چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

خرمشهر را خدا آزاد کرد


خرمشهر را خدا آزاد کرد

خرمشهر نیز مانند نقاط مختلف دیگر مرزهای غرب و جنوب کشور آماج حملات همه جانبه گردید حملاتی که حجم آن را نمی توان با کلمات توصیف و با دوربین به نمایش گذاشت نیروهای متجاوز تا دندان مسلح و از مدت ها قبل خود را آماده حمله کرده بودند, از حمایت و پشتیبانی تمام عیار هوایی و توپخانه برخوردار و در زیر آتش تانک ها و نفربرهای زرهی خرمشهر را هدف حملات شبانه روزی قرار دادند ارتشی که قرار بود تا نیم ساعت دیگر کمر ایران را بشکند

شاید آن هنگام که ژنرال عدنان خیر الله وزیر دفاع عراق در ۳۱ شهریور ماه ۵۹ به استقبال صدام رفته بود و به او گزارش داد که: «سرورم! جوانان ما بیست دقیقه قبل به پرواز درآمدند.» و صدام مغرورانه در پاسخش چنین گفته بود که: «نیم ساعت دیگر کمر ایران را خواهند شکست.» آن دو هرگز فکر نمی کردند نه تنها این آرزوهای شیطانی و بلندپروازی ها ره به جائی نخواهند برد بلکه سرانجام این تجاوز آشکار و جنگ نابرابر دستاوردی جز شکست توام با ذلت برای متجاوزان در پی نخواهد داشت. خفاشان شب پرست و توسعه طلبان بی مروت و سیری ناپذیر که دستان کثیفشان این بار از آستین صدام حسین بیرون آمده بود; واقعا چنین پیش بینی کرده بودند و به این گفته صدام و فرماندهان بلند پایه اش ایمان داشتند. آنان هرگز مقاومت های جانانه رزمندگان قهرمان ایرانی را پیش بینی نکرده و اصولا آن را در معادلات خویش به حساب نیاورده یا بسیار کم اهمیت با آن برخورد نموده بودند.

خرمشهر نیز مانند نقاط مختلف دیگر مرزهای غرب و جنوب کشور آماج حملات همه جانبه گردید. حملاتی که حجم آن را نمی توان با کلمات توصیف و با دوربین به نمایش گذاشت. نیروهای متجاوز تا دندان مسلح و از مدت ها قبل خود را آماده حمله کرده بودند، از حمایت و پشتیبانی تمام عیار هوایی و توپخانه برخوردار و در زیر آتش تانک ها و نفربرهای زرهی خرمشهر را هدف حملات شبانه روزی قرار دادند. ارتشی که قرار بود تا نیم ساعت دیگر کمر ایران را بشکند! و سه روزه به تهران برسد و طی یک هفته کار انقلاب اسلامی ملت ایران را یکسره و آن را سرنگون نماید و صدام را نه تنها بر اروندرود بلکه به مقام سرداری عرب و ژاندارمی خاورمیانه ارتقای مقام دهد: در اولین قدم به گل نشست. جنگ سخت و نابرابر بین متجاوزان و مدافعان ایرانی آغاز گردید. اندک تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلا می، پاسداران انقلاب اسلامی، برخی از واحدهای نیروی زمینی ارتش و نیروی مردمی که در مجموع تعداد آنها به یک هزار نفر نمی رسید، در سنگر دفاع ایستادند. سلاح اینان بسیار پیش پا افتاده بود، تعدادی ژ - ۳ و برنو وام یک و... اما در مقابل و در خطوط ارتش متجاوز بعثی لشگرها و تیپ های مستقل متعددی صف آرائی کرده و به انواع و اقسام سلاح های پیشرفته و مجهز مسلح بودند. جنگ خرمشهر چه از نظر تعداد نیروها و چه مقایسه سلاح و مهمات و تدارکات و آمادگی و... به تمام معنا جنگی کاملا نابرابر بود.بهترین سند مظلومیت رزمندگان اسلامی در نبرد خرمشهر را باید در کلمه کلمه نامه سردار علی شمخانی فرمانده وقت سپاه پاسداران استان خوزستان که درست یک روز قبل از سقوط خرمشهر نوشته است مرور نمائیم که در بخشی از آن چنین آورده است: ... مسوولان، مسلمین، به داد ما برسید، این چه سازمان رسمی شناخته شده ای است که اسلحه انفرادی ندارد، نیروهای شهادت طلب پاسدار را آموزش ندادید. مسامحه کردید چوبش را از خدای عزو جل خوردید و خواهید خورد. چه باید بگوییم که شاید شما را به تحرک وابدارم؟ این را بگویم که از ۱۵۰ پاسدار خرمشهر تنها ۳۰ نفر باقی مانده بگویم که ما می توانیم با ۳۰ خمپاره خونین شهر را برای ۳۰ ماه نگه داریم و امروز ۳۰ تفنگ نداریم... ما برپادارندگان کربلای ۳۰ روزه خونین شهریم. ما بهشت را زیر سایه شمشیرها می بینیم. شهدای ۲۵ روزه ما هنوز دفن نشده اند. به داد ما برسید. ما نیاز به اسلحه و امکانات داریم. ما در راه خدا جان داریم که بدهیم، امکانات دادن جان را نداریم. به خود بیایید. فریادهای پاسداران از فقدان امکانات، بر ما زمین و زمان را تنگ کرده است.

