پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
تفسیری از «روح »
از زمانی که خداوند متعال با وحی بر پیامبرانش از دمیدن «روح» خود در پیکر انسان پرده برداشت، واژه روح به عنوان یکی از واژههای پر رمز و راز در حوزه انسانشناسی مطرح شد.پس از آن فیلسوفان، متکلمان، عارفان و روانشناسان در بیان حقیقت آن نظراتی ابراز داشتند.به رغم پارهای اشتراکات در کاربرد این واژه در ادیان و علوم، تفاسیر متفاوتی از روح ارایه شده است.
در زبان انگلیسی الفاظی چون، Ghost, Spirit و Soul برای روح استفاده میشود که هر یک مفهوم نزدیک به دیگری ولی در عین حال متفاوتی را القا میکند.
این مقاله، با ارایه معنای لغوی و اصطلاحی روح در زبان عربی و ضمن اشاره به نمونههایی از کاربرد آن در کتاب مقدس، به بیان مفهوم و مصداق آن در قرآن کریم پرداخته است.
بسیاری از تفاسیر قرآن در شرح کاربرد روح دچار پراکندگی آراء شده و به جای روشنگری، ابهامآفرینی کردهاند.در این میان علامهطباطبایی منسجمترین تفسیر را از «روح در قرآن» بیان کرده است.این مفسر بزرگ بر آن است که روح در قرآن به آفریدهای آسمانی اطلاق شده که نقش آن حیات آفرینی است; هر جا از حیات و آثار آن نشانی هست، این نشان ، نشانگر وجود مرتبهای از روح است.روح موجود در فرشتگان، انسانها، حیوانات و نباتات همگی از افاضات روح مطلق است.
ریشه و معنای اصلی روح حروف اصلی واژههای روح، روح، ریح، رواح، ریاح، ریحان و مانند آن، سه حرف ر - و - ح است.ابنفارس (ت۳۹۵ق.) در معجم مقاییس اللغة واژه اصلی این باب را ریح دانسته که در اصل «روح» بوده و «واو» به دلیل کسره ما قبل به «یاء» بدل شده است.به نظر ایشان روح از ریح مشتق شده است.
در روایتی نیز آمده است که: «انما سمی روحا لانه اشتق اسمه من الریح»
فارس مینویسد: کلمه ای که سه حرف اصلی آنها ر - و - ح است دارای یک معنای اصلی هستند و آن معنا، وسعت و انبساط و گستردگی است. لغتپژوهان دیگری چون خلیلبناحمد (ت۱۷۰ق)، ازهری (ت۴۰۰ق)، جوهری (ت۴۲۵ق) ابندرید (ت۳۲۱ق) صرفا به ذکر معانی و مصادیق این ماده پرداخته و در معنای آن سخنی نگفته اند.
اگر بخواهیم یک معنای اصلی برای کلمه روح و دیگر کلمات وابسته به آن بیابیم، به نظر میرسد با توجه به اینکه اصل همه این کلمات «ریح» است و ریح به معنای نسیم هواست، باید بگوییم قدر مشترک معانی این کلمه و مشتقات آن «جریان» است.روح نیز حاصل یک امری است که جریان مییابد; گاهی در جریان مادی به کار میرود و گاه در جریان معنوی.با دقت در موارد کاربرد مشتقات این کلمه، همین معنا مورد تایید قرار میگیرد.
● معناشناسی روح در زبان عبری و کتاب مقدس
روح در عبری از فعلی که به معنای تنفس و دمیدن است اشتقاق یافته است. گاهی به «وزیدن باد» و گاهی به «باد» ترجمه شده است.
معادل یونانی واژه روح، نیوما (Pneuma) است که از فعل «نیو» به معنای «نفس کشیدن یا دمیدن» مشتق شده است.
روح در کتاب مقدس - چه عهد قدیم و چه عهد جدید - گاه به عنوان «اساس حیات انسان» و گاه «نیروی حیات» آمده است گاه مترادف با «نفس» انسان و گاه به عنوان «عامل حیات» در جهان و انسان معرفی شده است.
● وجوه معانی روح در قرآن
همان طور که قبلا اشاره شد لفظ روح در قرآن کریم ۲۱ بار آمده است.بیتردید، در تمامی این موارد مصداق واحدی مراد نیست.با توجه به ظاهر و سیاق آیات قرآن میتوان موارد کاربرد را در چند گروه جای داد.
