یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
نگاهی به دورنمای پژوهش موسیقی در ایران
ایران کشوری است که از دیرباز پژوهش در موسیقی جزء جدانشدنی دانش دانشمندان آن به شمار میآمده است. برای دست کم حدود ۱۰۰۰ سال یا بیشتر تقریباً تمام دانشمندان بنام اثری در شرح و توصیف موسیقی زمان خود به جا گذاشتهاند و در این سالها حداقل به دو مکتب پژوهش موسیقی بارز میتوان اشاره کرد (مدرسی و منتظمیه). برای اشاره به اهمیت پژوهش در موسیقی شاید شنیدن نامهایی چون فارابی، ابن سینا و... کاملاً کافی باشد.
اما از سابقه تاریخی درخشان و همچنین گسست تقریبی در آثار موسیقیپژوهان در دوره بعد از زمان صفویه تا دوره حاضر که بگذریم عمر پژوهش در موسیقی با روشهای تحقیق مدرن به زحمت به حدود یک قرن و همچنین عمر چاپ مطالبی درباره روششناسی پژوهش به حدود نیم قرن میرسد (چاپ کتاب گرانسنگ دکتر آریانپور).
در همین مدت حدود یک قرن که آن را دوره معاصر خواهیم نامید (از دوره مشروطه تا کنون)، هر چند ابتدا آرام و بسیار بطئی و با مشکلات بسیار، آثار قابل توجه و گرانقدری ارائه شده است. بررسی دقیقتر این دوره صد ساله نشان میدهد که از لحاظ روششناسی و یکدستی موضوعات مورد علاقه پژوهشگران و کیفیت نتایج به دست آمده میتوان دوره معاصر را کم و بیش به سه دوره کوچکتر بخش کرد.
در دوره اول که از سپیدهدم مشروطه تا حدود دهه ۳۰ قرن حاضر به درازا کشید، بیشتر مطالب نوشتهشده سرشتی تاریخی دارند و در پی یافتن نسبی هر چه کهنتر برای موسیقی مظلوم! ایرانی و در صورت امکان وصل نمودن آن به دوره پیش از اسلام هستند.
مانند آثاری که در کنگره بزرگداشت فردوسی در سال ۱۳۱۳ ارائه شد. جالبترین اثری که در سالهای پایانی دوره اول میتوان به آن اشاره کرد هر چند که به گواهی نگارندهاش آن را بهسختی میتوان پژوهش به معنی معاصر به حساب آورد کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» تألیف روحالله خالقی است. در سالهای پس از جنگ جهانی دوم با شکلگیری هر چه بیشتر جریان قوم موسیقیشناسی (اتنوموزیکولوژی) پژوهش موسیقی در ایران شکلی جدیتر به خود گرفت. حضور استادان برجستهای چون برکشلی ـ هر چند که او یک فیزیکدان بود.
با مقاله دانشمندانهاش در ابتدای کتاب ردیف هفت دستگاه موسی معروفی که دربردارنده نظریهای برای تبیین چگونگی قرار گرفتن فواصل در موسیقی ایرانی بود و برومند به عنوان بزرگترین ردیفدان حافظ سنتهای شفاهی موسیقی ردیف دستگاهی و همچنین آغاز به کار رشته موسیقی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به این دوره که آن را دوره دوم خواهیم نامید رونقی خاص بخشید. کمی بعد، پیوستن مسعودیه به عنوان پایهگذار دانش موسیقیشناسی قومی در ایران به دانشگاه تهران، حلقهای که بعدها کانون بهترین پژوهشگران و پژوهشها شد، کامل گشت.
مسئله اصلی دوره دوم پژوهشهای موسیقیشناسی در ایران بازگشت به اصل و خنثی کردن تهاجم و اثر نامطبوع امتزاج موسیقی غربی با موسیقی ایرانی بود. هر چند که بیشترین انرژی در این دوره صرف تربیت عملی موسیقیدانان شد تا بتوانند آخرین شعلههای هنر کهن موسیقی ایرانی را زنده نگاه دارند آثار درخوری نیز در این دوره ارائه شد. به طور کلی اوج فعالیت پژوهشی در این دوره را میتوان در کنگره بینالمللی موسیقی تهران در سال ۱۳۴۰ مشاهده کرد.
از طرف دیگر قوم موسیقیشناسان به نام (مسعودیه و مجد) با نگرانی مشابه مشغول جمعآوری و تحلیل بسیار دانشورانه میراث فرهنگی عظیمی بودند که در موسیقی نواحی ایران نهفته بودند.
