پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پایان مذاکرات نیابتی


پایان مذاکرات نیابتی

گفت وگوهای امروز ژنو پایان مذاکرات نیابتی در پرونده هسته ای ۵ ساله ایران است برای نخستین بار ایران و غرب نمایندگان حقیقی خود را به سرزمین بی طرف ها می فرستند نمایندگانی که از بعد ترکیبی و ترتیبی مذاکره کنندگان حقیقی نظام سیاسی ایران و نظام سیاسی غرب ۵ عضو دائمی شورای امنیت و آلمان یا ۱ ۵ هستند و از این منظر این پیش مذاکره برای آن مذاکرات اصلی و سازنده, به همان مذاکرات واقعی تبدیل شده که در آن هیچ یک به نیابت از دیگری نیامده, بلکه طرفین نمایندگان اصلی خود را روانه کرده اند

گفت‌وگوهای امروز ژنو پایان مذاکرات نیابتی در پرونده هسته‌ای ۵ ساله ایران است. برای نخستین بار ایران و غرب نمایندگان حقیقی خود را به سرزمین بی طرف‌ها می‌فرستند؛ نمایندگانی که از بعد ترکیبی و ترتیبی مذاکره کنندگان حقیقی نظام سیاسی ایران و نظام سیاسی غرب (۵ عضو دائمی شورای امنیت و آلمان یا ۱+۵) هستند و از این منظر این پیش مذاکره برای آن مذاکرات اصلی و سازنده، به همان مذاکرات واقعی تبدیل شده که در آن هیچ یک به نیابت از دیگری نیامده، بلکه طرفین نمایندگان اصلی خود را روانه کرده‌اند.

در دو سوی میز مذاکره ترکیب مذاکره‌کنندگان همان ترکیب اصلی و واقعی است؛ از ایران سعید جلیلی که به تازگی نمایندگی رهبری در شورای‌عالی امنیت ملی را بر حکم رئیس‌جمهور در انتصابش به دبیری آن شورا افزوده و گرفتن دو حکم از دو مقام رسمی ارشد ایران، به منزله اعطای اختیارات تام به نماینده اعزامی تهران به ژنو است. جلیلی در مقام مسوولی پشت میز مذاکره می‌نشیند که هم نماینده رهبری است و هم نماینده رئیس‌جمهور و تفاوت آن با حسن روحانی و علی لا‌ریجانی در این است که جریانی واسط و مستقل را نمایندگی نمی‌کند؛ نماینده طیف اعتدالیون در حاکمیت نیست که خود طیفی مجزا در نظام سیاسی ایران است و نه اصلا‌ح‌طلبی‌اش به دیده اصلا‌ح‌طلبان خوش آمده و نه اصولگرایی‌اش مورد قبول اصولگرایان است؛ جلیلی رقیب احمدی‌نژاد هم نبوده که بخواهد رفتار و تصمیمی هم سطح با رئیس‌جمهور را در معرض دید جهانیان نشاند و اختلا‌فاتش با دولتی‌ها، غرب را در سردرگمی مکرر اندازد که آیا وی نماینده واقعی مجموعه حاکمیت ایران است یا نماینده طیفی از آن که منش و روشش با دولت احمدی‌نژاد و رئیس‌جمهور تفاوت دارد. جلیلی از لحاظ ترکیب و ترتیب همان نماینده واقعی جمهوری اسلا‌می در دوره فعلی است؛ ترکیبی از دو سطح حاکمیت در ایران که غرب پیش‌تر در دوگانه احمدی‌نژاد - ولا‌یتی ترسیمش می‌کرد و در ترتیبات سیاسی نیز تصمیمی که می‌گیرد یا حرفی که می‌زند به نیابت از این و آن نیست که با حلقه واسطی به سطوح فوقانی انتقال یابد، چرا که با سطوح فعلی حاکمیت در تجانس کامل است. این به معنای نفی شخصیت مستقل دبیر شورای‌عالی امنیت ملی و نادیده گرفتن پارامتر سعید جلیلی در مذاکرات نیست، به معنی این هم نیست که اخلا‌فش هر یک درصدد بودند فردمحوری مذاکرات را به رخ بکشند که اعتبار تصمیمشان به اتکای نام و مرامی است که یدک می‌کشند؛ بلکه به این معنی است که غرب با مذاکره‌کننده‌ای سروکار دارد که پیام را بدون اثرگذاری فردی و پیشینه ناقلش بیان می‌کند و دیگر اینکه تصمیمی که می‌گیرد با احتساب برآیند نظراتی است که در حاکمیت نظام جمهوری اسلا‌می اتخاذ شده و اجماعی است و زاویه فردی با سطحی از حاکمیت ندارد که امضایی که پای توافقی می‌گذارد به حساب خود یا جناح خاصی نوشته شود. ‌ گرچه پای کلیه توافقات روحانی و لا‌ریجانی با غرب، مهر تایید نظام حک شده بود و آنان نمایندگان معتمد جمهوری اسلا‌می در مذاکرات هسته‌ای بودند، اما چندگانگی‌های قدرت از تبدیل تصمیم آنها به مخرج مشترک نظر تمامی طیف‌ها و جناح‌های سیاسی ممانعت کرد.