▪ موجودی مستقل در ردیف فرشتگان
روح در آیاتی از قرآن در کنار فرشتگان ذکر شده که به ظاهر نشان دهنده آن است که آفریدهای از آفریدگان خدا و غیر از فرشتگان است.آیات زیر از این دسته است:
- «تنزل الملائکة و الروح..» - «تعرج الملائکة و الروح..» . - «یوم یقوم الروح و الملائکة صفا..» .
▪ جبرئیل
در آیات زیر از جبرئیل با لفظ روح یاد شده است:
- «نزل به الروح الامین..» . - «قل نزله روح القدس..»
▪ حیاتی که به انسان داده شده است
آیاتی دلالت داردکه روح مرتبهای از وجود است که در پیکر انسان جریان یافته است.از این روح، به عنوان روح نفخهای یاد میشود.این آیات عبارتند از:
- «...و نفخت فیه من روحی..» . - «...و نفخ فیه من روحه..» . - «...فنفخنا فیها من روحنا..» .
این روح در همه انسانها مشترک است، چه حضرت آدم علیه السلام که از پدر و مادر متولد نشده و چه حضرت عیسی علیه السلام که پدر نداشته است و چه انسانهای عادی که دارای پدر و مادر هستند.نیز مؤمن و کافر از این روح بهره یکسان دارند.
▪ تایید کننده پیامبران و مؤمنان
در آیات زیر از روح به عنوان موجودی که در تایید قلوب پیامبران و اولیاء الهی نقش کننده دارد نام برده شده است:
- «و آتینا عیسی بن مریم البینات و ایدناه بروح القدس» - «اذکر نعمتی علیک و علی والدتک اذ ایدتک بروح القدس» - «اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه»
▪ وحی
در آیات ذیل، روح در مورد وحی بر انبیاء به کار رفته است.
- «و اوحینا الیک روحا من امرنا..» . - «یلقی الروح علی من یشاء من عباده..»
▪ حضرت عیسی علیه السلام
در آیه ذیل، خداوند عیسی علیه السلام را روحی از جانب خود دانسته است:
- «انما المسیح عیسی بن مریم رسول الله و کلمته القاها الی مریم و روح منه»
● استوارترین نظریه در تفسیر «روح»
علامه سیدمحمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان، استوارترین و منسجمترین نظریه را در مورد روح ارایه کردهاند که خلاصه آن را در پی میآوریم:
علامه مینویسد: مردم چه در گذشته و چه در حال، با همه اختلاف شدیدی که در باره حقیقت روح دارند، در این معنا هیچ اختلافی ندارند که از کلمه روح یک معنا میفهمند و آن عبارت است از چیزی که مایه حیات است; حیاتی که عامل شعور و اراده است.و در قرآن نیز همین معنا مراد است.
روح از نظر ایشان «کلمه حیات است که خداوند به اشیاء القا میکند و آنها را با اراده خود زنده میسازد» .
علامه مینویسد: «آنچه از کلام خداوند بدست میآید این است که روح مخلوقی از مخلوقات خداوند است و حقیقت واحدی (حقیقت واحد به حقیقتی است که بین تمام مخلوقات مشترک است یعنی تمام موجودات کم یا زیاد از آن بهره برده اند) است که دارای مراتب و درجات مختلف است; درجهای از آن در حیوان و انسانهای غیر مؤمن است، درجهای از آن در انسانهای مؤمن است، درجهای از آن روحی است که با آن، انبیا و رسولان تایید میشوند» .
باید توجه داشت که هر مرتبهای از روح دارای آثاری متفاوت با مرتبه دیگر است، علامه در تفسیر آیه «و ایدهم بروح منه» مینویسد: «ظاهر آیه این معنا را افاده میکند که در مؤمنین به غیر از روح بشریت که در مؤمن و کافر هست، روحی دیگر وجود دارد که از آن حیاتی دیگر ناشی میشود و قدرتی و شعوری جدید میآورد و به همین معناست که آیه «او من کان میتا فاحییناه..» . و نیز آیه «من عمل صالحا...فلنحیینه حیوة طیبة» به آن اشاره دارد» .