به طور کلی مسئله اساسی دوره دوم نجات سنتها و نگرانی اصالت بود. شاید مهمترین ویژگی دوره دوم تربیت شاگردان بسیار خوب در زمینه پژوهش در موسیقی ایرانی بود. در این دوره بهخصوص بر دانشگاه تهران جوّی حاکم بود که باعث علاقهمند شدن دانشجویان به امر پژوهش هر چند برای پیشرفت در نوازندگی ساز تخصصی خود میشد. دانشجویانی که در این فضا رشد کرده بودند برای همیشه این خصلت پژوهشگری را در وجود خود نهادینه کردند.
یکی دیگر از اتفاقات مهم در دوره دوم آن بود که تحت تأثیر نگرانی از مرگ سنت موسیقایی موجود در ایران، دارندگان مجموعههای خصوصی یا دستگاههای دولتی اقدام به ضبط تمامی آثار قابل دسترسی از راویان زنده سنت موسیقی ایرانی کردند. این عمل بجا باعث شد که ماده اولیه قابل توجهی برای پژوهشهای بعدی موسیقی فراهم آید.
آخرین بخش دوره دوم با تشکیل مرکز حفظ و اشاعه موسیقی کامل شد. در حقیقت مرکز فرصتی زنده بود تا دانشآموختگان سالهای گذشته دانش عملی و نظری خود را کامل کنند و از سرچشمه دانش بزرگترین استادان موسیقی ایران که در آن زمان زنده بودند بهرهمند گردند.
دوره سوم با کمی وقفه از نیمه دهه شصت شمسی آغاز میشود. شاید سرآغاز این دوره را بتوان اثر شایسته مجید کیانی تحت عنوان «ردیف هفت دستگاه موسیقی ایرانی» دانست. از ابتدا و با همین کتاب ویژگیهای اصلی این دوره کاملاً مشخص میشود. در این دوره ضمن آنکه گرایشهای دوره قبل به لحاظ آنکه تقریباً تمامی پژوهشگران این دوره شاگردان دوره دوم هستند ـ هنوز مشهود است، تمایل زیادی به تبیین مبانی نظری موسیقی ایران به عنوان یکی از سنتهای بزرگ موسیقایی جهان به گونهای که امروز هست و نیز تبارشناسی این موسیقی به شیوهای کاملاً علمی برای معین شدن دامنه نسبت به این موسیقی با آثار موسیقیشناسان دنیای قدیم مشاهده میشود. تقریباً در بیشتر زمینهها آثار تحلیلی و توصیفی تعداد و کیفیتشان فزونی گرفت و تعداد آثاری که خصلت شعاری یا کیفیت نازل داشتند کمتر گشت.
در این دوره حضور دوباره نشریات تخصصی موسیقی که به عنوان اصلیترین مصرفکنندگان مقالات پژوهشی و همچنین محملی برای نقد و بررسی آثار موسیقیشناسان به حساب میآیند اثری قابل توجه بر کیفیت و کمیت آثار ارائهشده داشت.
از جمله این نشریات بخش موسیقی فصلنامه هنر، فصلنامه مقام، مجله هنرهای زیبا و فصلنامه ماهور را میتوان نام برد که امروز دوره هر یک از این مجلات به عنوان مرجع موسیقیشناسان بعدی تواند بود.
شاید بتوان گفت دوره سوم درخشانترین دوره پژوهش در موسیقی ایرانی در قرن گذشته است. در این دوره برای اولینبار پژوهش یک موسیقیپژوه ایرانی به عنوان بهترین اثر سال انجمن قوم موسیقیشناسی بینالمللی و همزمان به عنوان پژوهش در مورد سازهای موجود در یک فرهنگ موسیقایی ـ شاید در تاریخ ـ شناخته شد.
گرایش به تبیین مبانی نظری موسیقی ایرانی در این دوره با چاپ آثار قابل توجهی از کیانی، فرهت، طلایی و دیگران دنبال شد و بررسی موسیقی نواحی مختلف ایران ادامه یافت. پژوهشهای دیگر پژوهشگران موسیقی ایران که در دورههای اول و دوم انجام شده بود ـ مانند آثار وزیری، خالقی، ملاح و... ـ چاپ یا تجدید چاپ شد. در همین دوره پژوهشهای سپنتا، مولانا در مورد اندازهگیریهای صداشناسی موسیقی ایران کاملتر شد و نیز گرایش ویژهای به بازیابی و بازخوانی نسخ خطی قدیمی و رسالات موسیقی و همچنین شرح و تفسیر آنها به وسیله بینش، محمدزاده صدیق و بعدها اسعدی و دیگران به وجود آمد که در سالهای اخیر تبدیل به گرایشی تحلیلی در زمینه بازیافتن حلقههای گمشده موسیقی ایرانی شده است.
