چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آهنگ گلها


آهنگ گلها

من عاشق سیرت نیكو, صفا و محبت و خواستار دوستی و یكرنگی هستم, زیرا اینها همه را وسیله ای برای نزدیك شدن بخدا میدانم تا بتوانم موسیقی خود را اصیل تر و مؤثرتر سازم و بنوازم بلی, اگر هنرمند عاشق نباشد اثرات او جاودان نخواهد بود

نوای یك آهنگ روحبخش ایرانی مرا بسوی خود كشید. این نوا از استودیوی موزیك میآمد، در باز بود و من بی‌اختیار سر بداخل بردم. عده‌ای از نوازندگان سرگرم نواختن بودند و متوجه من نشدند. مجذوب آن آهنگ شیرین و این صدای لطیف بودم كه دستی بشانه‌ام خورد. قیافهٔ متبسم تنظیم‌كنندهٔ برنامه «گلهای جاویدان» و «گلهای رنگارنگ» را در برابر خود دیدم. قبل از آنكه دهان بگشایم و از اینكه بی‌اجازه وارد شده‌ام عذر بخواهم، گفت:

«اینها مقدمات شكفتن یكی از گلها را فراهم میسازند. آیا میل داری تا بآخر بمانی و شكفتن این گل را تماشا كنی؟»

با كمال اشتیاق قبول كردم و بگوشه‌ای خزیدم. در كنار پیانوی محجوبی، صبا و تجویدی ایستاده بودند و ویلن میزدند. در طرف دیگر رضا ورزنده با مضرابهای ظریف خود و با حرارت تمام ضربه به سنتور میزد و جهان‌پناه با دقت آرشه بر ویلن میكشید. سایر افراد اركستر نیز هر كدام محو هنر خود بودند.

من تا آنروز تجویدی را ندیده بودم، ولی اسم او را بسیار شنیده و از آهنگهایش لذت فراوان برده بودم.

علاقه‌ای هم كه آنروز ازو در كار خودش دیدم مرا بفكر انداخت كه این قیافهٔ تازه‌ای را كه در صحنهٔ موسیقی ایرانی ظاهر شده است بخوانندگان هنر دوست و هنرشناس اطلاعات ماهانه معرفی كنم.

پس از آنكه كار نواختن آهنگ و خواندن ترانه پایان یافت، تصور كردم كار تمام است. اما تنظیم‌كننده برنامه گلها دستم را گرفت و باطاق خود برد و گفت: «این گل هنوز در غنچه است و تا شكفته شود خیلی كار دارد. اما تا باینجا هم كه رسیده خالی از زحمت نبوده است.» و چون دید علاقه زیادی به دانستن ماجرای گلها دارم چنین افزود:

«قبل از هر چیز در برنامه گلها، آهنگ آن مورد توجه قرار میگیرد. این آهنگ‌ باید از آهنگهای اصیل ایرانی بوده، سنگین و دلنشین باشد. بعد ترانه آنست كه بوسیلهٔ شعرای باذوق سروده می‌شود آنگاه برای آوازی كه متناسب با مضمون و آهنگ این ترانه باشد، از اشعار متقدمین قطعاتی انتخاب میشود.

پس از آنكه كار نوت‌نویسی و تنظیم آهنگ برای اركستر انجام شد، تمرین آغاز میگردد. اینكار با دقت و صرف وقت زیاد انجام میگیرد تا آنكه هیچگونه نقصی چه از نظر آهنگ، یا شعر، یا نواختن آلات موسیقی در كار نباشد. در آن مورد حتی جای سازهای مختلف و فاصله آنها تا میكروفون مورد توجه قرار میگیرد تا آهنگی كه ضبط میشود كاملاً موزون و دلچسب باشد.

پس از ضبط آهنگ و ترانه، اعمال دیگری در روی نوار از قبیل انعكاس دادن، حذف یك قسمت و اضافه كردن قسمت دیگر و غیره انجام می‌شود كه اغلب ساعتها طول میكشد.

آنگاه نوبت «روشنك» میرسد كه هنگام دوبله كردن آهنگ ضبط‌شده بر روی نوار دیگر، شرح آن گل را باز گوید و اشعارش را دكلامه كند. خلاصه آنكه در برنامه گلها برعایت نكات فنی اهمیت بسیار داده میشود. پس از آنكه برنامه از هر جهت آماده شد، آنوقت شماره‌گذاری میشود و برنامه‌ها را از روی شماره آن میشناسند. و اما فرق گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ:

آهنگ و اشعار گلهای جاویدان عموماً عرفانی و متعلق بیكی از شعرای متقدم یا متوسط است، اما آهنگهای گلهای رنگارنگ از آهنگهای نشاط‌انگیز ایرانی می‌باشد كه اشعار آن از بین آثار چند شاعر باذوق اعم از متقدمین یا متأخرین انتخاب میگردد.

آهنگ گلهای جاویدان فقط بوسیله یك یا دو نفر از نوازندگان مخصوص گلها نواخته میشود و مدت آن نیز بین سه ربع ساعت تا یكساعت است در حالیكه مدت برنامه گلهای رنگارنگ از نیم ساعت تجاوز نمیكند و موزیك آن بوسیله اركستر دسته‌جمعی اجرا میگردد و خوانندگان دیگری چون ادیب خوانساری ـ عبدالعلی وزیری و قوامی ـ نیز گاهگاه در این برنامه شركت میكنند نوازندگان گلها عبارتند از: صبا ـ عبادی ـ محجوبی ـ خالدی ـ تجویدی‌ ـ مجد ـ ورزنده ـ حسن كسائی ـ فرهنگ شریف ـ شیرخدائی ـ حسین تهرانی ـ افتتاح ـ ایزدی مستان. رهی معیری سراینده مخصوص گلهاست. منیر طه و نواب صفا و معینی كرمانشاهی نیز اغلب ترانه‌های زیبائی برای این برنامه میسرایند.

كار ضبط و آماده ‌ساختن گلها را نیز محنك و یموتی انجام میدهند. تمام برنامه گلها زیر نظر مستقیم و تحت رهبری تنظیم‌كننده این برنامه انجام میگیرد، اما هرگز مایل نیست اسمی از او بمیان آید. او میگوید:

«منظور من اینست كه اشعار خوب ایرانی را همراه با آهنگهای اصیل این سرزمین بگوش مردم ایران برسانم و ثابت كنم كه برای ساختن آهنگها و ترانه‌های نو و دلپذیر ما را احتیاجی بتقلید و گدائی از دیگران نیست.»

● آهنگساز گلها

... علی بعادت هر روز، فلوت خود را زیر لب گذاشته بود و در میان دوستان زین كوچه بآن كوچه میرفت و آنها را كه بانتظار شنیدن آهنگهای دل‌انگیز او بودند سرمست و خشنود میساخت. در میان این منتظران پیرزنی بود كه با حالتی نزار جلوی خانهٔ محقر خود مینشست و زار میگریست. آنروز پیرزن با چشمان اشك‌آلود علی را مخاطب قرار داد و از او تمنا كرد ساعتی بر بالین دختر بیمارش نغمه‌ای بنوازد. علی در خانه پیرزن دختركی نحیف را دید كه دو ماه بود در بستر بیماری افتاده بود.

وضع دختر بیمار و مادر نالان چنان او را متأثر ساخت كه بیدرنگ كنار رختخواب دخترك نشست و در فلوت خود دمید. دخترك گاهگاه چشمان بیفروغ خود را میگشود و بعنوان حقشناسی نظری بجانب علی میانداخت. وقتی علی خانهٔ پیرزن را ترك میگفت، دختر بیمار نیروئی تازه یافته بود. بتوصیه پزشك معالج، مدت دو هفته هر روز علی با آهنگهای شفابخش خود ببازگشت سلامت دخترك كمك میكرد تا بجائی كه با كمك داروی پزشك بیماری دختر از تن او رخت بربست. چه افتخاری بالاتر از این كه انسان بر چنین نوشداروئی دست داشته باشد ...

بخود آمدم و دیدم تجویدی ویلن را بگوشه‌ای گذاشته و سه تار را در بغل گرفته، و با ضربه‌های ملایم انگشت خود تارهای نازك آنرا بنوا در آورده و با صدای گرم خود اشعار عرفانی زمزمه میكند. در آن هنگام چنان حال و سوزی داشت كه گوئی عاشقی دلباخته شرح فراق معشوق را باز میگوید. وقتی راز و نیاز او با سه‌تار تمام شد، پرسیدم: «آیا هیچ عاشق بوده‌ای؟»

رنجیده در من نظر كرد و گفت: «مگر زندگی بدون عشق هم میشود؟» افزود: «آری، من سالهاست عاشقم و همین عشق الهام‌دهندهٔ من بوده و هست. من این عشق را از جان خود بیشتر میخواهم چون مرا بخدا نزدیكتر میسازد. آیا منكر این هستید كه موسیقی یك پدیدهٔ الهی روحانی است؟

من عاشق سیرت نیكو، صفا و محبت و خواستار دوستی و یكرنگی هستم، زیرا اینها همه را وسیله‌ای برای نزدیك شدن بخدا میدانم تا بتوانم موسیقی خود را اصیل‌تر و مؤثرتر سازم و بنوازم. بلی، اگر هنرمند عاشق نباشد اثرات او جاودان نخواهد بود.»

علی تجویدی ذوق بموسیقی را از پدر هنرمند خود مرحوم هادی تجویدی بارث برده است. هنگامیكه كودكی بیش نبود یكروز آواز نی چوپانی كه در صحرا گوسفندان خود را سرگرم میساخت، آتش اشتیاق او را دامن زد. چند روز بعد نی كوچكی بدست آورد و آنقدر در آن دمید، تا آنجا كه نغمه‌های او هواخواهانی پیدا كرد. اما در آنزمان هنوز بیش از پانزده بهار ندیده بود. یكسال بعد سراغ ویلون رفت و پس از هشت سال كه مكتب صبا را بپایان رساند، استاد او بداشتن چنین شاگردی افتخار میكرد.

ولی تجویدی با آنكه علاوه بر ویلن، سه‌تار و تار را هم نزد استادان آنزمان مشق كرده بود، باینها اكتفا نكرد و برای تكمیل معلومات خود و بخاطر آنكه از هر حیث در نواختن ویلن استاد شود، مدت سه سال بیاد گرفتن موسیقی فرنگی پرداخت و اكنون میتواند ادعا كند كه وقتی ویلن را بدست میگیرد، آنرا بخوبی میشناسند و آنچه در دل دارد بر زبان این ساز جاری میسازد.

تجویدی از ابتدای مشق ویلن احساس میكرد كه دلش میخواهد آهنگهائی بسازد. چندی بعد آهنگهائی در چهار مضراب ساخت و مورد تشویق استاد خود قرار گرفت. اولین آهنگ او كه با شعر همراه بود آهنگ «بشنو بشنو» در دستگاه ماهور بود كه ۱۲سال پیش اجرا گردید و با استقبال مردم روبرو شد. از میان بیش از چهل آهنگ مختلف كه تا بحال ساخته بآهنگ‌های «چه میشد» و «بهار من» و «شیرین» علاقه زیادتری دارد. اما میگوید من همیشه تحت تأثیر آخرین آهنگ خود هستم، زیرا آنرا زنده‌تر از سایر آهنگها میبینم.

هنوز هم آهنگهائی را كه میسازد، بنظر استاد خود صبا میرساند. یكی دیگر از مشوقین تجویدی در ساختن آهنگ، آقای ركن‌الدین مختاری است كه تجویدی برای او از لحاظ موسیقی احترام خاصی قائل است. آهنگهای تجویدی همه از موسیقی اصیل ایرانی سرچشمه میگیرد و بهمین سبب بدل مینشیند. موسیقی ایرانی را موسیقی كامل میداند و معتقد است كه برای شناختن این موسیقی باید عرفان دوست بود، زیرا اساس موسیقی ما بر عرفان استوار گشته و در هر دستگاه آن نشیب و فرازهای زندگی بخوبی نمایان است.

من در میان كتابهای معدود او جز كتب عرفانی و ادبی ندیدم و از زبان او جز سخن حق و عشق نشنیدم. تجویدی موسیقی را با نام خدا آغاز میكند و با سوز فراوان پایان میدهد. او نمونهٔ كامل یك موسیقیدان پرشور و یك عاشق بیقرار است. عشق بگل را هم باید بعشقهای دیگر او اضافه كرد. اكنون تجویدی جز موسیقی بچیزی نمیاندیشد. این آهنگ‌های دلنشین را هم همه برای خود میسازد، نه بخاطر دیگران. عقیده او اینست كه اگر هنرمند آهنگها را خودش پسندید، حتماً مورد پسند مردم هم خواهد شد زیرا هنرمند است كه باید موسیقی را بمردم بیاموزد و ذوق آنانرا در راه صحیح رهبری كند.

● آهنگ‌ساز گلها

علی تجویدی پس از طی دبیرستان دارائی، پانزده سال است كه كارمند وزارت دارائی است. پدرش استاد مینیاتور بود و اكنون دو برادرش، اكبر و محمد تجویدی، نام پدر را زنده نگاهداشته‌اند. ثمرهٔ ازدواج او یك دختر ۱۲ ساله است كه بتازگی تحت نظر پدرش شروع بفراگرفتن ویلن كرده است. تجویدی از زندگانی خود راضی است و از پشتیبانی و تشویق همسرش برخوردار میباشد.

علاوه بر نواختن سازهای مختلف و ضرب، كمی هم طبع شعر دارد و اینرا كمك مؤثری در ساختن آهنگهای صحیح میداند. هر آهنگی كه میسازد، شعر آنرا هم بسلیقه خودش میگوید و بعد شعر را به دست شاعر میدهد تا مطابق وزن آن شعر بهتری بسازد. هر گاه كه دوستان جمع باشند و او حالی داشته باشد، با صدای گرم خود آهنگهایش را زمزمه میكند و لذت و سرمستی حضار را به حد كمال میرساند.

علاوه بر برنامه گلها، عضو شورای موسیقی رادیو تهران است و اركسترهای شماره ۲ و ۵ رادیو را نیز سرپرستی میكند. در اداره هنرهای زیبا تدریس میكند و در خانه هم بتعلیم شاگردان خصوصی میپردازد.

هفته گذشته كه رهبر اركستر مینیاپولیس امریكا برای شنیدن و انتخاب آهنگهای خالص ایرانی باداره رادیو رفته بود. از میان تمام آهنگها فقط آهنگ «شیرین» تجویدی و یك آهنگ دیگر را پسندید و با خود بآمریكا برد تا آنها را برای اركستر بزرگ تنظیم كند.

وقتی نظر استاد صبا را درباره تجویدی پرسیدم، بلافاصله گفت: «حسن تجویدی در اینست كه در موسیقی ایرانی یك محصل كامل است و با كنجكاوی زیاد سعی دارد همه جزئیات این فن را یاد بگیرد من خوشوقتم كه تجویدی خیلی خوب توانسته است بموسیقی ایرانی وارد شود و اینرا هم بگویم كه فقط دو تا از شاگردان من چنین بوده‌اند: یكی تجویدی و دیگری پایور.»

تجویدی تشویق‌های تنظیم كننده برنامه گلها را نیز در پیشرفت‌های اخیر خود مؤثر میداند. اولین بار كه من با او آشنا شدم ویرا جوانی صمیمی و خالی از تظاهر یافتم. و موقعی كه پس از چند ساعت از او خداحافظی میكردم گفت: «فراموش نكنید، بنویسید كه تجویدی بهنر خود بیش از هر چیز عشق میورزد و بآینده آن خیلی امیدوار است.

حسین بنی احمد