شایان ذکر است که در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که: روح مؤمن به روح خدا پیوستهتر است از پیوستگی پرتو آفتاب به خورشید» .
روح الهی میتواند چنان در انسان تجلی یابد که او با دم خود مردهای را زنده کند و هیکل گلی پرندهای را به پرنده واقعی تبدیل کند.در میان پیامبران الهی، عیسی علیه السلام ارتباط خاصی با روح مطلق داشته است.علامه طباطبایی در این باره مینویسد: «تایید به روح القدس اختصاص به عیسی بن مریم علیه السلام ندارد، بلکه بین همه رسولان مشترک است و لیکن در خصوص عیسی علیه السلام به نحوی خاص است، چون تمامی آیات بینات آنجناب از قبیل زنده کردن مرده با دمیدن، مرغ آفریدن، بهبودی دادن به پیسی و کوری و از غیب خبر دادن، اموری بوده که متکی بر حیات و ترشحی از روح است» و «ظاهرا همین تایید به روح القدس بوده که مسیح را برای سخن گفتن با مردم در گهواره آماده ساخته است» .
ایشان در ذیل آیه ۲ سوره نحل مینویسد: «کسانی که گفتهاند روح در آیه به معنای وحی استیا به معنای قرآن است و یا به معنای نبوت است، از نظر نتیجه، خالی از وجه نیست، یعنی نتیجه نزول ملائکه و القای روح در پیامبر، وحی و نبوت است، اما اگر مرادش این است که وحی و نبوت به اشتراک لفظی یا به مجاز، «روح» نامیده شده (با این توجیه که وحی و قرآن دلها را زنده میکند همان طور که حیات بدنها به روح است) این نظر صحیح نیست، برای اینکه ما مکرر گفتهایم طریق تشخیص مصادیق کلمات قرآنی، رجوع به سایر موارد قرآن است، مواردی که صلاحیت تفسیر دارند، نه رجوع به عرف و آنچه عرف مصادیق الفاظ میداند» .
از نظر ایشان القای روح به پیامبران به معنای ایجاد نحوهای از وجود متعالی است، به عبارت دیگر، در جریان القای روح، روح پیامبر با درجهای اعلی از روح الهی اتحاد پیدا میکند.این اتحاد با روح قدسی است که زمینه تعلیم وحی را فراهم میکند.در این باره میفرماید: «خداوند فرشتگان را نازل میکند تا روح را بر قلب پیامبر صلی الله علیه وآله القا کند تا بدین وسیله معارف الهی بر او افاضه شود» . اما اینکه خداوند در آیه ۵۲ شوری القای روح را «ایحاء روح» نامیده (اوحینا الیک روحا...) دلیلش این است که روح کلمه حیات است، پس بر این مبنا میتوان القای کلمه حیات به قلب پیامبر صلی الله علیه وآله را وحی آن به پیامبر نامید.
از کلام علامه استفاده میشود که ایشان فرایند نزول فرشتگان و القای روح را این گونه تفسیر میکنند که فرشتگان نیز صاحب روح هستند. آنها نازل میشوند تا با روح قدسی خود، در جان پیامبر حیاتی دیگر ایجاد کنند تا مستعد پذیرش معارف الهی شود. وجه تسمیه جبرئیل به روح نیز به این است که او حامل روح الهی است. جبرئیل روح القدس را بر قلب پیامبر نازل میکند و این روح نازل شده حامل قرآن است.
توضیح اینکه علامه معتقدند یکی از موارد افاضه روح مطلق، روحی است که در فرشتگان است.فرشتگان نیز همانند انسان مورد افاضه روح هستند.علت آنکه از این افاضه به نفخ روح تعبیر نشده، آن است که آنها با همه اختلافی که در قرب و بعد از پروردگار دارند، روح محض اند و از کدورتهای عالم ماده منزه هستند.
● نتیجه
با توجه به آنچه یاد شد، بر نکات ذیل به عنوان بخشی از نتایج این بحث تاکید میکنیم.
الف) هم در قرآن و هم در تورات و انجیل از روح به عنوان موجودی که منشا حیات است نام برده شده است.حیاتی که ابتداییترین مرحله آن در گیاهان و حیوانات و بالاترین و پاکیزهترین مرتبه آن در فرشتگان و بویژه فرشته وحی است تا جایی که «روح القدس» نام گرفته است.