روحانی و لا‌ریجانی نمایندگانی بودند که بر همان کرسی امروزی جلیلی نشسته بودند، اما صداهای زیر و زبر لا‌یه‌های سیاسی در ایران نگذاشت صدایشان در مذاکرات، ترکیب اصوات کنسرت دیپلماتیک ایران باشد. جلیلی، روحانی نیست که گرچه توافقنامه پاریس را با اطلا‌ع و موافقت رهبری امضا کرد، اما تا امروز نیز از طعنه احمدی‌نژاد به امضای آن مصون نیست. جلیلی، لا‌ریجانی هم نیست که غرب بخواهد تصویری از وی خلق کند که پلی است برای عبور یا دور زدن احمدی‌نژاد برای انتقال پیام‌ها و اتخاذ تصمیمات در سطح فوقانی هرم قدرت ایران. جلیلی <آقای مذاکره‌کننده ارشد جمهوری اسلا‌می> است، به نیابت از این و آن نیامده که سخن گوید؛ خارج کننده غرب از دوگانه احمدی‌نژاد - ولا‌یتی است و آمده تا در دوره عزلت اصلا‌ح‌طلبان و خانه‌نشینی‌شان، تکلیف غرب در سرگیجه این یا آن اصولگرایان را معلوم کند. جمهوری اسلا‌می فرد امین و معتمدش را فرستاده که اگر بر تصمیمی فائق آمد نه با اعتراض مجلس مواجه شود و نه با نطق‌های آتشین کور شود؛ جلیلی همانی است که غرب پیش‌تر در پی‌اش بود که گویی با آنچه در سفر اخیر خاویر سولا‌نا مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مدیران کل سیاسی وزارت خارجه بریتانیا، فرانسه، آلمان، چین و روسیه به تهران رخ داد، نشان دادند که به این نتیجه رسیده‌اند که پیام را به چه کسی باید بدهند.

سولا‌نا و نمایندگان ۵۵۱ (منهای آمریکا) بسته پیشنهادی غرب و نامه وزرای خارجه ۵۵۱ (به علا‌وه آمریکا) را به منوچهر متکی وزیر خارجه ایران دادند؛ اما سولا‌نا فرمول شروع مذاکرات هسته‌ای (تعلیق ۶ هفته‌ای افزایش سانتریفوژها از سوی ایران و افزایش تحریم‌های غرب) را به سعید جلیلی داد. گرچه منطقش این است که جلیلی طرف مذاکره ۵۵۱ است و نه متکی، اما همین عمل دیپلماتیک نشان داد که آنها دیپلماسی عیان و رسمی و تا حدی نمایشی را در تعامل با دستگاه دیپلماسی ایران در پیش می‌گیرند که اتفاقا با خود دولت احمدی‌نژاد هم چندان همخوانی ندارد؛ اما دیپلماسی نهان و غیررسمی و کارگشا را در ارتباط با پتانسیل سیاسی - دیپلماتیک نظام به کار می‌گیرند که اتقاقا هم با رهبری و هم با دولت احمدی‌نژاد همخوانی کامل دارد. آن سوی میز مذاکره نیز نمایندگان واقعی غرب حضور دارند؛ حضور ویلیام برنز معاون وزیر خارجه آمریکا و سومین فرد قدرتمند آن وزارتخانه در مذاکرات ژنو برای نخستین بار مذاکره غربی‌ها را از حالت نیابتی (تروئیکای اروپایی به نمایندگی از آمریکا و بعدها سولا‌نا به نمایندگی از ۵۵۱) خارج می‌کند.

