال ۱۳۱۶ در خانوادهای روحانی و معروف در الیگودرز لرستان متولد شدم. تحصیلات پدرم در نجف به پایان رسیده بود. من اواخر سال ۳۳ به قم آمدم و طلبه شدم (۱۷ سالگی) تا سطح و خارج و ... در حوزه علمیه بودم. در حدی كه افرادی اجتهاد من را تأیید كردند، چهار پنج تای آنان مثل آیات صانعی، فاضل و نوری همدانی اكنون مرجع تقلیدند و برخی كه مرحومند مثل آقای سلطانی طباطبایی (پدر خانم حاج احمدآقا).
در حین تحصیلات حوزوی، در سالهای ۴۳ یا ۴۴ وارد دانشكده الهیات تهران شدم، اما به علت تبعید و زندان و ... تا سال ۵۱ ادامه تحصیل من به طول كشید و بماند كه تا مرز اخراج هم رفتم، اما مرحوم شهید مطهری با برخی افراد مثل دكتر ناظرزاده كرمانی صحبت كرد و باعث شد من اخراج نشدم. ایشان در آن زمان، استاد آنجا بودند. خلاصه مدتی هم مربوط به زندان و تبعید و زمانی هم به خاطر سربازی بود كه دیر فارغالتحصیل شدم. من نمیخواستم سربازی بروم و میدانستم كه اگر بروم، به خاطر محكومیتهایم سرباز صفر میشوم. دوستان روحانی ما كه دانشگاه میرفتند، دو دسته بودند؛ گروهی رفتند نظام وظیفه كه در پایان مصاحبه نامشان را میآورم؛ مثل آقای خاتمی، آقای محمد خامنهای (برادر بزرگ رهبری كه پس از لیسانس حقوق، سربازی رفتند)، آقای خاتمی ستوان ۲ شدند. بعضی دوستان هم اجتهاد گرفتند. اجتهاد از مراجع خاص تعیین شده بود؛ مثلا آیتالله شاهرودی، آیتالله حكیم، آیتالله شریعتمداری و این در حالی بود كه هر مرجعی را هم نمیپذیرفتند. بعضی دوستان هم به وسیله برخی چهرهها از آیتالله شریعتمداری و بعضی دوستان هم از آقای شاهرودی گرفتند. من هیچ كدام را نتوانستم. البته مسائلی بود كه امام وقتی میخواست من را مسئول حج كنند، خبرگان كنارشان بودند، میگویند، فلانی خوب است و صالح است و بعد میگویند، هم از ساواك كتك خورده و هم از خودمانیها؛ از خودیها منظورشان «لیلهالضرب» بود.
روابط با آقای شریعتمداری كه تیره بود، ممنوعالخروج هم بودم، نجف هم نمیتوانستم بروم و همچنین نفوذی در نجف نداشتم. التبه یك بار هم كه سال ۴۵ رفتم عراق، قاچاقی بود. تنها متوسل شدم به آقای دعایی كه او هم در نجف فراری بوده، اما میتوانست برای من كاری كند. خلاصه برخی سربازی میرفتند و بعضیها اجتهاد میگرفتند كه من هیچ كدام را نتوانستم انجام دهم. در حافظهام نیست كه وقتی مدرك گرفتم، چه شد؛ شاید بخشنامهای آمد كه متولدان فلان سال معافند! در هر حال، یا ناگزیر شدم مدرك بگیرم و یا معاف شدم، ولی یادم نیست كه چه شد! منظور اینكه لیسانس را گرفتم و از سال ۴۸ در تهران مستقر شدم، چون از قم به من فشار میآوردند. در دوران خفقان، بارها بازداشت شدم، به گونهای كه از سال ۴۲، زندانهای ما آغاز شد و تا ۵۷ ادامه داشت. از دو روز و سه روز تا چهل، پنجاه روز و بارها ادامه داشت كه یكی از آنها هم دو، سه سال طول كشید كه آن موقع در شمیران با نام مستعار «اسلامی» امام جماعت بودم. در مدارس هم كار میكردم و هنوز هم عدهای من را آنجا با همان نام میشناسند. جمعهها در مدرسه آقای غیوری كه سید تقی درچهای، مدیر آنجا بود، من میرفتم پل سیمان و مدتی هم از شمیران میرفتم و در آنجا با نام اسلامی تدریس میكردم.