ب) انسان از نظر حیات و آثار آن که شعور و قدرت است موجودی دارای مراتب است و با ایمان و عمل صالح میتواند درجات حیات طیب را که نتیجه تایید روح است، یکی پس از دیگری طی کند.مولانا این معنا را نیکو سروده است:
از جمادی مردم و نامی شدم وز نما مردم ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم
حمله دیگر بمیرم از بشر تا بر آرم از ملایک پر و سر
وز ملک هم بایدم جستن ز جو کل شیء هالک الا وجهه
بار دیگر از ملک قربان شوم آنچ اندر وهم نآید آن شوم
ج) با تفسیر علامه طباطبایی از روح، پدیده وحی چهرهای بسیار عمیقتر از آنچه که در کلام دیگر مفسران آمده پیدا میکند.طبق این نظر، وحی صرفا آموزش الفاظ و معانی آیات نیست، بلکه آنچه در وحی اتفاق میافتد نزول یک حقیقت وجودی متعالی به نام روح القدس بر قلب پیامبر است که وحی نیز از آثار این نزول است، از اینجاست که میتوان نزول روح القدس بر قلب پیامبران را عاملی مهم در عصمت پیامبران قلمداد کرد.
۱) ر.ک.دایرة المعارف بریتانیکا، ج۹ مرجع، ص۳۶۳، و ج۴، ص۵۲۴، به نقل از امیرحسین ذکرگو، تلقی «روح» در نظام عقیدتی هندو، کیهان فرهنگی، سال نهم، شماره۴، ص۱۶.
۲) ر.ک.احمدبنفارس، معجم مقاییس اللغة، ماده روح.مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، قم، ۱۴۰۴ق.
۳) محمدبنیعقوب کلینی، الاصول من الکافی، کتاب التوحید، باب الروح، حدیث۳.
۴) احمدبن فارس، معجم مقاییس اللغه، ماده روح.
۵) حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ماده روح، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۴۱۶ق.
۶) به طور مثال «مروحه» به ابزاری گفته میشود که هوا را به جریان در میآورد. مروحه یعنی بیابان (جایی که محل وزش باد است)، اراح الانسان یعنی انسان تنفس کرد. راوح بین جنبیه یعنی بطور دائم از این پهلو به آن پهلو حرکت کرد.اسماعیلبنحماد جوهری، الصحاح، ماده روح.دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۴۰۴ق.
۷) محمدبنیعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ماده روح، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۲ق.
۸) ابنمنظور، لسانالعرب، ماده روح، نشر ادب الحوزه، قم، ۱۴۰۵ق.
۹) خلیلبناحمد، ترتیب کتاب العین، ماده روح، انتشارات اسوه، قم، ۱۴۱۴ق.
۱۰) ابنمنظور، لسانالعرب، ماده روح.
۱۱) همان.
۱۲) راغب اصفهانی، مفردات، ماده روح، کتاب فروشی مرتضوی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۳) کتاب مقدس، سفر تکوین، باب۶، آیه۱۷، پاورقی شماره۶، دارالمشرق، بیروت، ۱۹۸۹م.
۱۴) دائرةالمعارف الکتابیة، صموئیل حبیب، فایز فارس، منیس عبدالنور و جوزیف صابر، ج۴، ص۱۴۱، ماده روح، دارالثقافه، قاهره، ۱۹۹۰م.
۱۵) همان، ج۴، ص۱۴۴.
۱۶) همان، ج۴، ص۱۴۴.
۱۷) همان.
۱۸) همان.
۱۹) قاموس کتاب مقدس، ص۴۲۴، انتشارات اساطیر، تهران، ۱۳۷۷ش.
۲۰) قاموس کتاب مقدس، ص۴۲۴.
۲۱) کتاب مقدس، سفر تکوین، باب۱، آیه۱.
۲۲) ر.ک.دائرةالمعارف الکتابیة، ج۴، ص۱۴۳.
۲۳) انجیل لوقا، باب۴، آیه۳.
۲۴) انجیل یوحنا، باب۶، آیه۶۳.
۲۵) قدر (۹۷)، ۴.
۲۶) معارج (۷۰)، ۴.
۲۷) نبا (۷۸)، ۳۸.