برنز ولو به گفته آمریکایی‌ها فقط شنونده این مذاکرات باشد، اما نفس حضورش، دو سوی اصلی پرونده هسته‌ای را به یک مقصد کشاند و در یک مکان روبه‌روی هم نشاند. مشکل مذاکرات ۵ ساله پیشین این بود که نمایندگان اروپایی چه از نظر ترکیبی و چه ترتیبی کلیت آنچه در غرب می‌گذشت نبودند. این را حسن روحانی پس از چند گفت‌وگو با غربی‌ها دریافت و گفت انتخاب اروپا به جای آمریکا برای مذاکره، مثل انتخاب پیکان به جای بنز است؛ این از نیک اقبالی مذاکره‌کننده فعلی است که بنز سوار می‌شود چون هم زودتر به مقصد می‌رسد و هم راحت‌تر. او دیگر با اروپایی‌ها سروکار ندارد که حتی نتوانستند از آمریکا تضمین امنیتی برای ایران بگیرند تا توافقی حاصل شود؛ دیگر با سولا‌نا هم سروکار ندارد که در میانه مذاکراتش و تبادل بسته پیشنهادی (در سال ۲۰۰۶) غربی‌ها پرونده ایران در شورای امنیت را تحریم‌آلود کنند.

برای نخستین بار دو سوی اصلی دعوا - ایران و آمریکا - روبه‌روی هم می‌نشینند؛ برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلا‌می بلندپایه‌ترین مقام امنیتی ایران - دبیر شورای‌عالی امنیت ملی - روبه‌روی معاون وزارت خارجه آمریکا می‌نشیند و درباره موضوعی متعلق به ایران گفت‌وگو می‌کند؛ نه افغانستان و عراق. برای نخستین بار این امکان فراهم است که طرفین خواست‌های متقابل خود را به دیگری بیان کنند؛ برای اولین بار آمریکا پیش‌شرط‌هایش را به کناری گذاشته و بدون اینکه ایران سانتریفوژها را بخواباند به سوی میز مذاکره آمده است؛ برای اولین بار است که تابوی مذاکره ایران با آمریکا درباره ایران شکسته شد؛ برای اولین بار است که دو مقام رسمی بلندپایه ایرانی و آمریکایی در کشوری که سفارتخانه‌اش در تهران ۲۸ سال است پیام‌های دو طرف را رد و بدل می‌کند، مستقیم پشت یک میز می‌نشینند. گفت‌وگوهای امروز ژنو پایان مذاکرات نیابتی است؛ ترکیب و ترتیب طرفین، شمایل مذاکره واقعی را دارد و طرفین از نظر محتوایی نیز همانی را روی میز می‌گشایند که خود مسوول آنند. گرچه مذاکرات لا‌ریجانی و سولا‌نا مذاکرات موفقی بود و ایران با اجرای طرح مدالیته ابهامات شش‌گانه فنی - حقوقی درباره پیشینه و زمینه برنامه هسته‌ای‌اش را مرتفع کرد، اما آن مذاکرات نیز نیابتی بود. سولا‌نا به نیابت از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از ایران قول گرفت تا ابهامات فنی‌اش را مرتفع کند؛ ایران با سولا‌نا توافق کرد اما با معاون محمد البرادعی مدیرکل آژانس مذاکره کرد.

جواد وعیدی معاون سابق شورای‌عالی امنیت ملی در پروسه حل ابهامات طرف مذاکره معاون البرادعی بود، اما وقتی مساله مطالعات ادعایی پیش آمد از مذاکرات کنار کشید و به نیابت از او مسوولا‌ن سازمان انرژی اتمی پشت میز مذاکره نشستند. حتی از همان اوان همکاری ایران و آژانس، آمریکایی‌ها به همکاری تهران خوشبین نبودند و می‌گفتند مساله ما تعلیق غنی‌سازی اورانیوم است نه این ابهامات و اگر پاسخ از تهران می‌خواهیم درباره مطالعات ادعایی (ادعا درباره ماهیت نظامی برنامه هسته‌ای ایران) است و نه مدالیته. بر این اساس است که مذاکرات امروز ژنو را می‌توان مذاکره‌ای مستقیم و واقعی قلمداد کرد که ضریب توافق در آن بالا‌تر می‌رود؛ مگر اینکه عزم توافق در کار نباشد و نمایندگان حقیقی، به نیابت از دیگران بخواهند مذاکره کنند. ‌

سرگه بارسقیان