در چنین اوضاع و احوالی جنگیدن هنر بزرگی است که فقط خدا باوران و حق طلبان را یارای ورود به آن هستند. روزها و شب ها گذشت و نبردهای تن با تانک همچنان ادامه داشت، این وضعیت بیش از ۳۰ روز به درازا کشید. سرانجام روز چهارم آبان ماه سال ۵۹ فرا رسید و خرمشهر به اشغال دشمن بعثی درآمد. به دلیل مقاومت جانانه و فراموش ناشدنی مدافعان این شهر که در اوج مظلومیتی وصف ناپذیر تا آخرین نفس ها و تا آخرین فشنگ ها در برابر دشمن ایستادگی کرده و خون سرخ خویش را در این راه فدا نمودند و همچنین داغ و خون دلی که خبر سقوط خرمشهر به دل میلیون ها ایرانی کرد; از این رو خرمشهر به خونین شهر تغییر نام داده شد و این نام تا آزادی این شهر همچنان پابرجا ماند. دشمن طی ۱۹ ماه استقرار در این شهر با استفاده از دلارهای نفتی شیوخ حاکم بر کشورهای عربی و جدید ترین نقشه ها و طراحی های روز نظامی عرب اقدام به ایجاد انواع و اقسام موانع ایذایی، میادین مین، احداث کانال ها و خاکریزها و... نموده بود. این استحکامات و حضور ده ها هزار نیروی رزمی و ادوات پیشرفته نظامی، خرمشهر را به دژی تسخیرناپذیر مبدل نموده بود و هیچ کارشناس نظامی فکر نمی کرد روزی خرمشهر با عملیات جنگی آزاد گردد.

آزادسازی خونین شهر به آرزویی بزرگ برای آحاد مردم و خصوصا فرزندان برومند و رزمنده آنان مبدل گردیده بود. اواخر اردیبهشت سال ۱۳۶۱ نوید نصرتی تاریخی را به ملت ایران می داد عملیات بیت المقدس آغاز شد و در هر مرحله اش فتح و ظفر رفیق رزمندگان سرافراز این سرزمین گردید. سرانجام این عملیات به آزادسازی خونین شهر منجر شد. روز سوم خرداد سال ۱۳۶۱ و پس از گذشت ۵۷۵ روز بار دیگر خونین شهر خرمشهر شد. حیاتی، گوینده توانای رادیو با صوتی دلنشین و حماسی آزادی خرمشهر را به استحضار ملت رسانید، بغضی که ۱۹ ماه در گلوها جمع شده بود و قلب ها را تحت فشار قرار داده بود، ترکید و اشک شکر و شوق را بر دیدگان جاری نمود. موجی از شادی و شعف سراسر کشور را فرا گرفت مردم به خیابان ها ریختند، چراغ ماشین ها روشن شد، پرچم ها ی سه رنگ و عکس های نورانی امام بر دست مردم به اهتزاز درآمدند، در خیابان ها و محلات مختلف و روستاها مردم به پخش شیرینی مبادرت ورزیدند، هر کسی خود راسهیم در این فتح عظیم می دانست، خرمشهر شهر همه ایرانیان شده بود. ۱۸ هزار نیروی متجاوز به اسارت درآمدند، بیش از ۱۶ هزار نفر آنان به هلاکت رسیده و صدها دستگاه تانک و نفر بر و انواع و اقسام سلاح های دشمن منهدم یا به غنیمت رزمندگان قهرمان و فاتحان سربلند خرمشهر در آمده بود. امام خمینی(ره) یک روز پس از فتح خرمشهر فرمودند: فتح خرمشهر یک مساله عادی نبود اینکه ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر به صف برای اسارت بیایند و تسلیم شوند مساله عادی نیست، بلکه مافوق طبیعت است.