۲۸) شعراء (۲۶)، ۱۹۳.
۲۹) نحل (۱۶)، ۱۰۲.
۳۰) بقره (۲)، ۹۷.
۳۱) حجر (۱۵)، ۲۹ و ص (۳۸)، ۷۲.
۳۲) سجده (۳۲)، ۹.
۳۳) انبیاء (۲۱)، ۹۱; نیز در آیه ۱۲ از سوره تحریم تعبیر «فنفخنا فیه من روحنا» آمده است.
۳۴) بقره (۲)، ۸۷ و ۲۵۳.
۳۵) مائده (۵)، ۱۱۰.
۳۶) مجادله (۵۸)، ۲۲.
۳۷) شوری (۴۲)، ۵۲.
۳۸) غافر (۴۰)، ۱۵.
۳۹) نساء (۴)، ۱۷۱.
۴۰) مریم (۱۹)، ۱۹- ۱۷.
۴۱) در موارد دیگر مانند یحیی و اسحاق، تعبیر بشارت آمده است.
۴۲) ر.ک.به تفاسیر طبری، بیضاوی، کشاف، مجمع البیان، روح المعانی، ابنکثیر، برهان، نورالثقلین، المحرر الوجیز، تفسیر التحریر و التنویر و الدرالمنثور، ذیل آیات ۸۵ اسراء، ۴ از قدر، ۴ از معارج و ۳۸ از نبا.
۴۳) ر.ک.محمود زمخشری، الکشاف، ذیل آیات۴ معارج و ۳۸ نبا.
۴۴) ر.ک.اسماعیلبنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ذیل آیات ۸۵ اسراء و ۳۸ از نبا; عبداللهبنعمربیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التاویل، ذیل آیه۴ معارج; محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تاویل آی القرآن، ذیل آیات ۸۵ اسراء و ۲ از نحل و ۳۸ از نبا; فضلبنحسنطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیات۸۵ اسراء و ۳۸ از نبا.
۴۵) محمود آلوسی، روحالمعانی، ذیل آیه ۲ از نحل.
۴۶) محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۱۷، ذیل آیه۲ نحل، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۲ش.
۴۷) همان، ج۱۲، ص۲۱۸، ذیل آیه ۲ نحل.
۴۸) همان، ج۱۲، ص۲۱۹، ذیل آیه ۲ نحل.
۴۹) ر.ک.همان، ج۱۳، ص۲۰۹، ذیل آیه ۸۵ اسراء.
۵۰) همان، ج۱۲، ص۲۱۸، ذیل آیه۲ نحل.
۵۱) ر.ک.همان، ج۲۰، ص۸، ذیل آیه۴ معارج.
۵۲) ر.ک.همان.
۵۳) ر.ک.همان، ج۲۰، ص۲۷۴.ذیل آیه ۳۸ نبا.
۵۴) ر.ک.همان.
۵۵) انعام (۶)، ۱۲۲.
۵۶) نحل (۱۶)، ۹۷.
۵۷) محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۲۶، ذیل آیه ۲۲ مجادله.
۵۸) محمدبنیعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج۴، ص۴۹۰، (ترجمه کمرهای) .
۵۹) محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص.....، ذیل آیه ۲۵۳ بقره.
۶۰) همان، ج۶، ص۲۲۶، ذیل آیه ۱۱۰ مائده.
۶۱) محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۱۹، ذیل آیه۲ نحل.
۶۲) ر.ک.همان، ج۱۲، ص۲۱۸، ذیل آیه ۲ نحل.
۶۳) ر.ک.همان.
۶۴) ر.ک.همان.
۶۵) ر.ک.همان.
۶۶) ر.ک.همان، ج۱۳، ص۲۰۹، ذیل آیه ۸۵ اسراء.
۶۷) ر.ک.همان، ج۱۲، ص۴۹۸، ذیل آیه ۱۰۲ نحل.و نیز ج۱۳، ص۲۰۹، ذیل آیه ۸۵ اسراء.و نیز ج۲۰، ص۲۷۴، ذیل آیه ۳۸ نبا.
۶۸) اسراء (۱۷)، ۸۵.
۶۹) همان، ج۱۳، ص۲۱۲، ذیل آیه ۸۵ اسراء.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست