یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

صدا, صدای خودش است


صدا, صدای خودش است

علی جهاندار, زاده اصفهان نیست, با این حال حال وهوای آوازش یادآور آواز جلا ل الدین تاج اصفهانی است, شاید از آن رو که در اصفهان زندگی کرده است

علی جهاندار، زاده اصفهان نیست، با این حال حال وهوای آوازش یادآور آواز جلا‌ل‌الدین تاج‌اصفهانی است، شاید از آن رو که در اصفهان زندگی کرده است. او البته هیچ‌گاه همچون دیگر خوانندگان اصفهانی (علی‌اصغر شاه‌زیدی، مرتضی شریف، ناصر یزدخواستی و...) شیوه ‌آوازی اصفهان را دنبال نکرد. ترجیح داد که از سیطره این شیوه ‌آوازی بیرون آید و در عوض شاگرد محمدرضا شجریان شد؛ کسی که سردمدار شیوه آوازی تهران است و به غیر از جهاندار، امثال حمیدرضا نوربخش، مظفر شفیعی، معصومه مهرعلی، محمد اصفهانی و... را پرورده است. برخی از این شاگردان - همچون نوربخش - تاثیر بیشتری از استاد خود گرفته‌اند و برخی همچون جهاندار ضمن تمکین بر این رابطه استاد و شاگردی، تمایل دارند اندکی از سیطره استاد آواز ایران خارج شوند. جهاندار اول‌بار با آلبوم <صبح مشتاقان> درخشید؛ آلبومی که آهنگساز آن پرویز مشکاتیان است.

می‌توان گفت صبح مشتاقان دندان‌گیرترین اثر جهاندار بود تا حال که می‌رسیم به <ساکن جان>؛ آلبومی جدید از این خواننده که اخیرا با آهنگسازی و تنظیم حسین پرنیا از سوی شرکت <آونگ> منتشر شده است. طبعا شنونده‌ای که خاطره صبح مشتاقان را از صدای علی جهاندار در ذهن دارد کمی سلیقه‌اش نسبت به آثار این خواننده بالا‌ رفته و انتظار دارد آلبوم ساکن جان او به همان قوت صبح مشتاقان باشد.

این انتظار البته، انتظار نابجایی نیست. وقتی خواننده‌ای با یک آلبوم به‌خصوص درخشید سطح توقعات را بالا‌ می‌برد و باید در آلبوم بعدی چیزی فراتر از آلبوم قبلی به مخاطب عرضه کند. این را بگویم که در آلبوم ساکن جان صدای پخته و جاافتاده جهاندار، همچنان یکه‌تازی می‌کند. تحریرهای زیبایی در این آلبوم هست که خاطره صبح مشتاقان را تداعی می‌کند.

شاید بخشی از موفقیت جهاندار در این آلبوم، سوای صدای خوشش، همکاری با حسین پرنیا باشد. حسین پرنیا، یک لرستانی است که مخاطبان موسیقی سنتی خاطره همکاری‌های او را با زنده‌یاد ایرج بسطامی در خاطر دارند.

پرنیا طی یک دهه اخیر با ساخت قطعه معروف <گلپونه‌ها> با صدای ایرج بسطامی و آلبوم‌های اهورایی و... توانسته ردپایی خاص از خود باقی بگذارد.

به هر حال در آلبوم ساکن جان شاهد همنشینی <سماع> موجود در آثار پرنیا با <تصنیف‌خوانی> متبحرانه جهاندار هستیم. این آلبوم شامل ۴ تصنیف و دو آواز در دستگاه‌های نوا و ابوعطا است که قطعات بخش نوا با اجرا در دستگاه افشاری به پایان می‌رسد.

آلبوم با تصنیف پریشانی آغاز می‌شود که شباهت‌هایی به لحاظ ملودی و تنظیم با <گلپونه‌ها> دارد، با شعری از محمدعلی بهمنی: <با همه بی‌سروسامانی‌ام / باز به دنبال پریشانی‌ام.> چیزی که از همان ابتدا در صدای جهاندار، مشهور است، حزن خاصی است که صدای او را از دیگر خوانندگان شیوه آوازی تهران متمایز می‌کند. در ادامه سنتورنوازی پرنیا و سپس قطعه <تشویش> را گوش می‌دهیم.

قطعه تشویش ۴ مضرب سنتور با همراهی تمبک مسعود براره است با شعری با این مصرع: <نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد> اما تصنیف دلنوازان، روایتی تازه از شعر معروف مولا‌نا با مطلع <اندک‌اندک جمع مستان می‌رسد> است که سال‌ها پیش شهرام ناظری آن را خوانده بود و حالا‌ ما آن را با صدای علی جهاندار می‌شنویم. تصنیف ساکن جان از دیگر قطعات این آلبوم است با شعری از مولا‌نا که بیت اول آن این است: <ای ساکن جان من، غافل به کجا رفتی؟ / در خانه نهان گشتی یا سوی هوا رفتی؟< >آواز نوا> با همراهی تار شهرام اعتمادی قطعه بعدی آلبوم است: <شنیدم مصرعی شیوا که شیرین بود مضمونش / منم مجنون آن لیلی که صد لیلا‌ست مجنونش> شعر، سروده فریدون مشیری است. تصنیف <نگارا تو بمان> با شعری از هوشنگ ابتهاج (سایه) و همنوازی شهرام میرجلا‌لی (تار) آخرین قطعه این آلبوم است: <با من بی‌کس تنها شده/ یارا تو بمان، یارا تو بمان/ همه رفتند از این خانه/ خدا را تو بمان> در تهیه این آلبوم ارسلا‌ن کامکار (عود)، سهراب پورناظری (کمانچه)، شهرام اعتمادی (تار و سه‌تار)، سامان پارسا (بم‌تار)، سهیل سان‌احمدی (بم‌تار)، سعید فهیمی (نی)، حمیدرضا اجاقی (دف)، مسعود براره (تمبک) پرنیا و جهاندار را یاری کرده‌اند. اما از کم و کیف آلبوم که بگذریم، این روزها زیاد درباره مقوله <سبک‌آوازی> خوانندگان صاحب‌نام و تقلید خوانندگان جوان‌تر از آنها، می‌شنویم. خوانندگانی هستند که به جهت سیطره و نفوذ اساتیدشان سعی در تقلید شیوه آوازی آنها دارند. این مساله در تقلید از شیوه نوازندگی استادان بزرگ هم دیده می‌شود.

برخی خوانندگان جوان‌تر معتقدند مقوله <سبک آوازی> و <تقلید صدا> از هم جدا است. آنها به‌جای لفظ <تقلید>، از ادامه دادن یک سبک یاد می‌کنند. خواننده تازه‌نفسی مثل سالا‌ر عقیلی که از قضا به شیوه استاد شجریان هم می‌خواند، معتقد است کارش تقلید نیست، بلکه ادامه سبک آواز شجریان است و نهایتا صدا، صدای خودش است و از کسی تقلید نمی‌کند.

هم عقیلی و هم شماری دیگر از خوانندگان تازه‌نفس، شباهت موجود در صدایشان با برخی اساتید را شباهت در سبک آواز می‌دانند نه تقلید صدا. جالب اینجاست که این عده از خوانندگان در پاسخ به این سوال که آیا دوست دارند این سبک را تغییر دهند، می‌گویند: <مگر بهتر از آواز شجریان، آوازی هست؟> البته شکی نیست که آواز شجریان، آوازی بی‌همتاست، اما به نظر می‌رسد سیاست فرهنگی حاکم بر سال‌های اخیر، به سمت و سویی کشیده شده که به تعبیر یکی از موسیقیدانان، <مقلد بسازد و مقلد بیافریند.>

بخشی از این امر به خاطر محدودیت‌های سر راه موسیقی بعد از انقلا‌ب است که مجال فعالیت به خوانندگانی خاص را نداد و در عوض کپی‌هایی ناقص از آنها، ظهور کرد. بخشی دیگر از آن هم به ویژگی موسیقی ایران برمی‌گردد و در حقیقت مربوط به سنتی است که در موسیقی ما، متصلب شده است. اما فارغ از اینها به نظر می‌رسد علی جهاندار سعی دارد حتی از <سبک آوازی> شجریان هم فراتر رود. تفاوت او با خوانندگان مشابه هم در این است.

با اینکه طی سال‌های اخیر آلبوم کمتری منتشر کرده اما همواره درصدد دنبال کردن خط آوازی مختص خود بوده است. او غیر از آلبوم اخیر و آلبوم صبح مشتاقان دو آلبوم دیگر تحت‌عنوان <نقش پنهان> و <دختر گلفروش> دارد. آلبوم دختر گلفروش حاصل همکاری مشترک او با استاد حسن کسایی نوازنده چیره‌دست اصفهانی بود. جهاندار رودباری و اصالتا کرد، از جمله خوانندگانی است که به شدت معتقد به ردیف است؛ ردیف ایرانی. زمانی که ملودی‌ها، نغمه‌ها و گوشه‌ها به‌گونه‌ای قانونمند با تناسب زیباشناختی آمیخته شوند، موسیقی‌ای متولد می‌شود که آن را ردیف و موسیقی دستگاهی می‌گوییم؛ موسیقی علی جهاندار و آواز او از این جنس است. خلا‌صه کلا‌م اینکه، صدا، صدای خودش است.

پرویز براتی