دشمن بعثی و همراهان و همپیمانانش سردرگم و حیران شده و برای برون رفت از تبعات بسیار سنگین این شکست مفتضحانه به دنبال راه فراری بودند. عصر چهارم خرداد سال ۶۱ رادیو عراق چنین گفت: «یک سخنگوی عراق اعلا م کرده است که نیروهای پیروزمند قادسیه صدام پس از آن که تمامی حمله های قوای دشمن مجوس و نژاد پرست فارس را در مناطق الخفاجیه (سوسنگرد) و الا حواز(اهواز) با اقتدار کامل دفع کردند... صبح روز ۱۹۸۲/۵/۲۴ (۱۳۶۱/۳/۳) در یک جابه جایی تحسین برانگیز عقب نشینی تاکتیکی خود را از جبهه محمره (خرمشهر) با موفقیت کامل انجام دادند» رژیم بعث حاکم بر عراق که روزی فتح خرمشهر را دروازه و کلید تسلط بر اروند رود و قدم محکم و خلل ناپذیر دسترسی به بلند پروازی های صدام می دانست: اینک نه تنها آرزوهایش بر باد رفته بود بلکه ناتوانی قوای نظامی و استحکامات فوق العاده مستحکمش در برابر ایمان واراده پولا دین رزمندگان خداباور ایرانی کاملا آشکار شده بود.

آن چه رزمندگان سپاه، ارتش و بسیج انجام دادند با هیچ معیار امروزی همخوانی نداشت نه تنها تحلیلگران سیاسی غافلگیر شدند بلکه برجستگان عرصه نظامی و طراحان بزرگ جنگ ها در اقصی نقاط جهان انگشت حیرت بردندان گرفته و در برابر این اقدام رزمندگان ایرانی مات و مبهوت ماندند. فتح خرمشهر بار دیگر ناکارآمدی پیشرفته ترین سلاح ها و مستحکم ترین سنگرها را در برابر سلا ح بی بدیل شهادت طلبی و ایمان و اعتقاد راسخ به خداوند به نمایش گذاشت. آزادسازی خرمشهر سند افتخار و عزت و عظمت ملت ایران است که با خون بهترین فرزندان این ملت امضا شده است. فتح خرمشهر نماد عینی و تجلی کارآمدی اتحاد و همبستگی تمام اقوام و مذاهب ایرانی در دفاع از تمامیت ارضی و استقلا ل مملکت خویش و مقابله با تسلط بیگانگان بر سرزمین شان است.

امر تدارک صدها هزار رزمنده یکی از مشکل ترین مسوولیت های جنگ است. از فتح خرمشهر و عملیات قهرمانانه بیت المقدس سخن گفتن و از حامی بی ادعا، صادق و پرتلا ش رزمندگان نامی نبردن جفای آشکار در حق تاریخ افتخار میز این عملیات است. مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر توانای هشت سال دفاع مقدس ملت ایران علی رغم همه مشکلا ت موجود داخلی و خارجی که فرا روی دولتش قرار داشت و حتی در داخل کشور نیز با کارشکنی های متعددی مواجه بود با در ایت و دور اندیشی و برنامه ریزی توانست پشتیبان شایسته ای برای قهرمانان میدان های جهاد و شهادت باشد.

گرچه سالهاست صدا و سیما از پخش صحنه های زیبای حضور نخست وزیر در خرمشهر دریغ می ورزد و بخشی از تاریخ تصویری دفاع مقدس را سانسور می کند ولی کسانی که آن ایام را در خاطر دارند می دانند هر گز صحنه زیبای حضور مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر کشور خویش که بلا فاصله پس از آزادی خرمشهر وارد این شهر شد و در میان دهها هزار رزمنده مسلح سخنرانی و به نمایندگی از ملت ایران از فتح بزرگ آنان تشکر نمود از یاد نخواهند برد یکی از دلا یل عشق و علا قه مردم به میرحسین موسوی همنشینی با فرزندان رزمنده آنان در سال های سخت جنگ و حمایت های بی دریغ از آنان است. موضوعی که به صراحت مورد تائید امام راحل امت قرار گرفته و در تاریخ سوم آذر ماه سال ۱۳۶۷ در این زمینه می فرمایند: از آن جا که ممکن است این روزها افرادی بخواهند نسبت به دولت خدمتگزار شبهات والقائاتی در اذهان عامه به وجود آورند و زحمات بی شائبه و طاقت فرسای شما را خصوصا درمساله جنگ خدشه دار نمایند. لازم است این نکته را تذکر دهم که من همچون گذشته شما را فردی لایق و دلسوز برای انقلاب اسلامی می دانم و زحمات شما را در دوران جنگ و تجهیز سپاهیان اسلام فراموش نمی کنم و الان نیز شما را تایید و حمایت می کنم.

نویسنده : کرم محمدی



همچنین مشاهده کنید