من از آغاز مبارزه كه انجمنهای ولایتی و ایالتی بود، به عنوان یك سرباز ساده در انقلاب حضور داشتم. نخستین بازداشت من سال ۴۲ بوده كه به علت حمل اعلامیه بود. شاید دو ساعت در شمسالعماره منتظر پر شدن ماشین شدیم كه دست آخر هم نصفه ماند. به قم كه رسیدیم، حرم تعطیل و همه جا بسته بود و ما هم زیر نظر بودیم و بعد بازداشت شدیم و كار به همین منوال ادامه داشت و هر كاری كه در حد توانمان بود، انجام میدادیم.
● در سالهای دهه سی تا اواسط چهل، موج تازهای در روحانیت به وجود آمد و این در حالی است كه حوزههای علمیه تكقطبی نبودند. حوزههایی مانند اصفهان و مشهد هم بودند. اگر میتوانید دورنمای حركت روحانیت در آن سالها را ترسیم كنید. سمت و سوی مراجع و حوزهها و نیز تفاهمها و سمت و سوی رویكردهای غالب حوزه در آن زمان چگونه بود؟
▪ كروبی: حوزه نجف، حوزهای هشتصد ساله بود و حوزه قم كه مؤسسش آقای حایری، استاد امام بود. این مراجعی كه اكنون از دنیا رفتهاند، شاگردان ایشان بودند. حوزه نجف هم حوزهای چند قرنی است، منتها اوج حوزه قم با آیتالله بروجردی بوده، چون ایشان مرجع مطلق شد و ده، پانزده سال هم مرجع مطلق بودند. خود به خود وزنه قم، وزنه سنگینی شد. حوزههای مشهد و اصفهان هم بودند. شخصیت علمی هم در آنها بود، اما تحتالشعاع قم بودند. حوزه علمیه مهم ما نجف و قم بود.
پیش از اینكه امام حركتش را آغاز كند، روحانیت كمابیش در مبارزه بود، اما به صورت فردی. چهرههایی كه حركت سیاسی داشتند، با نظام درگیر و بازداشت شدند؛ مثل مرحوم طالقانی، گروه فداییان اسلام، حركت آقای كاشانی و نهضت ملی نفت و نیروهای جوانی كه گاهی هم دستگیر میشدند. حوزهها مستقیم به حالت عمومی وارد مبارزه نشدند، علتش هم این بود كه هم از نهضت ملی، به ویژه از مشروطه روحانیت ضربه خورده بودند، چون روحانیت در مشروطه حضور فعال و جدی داشتند. علما پیشگام و پیشتاز در حركت مشروطه بودند؛ از جمله آقای بهبهانی، شیخ فضلالله. حوادث، اختلافات، اعدام، ترور، منزوی و منحرف كردن مشروطه، موجب شده بود، روحانیت سرخوردگی از ورود مستقیم و گسترده و همهجانبه در مبارزات سیاسی پیدا كند و یك تكیه كلامی هم بود كه وقتی صحبت از مبارزات و ورود همه به مبارزه بود، میگفتند مشروطه تكرار میشود، روحانیت، جادهصافكن غربزدگان و روشنفكران میشود. اساتید به ما جوانان می گفتند، مبارزه به جایی نمیرسد، وقتی غنایم و نشانههای پیروزی پیدا شد، از دست روحانیت گرفته میشود. البته مشروطه هم فقط از دست روحانیت گرفته نشد، بلكه از دست نیروهای اصیل مشروطه هم گرفته شد؛ مثل ستارخان، باقرخان و خیلی نیروهای اصیل.