فعالیتهای جمعی، چون جشنوارهها و سمینارهای علمی مختلف نیز به کاملتر شدن این فضای پژوهشی و فراهم آوردن مواد اولیه برای چنین پژوهشهایی کمک کرد. چگونگی فعالیتهای پژوهشی در سه دوره یادشده ضرورت هر چه آگاهانهتر شدن امر پژوهش در موسیقی را به ما نشان میدهد. به نظر میرسد برای جلوگیری از اتلاف انرژی و وقت و انجام کارهای موازی بیهوده، ترسیم دورنمایی از اولویتهای پژوهشی و مسائلی که تا کنون مورد توجه پژوهشگران نبوده است یا به هر دلیل کمتر مورد توجه قرار گرفته یکی از ضرورتهای پژوهشی دوران ماست.
مهمترین موضوع مورد بحث در حوزه موسیقی ایران که هنوز تکلیفش کاملاً روشن نیست روششناسی نظریه این موسیقی است. به زبان دیگر هنوز به درستی معلوم نیست یک پژوهش درباره نظریه موسیقی ایرانی باید دارای چه قسمتهایی باشد.
پس از این موضوع کشف نظام فواصل و استوار کردن آن بر نظریهای که با خصوصیات موسیقی ایران امروز از یکسو و با تاریخ مکتوب نظریه موسیقی ایران از سوی دیگر نزدیکی داشته باشد، همچنین، ارائه تعاریفی از همین دست برای پدیدههای بنیادی موسیقی ایران مانند دستگاه بسیار مهم به نظر میرسد. شاید مهمترین مطلبی که در پس پژوهش در نظریه موسیقی ایران بتوان به آن دست یافت ارائه نظریه جامع و مورد قبول اکثریت موسیقیشناسان و موسیقیدانان باشد. در همین حوزه از دیگر موضوعاتی که میتواند دستمایه آثار پژوهشگران قرار گیرد موضوع فرم در موسیقی ایران و همچنین بررسی یا ابداع روشهای جدید برای نغمهنگاری موسیقی ایران میباشد.
پژوهشهای تحلیلی بر روی آثار به جا مانده از استادان بزرگ گذشته خود شاخه بزرگی از پژوهش موسیقی تواند بود. این بررسیها میتواند دیدگاههای سبکشناسانه داشته یا با هدف بازسازی و زنده کردن شیوهای خاص صورت گیرد. بررسیهای کرونولوژیک و تحلیلی در ارتباط با همه موضوعات گفتهشده بهخصوص اگر هدف بررسی سیر تحول موضوع مورد بحث در یک بازه زمانی خاص باشد نیز یکی از جالبترین بخشهای پژوهش در موسیقی را تشکیل خواهد داد.
جستوجو برای یافتن نسخههای خطی و آثار مفقود دانشمندان گذشته به غیر از اینکه به پژوهش در زمینههای گفتهشده کمک میکند خود رشته جالبی از پژوهشهای موسیقی را تشکیل میدهد. این بخش میتواند با کشف حلقههای گمشده در تاریخ موسیقی ایران مانند: چگونگی و زمان تبدیل سیستم قدیم موسیقی ایران به سیستم ردیف دستگاهی (که خود یکی از مهمترین حلقههای مفقود تاریخ موسیقی ایران است) منجر شود.
همچنین ایجاد نظریههایی برای نقد موسیقی ایرانی و بررسی آثار معاصران از دیدگاه زیباشناسی و مطالعات میانرشتهای، بهخصوص که در این حوزه تقریباً هیچ کار درخور توجهی انجام نشده است، بسیار ضروری و جذاب به نظر میرسد.
پژوهش درباره سازهای مرسوم در ایران بهخصوص اگر از دیدگاه صداشناسی و برای بهبود شرایط این سازها یا تغییر و ابداع ابزارهای جدید برای استفاده نوازندگان و رفع مشکلات موجود این سازها و یا بهبود روشهای نوازندگی برای بهتر کردن صدادهی سازها باشد بسیار مورد نیاز است.
کنکاش در چند و چون آیینهای موسیقایی و موسیقی مرتبط با مراسم مذهبی مانند مراسم عزاداری محرم، تعزیه و کلیه فرمهایی که به نوعی میتوان آنها را جزء موسیقی آیینی/ مذهبی به حساب آورد به لحاظ در خطر انهدام قرار گرفتن اکثر این سنتها از جمله مهمترین و ضروریترین حوزههای پژوهش معاصر در موسیقی است. با توجه به تغییرات بسیار زیادی که در این گروه به ویژه در شهرهای بزرگ بر اثر ارتباطات به وجود آمده است بررسی تطبیقی و تحلیل سیر دگرگونی این پدیدهها از اولویتهای پژوهشی است.
«حرکات موزون» جدا از بخشهایی که جزء جداییناپذیر آیینها به حساب میآیند ـ هر چند خود هنر جداگانهای است ـ به دلیل رابطه بسیار نزدیک با موسیقی و نداشتن رسانههای تخصصی در ایران از جمله موضوعات قابل پژوهش در سالهای آتی خواهد بود.
موسیقی روز یا آن گونه که مرسوم است «پاپ» به لحاظ جایگاه اجتماعی و هنریاش کمتر مورد توجه موسیقیشناسان و پژوهشگران در ایران بوده است. اما با توجه به اینکه این موسیقی از نظر کمیت تولید و حضور در حافظه شنیداری و رابطه با بخش بیشینه توده مردم (جوانان و نوجوانان) ایران و حتی تأثیرگذاری غیر موسیقایی ـ از دید جامعهشناختی و روانشناختی ـ تقریباً بیرقیب است جا دارد که در پژوهشهای موسیقیشناسان و نیز پژوهشهایی با هدف آشکارسازی کارکردهای اجتماعی / روانی بسیار جدی تلقی شده و انرژی بیشتری برای آن صرف شود.
از همین رو مطالعات پایهای مانند بررسی تاریخ و تطور این موسیقی در دوره معاصر لازم میآید که در این زمینه نیز کار چندانی صورت نگرفته است. بررسی موسیقیشناختی و مردمشناختی موسیقی نواحی و اقوام مختلف ایران خود شاخهای تناور از پژوهش در موسیقی ایران است که بحث درباره آن از حوصله این مقاله خارج است. همان طور که در بخش نخست این مقاله مشاهده شد در دورههای گذشته بیشتر پژوهشهای انجامشده متولیان دولتی داشته یا توسط پژوهشگران تنها و فقط از روی ذوق شخصی به سرانجام رسیده است. با یک نگاه سطحی به آثار و پژوهشهای منتشر شده درمییابیم نقش بخش خصوصی در ارائه این آثار بسیار کمرنگ یا بیرنگ است.
با توجه به اینکه اکنون بیشینه فعالیتهای موسیقایی بهخصوص در بخش آموزش و تولید موسیقی کمینه به لحاظ شماره ـ در بخش خصوصی (آموزشگاههای آزاد موسیقی) انجام میپذیرد، اگر بخواهیم دوره چهارمی را برای پژوهشهای فرهنگی موسیقی در ایران به اندیشه آوریم ویژگی آن دوره باید حضور همین بخش پرشماره در میدان پژوهش باشد.
ضمن آنکه چون هنوز این بخش دارای تجربه و امکانات لازم برای انجام برخی پژوهشها نمیباشد لازم است که فعلاً به وسیله متولیان رسمی این امر حمایت شود. از مهمترین نیکیهای چنین تغییری در فعالیتهای پژوهشی پخش شدن آن در سطح بزرگتر و امکان استفاده پژوهشگران حرفهای و استادان بزرگ از دستاوردهای خرد پژوهشگران جوان و صرفهجویی بسیار در وقت و انرژی و ایجاد امکان تمرین پژوهش به صورت عملی برای شمار بیشتری از هنرآموزان و هنرجویان موسیقی و احتمال کشف استعدادهای درخشان در میان آنهاست.
آروین صداقت کیش
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
مجلس مجلس شورای اسلامی ایران حجاب شورای نگهبان دولت دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران جنگ رئیسی افغانستان گشت ارشاد
تهران هواشناسی شهرداری تهران پلیس دستگیری وزارت بهداشت سیل قتل سلامت کنکور سازمان هواشناسی تصادف
قیمت دلار مالیات خودرو قیمت خودرو دلار بانک مرکزی بازار خودرو قیمت طلا سایپا مسکن ارز ایران خودرو
زنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محمد خزاعی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران فیلم سریال پایتخت سینما موسیقی قرآن کریم
کنکور ۱۴۰۳ خورشید
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه جنگ غزه آمریکا روسیه چین اوکراین حماس عربستان ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی سپاهان جام حذفی آلومینیوم اراک تراکتور تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس رئال مادرید
فناوری همراه اول تبلیغات گوگل اپل سامسونگ ناسا آیفون بنیاد ملی نخبگان ربات
خواب بارداری دندانپزشکی میوه مالاریا