امام یك باره در سال ۴۱ در انجمنهای ایالتی و حمایتی رسما وارد مبارزه شد؛ بنابراین، علما كه وارد مبارزه شدند، رسما روحانیت نیز وارد مبارزه شد؛ یعنی حوزه نیز وارد شد و فضا دیگر از تك بودن، یك روحانی، یك عالم، اینكه مثلا تنها آقای خمینی گاهی در مسجد حرفی بزند و دستگیر شود، بیرون رفت و خلاصه آن كه مبارزه گسترده و به طور جدی، تشكیلاتی و فراگیر شد.
این ورود روحانیت به مبارزه دو عامل مهم داشت:
۱) هنگامی كه قم وارد این قضیه شد، با توجه به موقعیت آنجا و علما، بقیه طلاب، ائمه جماعت و روحانیون هم وارد شدند.
۲) فرد مهم امام بود. وی با ویژگیهای قاطعش، سوابقی در حوزه داشت؛ یعنی كمتر روحانی بود در سراسر كشور كه یا در سطح یا خارج یا معقول یا منقول شاگردان امام نبوده باشد. همان موقع امام مهمترین دروس را در فقه و اصول داشتند. در گذشته اصلا درس اخلاق نبود. جایگاهی كه روحانیت و در رأس آن امام داشت، وقتی وارد مبارزه شد، تقریبا بخش عظیمی از روحانیت را به مبارزه كشاند و بخشی هم كه به مبارزه كشانده نشدند، ناگزیر به همراهی بودند. مبارزه از حالت مذموم و غیررایج، به دست امام بیرون آمد. مهمترین دستاورد امام، رایج شدن مبارزه بود.
پس روحانیت به خاطر مشروطه احساس سرخوردگی و انفعال داشت و تنها قدرت امام بود كه توانست مبارزه را یك فرهنگ كند.
امام دو قدرت داشت:
الف ) جامعه و روحانیت را وارد مبارزه كند.
ب ) حمله به شاه را طبیعی نشان دهد.
من یادم میآید بچه بودم كه شاهعبدالعظیم میرفتم. مردم صف كشیده بودند و برای ناصرالدین شاه فاتحه میخواندند. رضاشاه به خاطر برنامه كشف حجاب و... در ذهن مردم نكوهیده بوده. در كتاب تاریخ بیداری هست كه ناظمالاسلام میگوید: وقتی ناصرالدینشاه كشته شد، هرجا میرفتیم، ابا داشتیم بگوییم اهل كرمانیم. سلطنت اصل ریشهداری در ایران بود و قدرت امام كه پایههای سلطنت را متزلزل كرد و توانست این مسئله را جا بیندازد، خیلی مهم بود؛ یعنی هم توده مردم را به مبارزه كشاند و هم پایهها را متزلزل كرد. دیدگاهها حول این محور بود كه پارلمان عوض شود یا ... خود گروههای مبارزاتی میگفتند: ما نباید به سلطنت متعرض باشیم. حركت امام، حركتی ریشهای در برابر سلطنت بود. این كه توانست رایج كند كه هدف خود شاه شود، از كارهای امام بود.
امام همچنین اقشار مختلف را وارد مبارزه كرد، به گونهای كه مبارزه از دست نخبگان به سطح جامعه كشانده شد؛ یعنی سال ۴۲ كه امام دستگیر میشود، هم حوزه، هم دانشگاه، هم كارگران، هم كشاورزان و هم اصناف شهید میدهند و معترض میشوند. او همچنین روحانیت را در صفوف مختلف وارد كرد. در آستانه رفراندوم، سران جبهه ملی و نهضت آزادی نوعا بازداشت شدند و هیچ واكنشی رخ نداد. یك سری خانوادهها پرچم به دست جلوی قزل قلعه یا دادگستری خیابان شریعتی رفتند؛ یعنی تحرك در سطح خانواده و همحزبیها بود. در حالی كه امام كه دستگیر شد، كشور به هم ریخت. غیر از كاشان و تهران و ورامین كه كشته دادند، در شهرهای دیگر هم تعطیلی و تجمع بود؛ این نشانه وارد كردن تودههاست.
● كلا موضع روحانیون، مراجع و حوزههای علمیه نسبت به شاه و حكومت چند دسته بود؟
▪ كروبی: اینكه طرفدار شاه باشند، گاهی روحانیون معدود درباری داشتیم، اما روحانیت با توجه به قضیه مشروطه و با توجه به حركت تودهایها، محتاط بودند. در ماجرای سالهای ۲۰، ۳۰ و ۳۱، تحرك تودهایها و جسارتهای آنان به دین یا حركتی كه علیه حوزه قم شد، آن هم در اوج قدرت شوروی، خود به خود محافل مذهبی احساس میكردند اگر سلطنت نباشد، ممكن است اوضاع كشور به هم بریزد.
خود شاه هم میگفت: اگر من بروم، ایران میشود ارمنستان و تجزیه میشود و واقعا اگر قدرت امام نبود، امانپذیر هم نبود. به خاطر این چیزها بود كه برخی احساس میكردند كه نمیدانند چه میشود و نمیتوانند ابزار حكومت را در دست بگیرند. البته هتك حرمتهای پهلوی و بحث جشنهای ۲۵ ساله، باعث شده بود كه روحانیت به او خوشبین نباشد، اما میگفتند ما نمیتوانیم حكومت دینی به وجود بیاوریم. عدهای هم میگفتند حكومت دینی مطلق، زمان ظهور آقا امام زمان است و كنارهگیری میكردند.
● نگاه غالب حوزه قم چه بود؟
▪ كروبی: علما كه با سلطنت خوب نبودند، برای همین نسل جوان هم میانه خوبی با آنان نداشتند، اما مبارز هم نبودند. ما در اینجا سه حالت داریم: بیطرفی، طرفداری و مبارزه. آنان بیطرف بودند و از مسائل سیاسی كنارهگیری میكردند، چون هم تجربه تلخ داشتند و هم به آینده مطمئن نبودند. اما گروههای سیاسی تلاش میكردند، حالا یا ماركسیست یا ملی یا ملیمذهبی و تنها این كه بتوانند وارد حكومت شوند، مطرح بود و نه تغییر نظام و البته عامه روحانیت هم از این پرهیز میكرد. مثلا آقای خوانساری از آقای كاشانی حمایت كرد و دست آخر كودتای ۲۸ مرداد رخ داد.
گفتوگو با مهدی كروبی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران حماس دولت سیزدهم رافائل گروسی دولت رئیس جمهور رهبر انقلاب اصفهان مجلس شورای اسلامی شورای نگهبان مجلس زنان
شهرداری تهران تهران سلامت بارش باران قتل پلیس حجاب آموزش و پرورش قوه قضاییه فضای مجازی شهرداری وزارت بهداشت
خودرو مسکن حقوق بازنشستگان مالیات سایپا قیمت طلا قیمت دلار ایران خودرو قیمت خودرو بازار خودرو بانک مرکزی بورس
تلویزیون نمایشگاه کتاب سینما تئاتر دفاع مقدس سریال سینمای ایران موسیقی کتاب
دانش بنیان اینوتکس دانشگاه آزاد اسلامی
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین رفح جنگ غزه روسیه چین نوار غزه ترکیه اوکراین طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر ذوب آهن لیگ قهرمانان اروپا نساجی لیگ برتر فوتبال ایران بازی لیگ برتر ایران سپاهان جواد نکونام
اپل هوش مصنوعی سامسونگ ناسا آیفون گوگل مایکروسافت باتری فضاپیما ماهواره
سازمان غذا و دارو بیماران خاص استرس کاهش وزن بیمه زیبایی دندانپزشکی فشار خون