دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

رویا به جای استراتژی


رویا به جای استراتژی

گزارش ها نشان می دهد که سوریه ظرف ماه های آینده کانون تحولات مهمی خواهد بود ظرف دو هفته اخیر خبرهای متنوع و قابل تاملی درباره روابط سوریه و رژیم صهیونیستی منتشر شده که اگرچه هنوز نمی توان یک تحلیل نهایی درباره آنها به دست داد اما دست کم حاوی این پیام صریح است که برخی معادلات در کرانه مدیترانه در حال جابجا شدن است و ایران باید به دقت این روند را در چارچوب منافع و امنیت ملی خود زیر نظر بگیرد

گزارش ها نشان می دهد که سوریه ظرف ماه های آینده کانون تحولات مهمی خواهد بود. ظرف دو هفته اخیر خبرهای متنوع و قابل تاملی درباره روابط سوریه و رژیم صهیونیستی منتشر شده که اگرچه هنوز نمی توان یک تحلیل نهایی درباره آنها به دست داد اما دست کم حاوی این پیام صریح است که برخی معادلات در کرانه مدیترانه در حال جابجا شدن است و ایران باید به دقت این روند را در چارچوب منافع و امنیت ملی خود زیر نظر بگیرد.

فشار به سوریه برای واداشتن آن به بازتعریف نقش خود در خاورمیانه بدون شک یک سناریوی چند پرده ای است که ما فعلا در نقطه آغاز آن قرار داریم. اجرای پرده اول از این سناریو را ابتدای این هفته امریکایی ها بر عهده گرفتند و بعد بلافاصله اسراییل هم نقش آفرینی خود را آغاز کرد. شنبه گذشته در اقدامی که ظاهرا حتی برای نمایندگان کنگره امریکا هم غیر منتظره بوده است مایکل هایدن رییس سیا و استفن هادلی مشاور امنیت ملی جرج بوش با حضور در کنگره تعدادی فیلم ویدیویی که ادعا می شد مربوط به تاسیسات مرتبط با برنامه ساخت سلاح هسته ای در سوریه است به نمایش گذاشتند. این تصاویر آنگونه که منابع امریکایی خود اعلام کرده اند توسط اسراییل در اختیار آنها قرار داده شده و مربوط به همان تاسیساتی است که شهریور ماه سال گذشته توسط دو فروند هواپیمای اسراییلی در منطقه «دیرالزور» نزدیک مرز سوریه و ترکیه مورد حمله قرار گرفت و منهدم شد. این دو مقام امنیتی امریکا در گزارش خود ادعا کردند تاسیسات منهدم شده سوری به مرکز یانگ پیون کره شمالی که شامل یک راکتور برای تولید پلوتونیوم لازم برای سلاح هسته ای است شباهت فراوان دارد و حتی رد یک دانشمند هسته ای کره شمالی را هم در آن گرفته اند! اگرچه سوری ها بلافاصله این اتهامات را رد و آن را با نمایشی که امریکا در سال ۲۰۰۳ درباره عراق به راه انداخت مقایسه کردند، اما از همان روز اول پیدا بود که امریکایی ها قصد دارند برای دستیابی به « هدفی کلان تر» فایل برنامه هسته ای سوریه را بازنگهدارند و هرچه می توانند بر حساسیت آن اضافه کنند.

وقتی اسراییلی ها بازی خود را آغاز کردند «هدف کلان» امریکا از گشودن فاز جدید فشار به سوریه آشکارتر شد. بشار اسد، رئیس جمهور سوریه روز پنجشنبه خبر از دریافت پیامی از جانب صهیونیست ها داد که درآن تاکید کرده اند حاضر به خروج از بلندی های جولان در ازای «صلح» هستند. اسد گفت این پیام را از طریق رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه دریافت کرده است. به دنبال این سخنان دفتر نخست وزیر اسرائیل هم که با پرسش های پی در پی رسانه ای مواجه شده بود حاضر به تکذیب این خبر نشد و تنها گفت که واکنشی نسبت به آن نشان نمی دهد. اگرچه مراجعه به منابع رسمی به جز یک اظهار نظر قدیمی از جانب ایهود اولمرت که گفته بود «به بشار اسد احترام می گذارد و آماده است تا با وی درباره صلح مذاکره کند» چیزی در اختیار نمی گذاشت ولی رسانه های اسراییلی گویی مترصد این فرصت باشند به یکباره انبوهی از اخبار و اطلاعات ظاهرا پس پرده را بیرون ریختند. روزنامه یدیعوت آحارنوت در این باره نوشت موضوع سابقه ای دراز دارد و اسراییل و سوریه بیش از یک سال و نیم است که در حال گفت وگوی محرمانه با یکدیگر هستند و حالا هم اگر بحثی هست فقط در این باره است که سوری ها می خواهند این گفت و گو ها را علنی کنند اما اسراییل همچنان متمایل به مذاکرات مخفیانه است. در بخشی از مقاله این روزنامه آمده است: «اسراییل و سوریه اکنون یک سال و نیم است که تبادل پیام های خود را پس از روی کار آمدن ایهود باراک بعنوان وزیر دفاع اسراییل در تابستان گذشته آغاز کرده اند. مقامات اسراییل در پیام های خود آورده اند که آیا اسد آمادگی صلح با اسراییل و منزوی ساختن حماس و همچنین جلوگیری از ارسال سلاح به این جنبش را دارد؟ و آیا سوریه آمادگی دارد تا در ازای عقب نشینی کامل اسراییل از بلندی های جولان، روابط خود با حزب الله را سرد و از انتقال سلاح و مهمات به آن حزب خودداری کند؟ بویژه آنکه پس از انجام صلح در ارتباط با ایران چه رفتاری خواهد داشت؟ سوریه پرسش های اسراییل را شرط تلقی کرده نه آگاهی یافتن از موضع دمشق در حالی که پیشنهاد سوریه عقب نشینی کامل اسراییل از جولان در ازای پیمان صلح کامل است». به این ترتیب آشکار شد که الگوی مذاکراتی چماق و هویج در مقابل سوریه هم فعال شده است. از یک سو تلاش برای متهم کردن سوریه به تلاش برای دستیابی به سلاح های کشتار جمعی و به دنبال آن، پرونده سازی امنیتی برای سوریه و حتی تهدید به تکرار حمله ای که تابستان گذشته انجام شد در ابعاد وسیع تر، و از سوی دیگر پیش نهادن هویج صلح در برابر سوریه البته مشروط به انواعی از شروط. این فضا را چگونه باید فهمید؟

از منظر اسراییلی موضوع ساده است. جنگ سال ۲۰۰۶ و بعد از آن نقش آفرینی ایران و سوریه در صحنه لبنان که به ناکامی های وسیع سیاسی برای غرب انجامیده و در مرحله بعد قدرت یابی روزافزون حزب الله و حماس درست بیخ گوش اسراییل، به طور کاملا طبیعی اسراییلی ها را به فکر انداخته که برای گریز از اضمحلال حتمی به هر شکل ممکن باید محور استراتژیک ایران، سوریه، حزب الله و حماس را فشل کنند. اسراییل و امریکا اکنون خود را از هرگونه مواجهه مستقیم با ایران ناتوان می بینند. در مقابل حزب الله هم رعب ایجاد شده در جنگ ۳۳ روزه همچنان سدی بزرگ بر سر راه هرگونه ماجراجویی جدید است. پس برای از کار انداختن آن محور استراتژیک راهی نمی ماند الا اینکه حلقه سوریه را هدف بگیرند و برای حذف آن تلاش کنند. اسراییلی ها گمان می کنند اگر بتوانند سوریه را اغوا کنند و از همراهی با ایران و حزب الله بازدارند آن وقت پل ازتباطی ایران با مرزهای سرزمین های اشغالی را قطع کرده اند و در نتیجه هم راحت تر می توانند حساب خود را با حزب الله و حماس -که آن وقت دیگر به خیال آنها بی پشتوانه شده اند- تصفیه کنند و هم با قطع بازوهای منطقه ای ایران، امکان اعمال فشارهای موثرتری را بر آن فراهم آورند. ظاهر نقشه اسراییلی ها بی عیب است اما فقط یک اشتباه ساده در آن وجود دارد و آن هم این است که آنها سوریه را -مثل خیلی چیزهای دیگر- درست نشناخته اند.

نگاه از منظر سوری به مسئله، موضوع را روشن تر می کند. سوری ها اگرچه هنوز نتوانسته اند افکار عمومی دنیای اسلام را درباره دو موضوع ترور شهید عماد مغنیه در دمشق و مذاکرات پنهانی طولانی مدت با اسراییل را متقاعد کنند، اما در این هیچ تردیدی نیست که سوریه در تشخیص منافع استراتژیک خود در سطح کلان خطا نمی کند و ایران و لبنان برای آن اهمیتی بسیار بیشتر از جولان دارند. بدون شک محاسبه های سوریه دقیق تر از آن است که حاضر باشد برتری های استراتژیک و امکانات بازدارندگی ناشی از ارتباط با ایران، حزب الله، حماس و جهاد را به چند تپه بفروشد. ضمن اینکه از همین حالا در این هیچ تردیدی نیست که اسراییلی ها به این زودی ها درباره جولان حتی به طور جدی وارد مذاکره هم نخواهند شد چه رسد به اینکه فرایند واگذاری آن به سوریه را آغاز کنند.

به همین دلیل می توان گفت اگرچه اسراییل و امریکا اکنون در حال امتحان کردن آخرین راه پیش روی خود است اما تنوع امکانات ایران اسلامی همچنان خطاهای بزرگی را وارد محاسبه های آنها می کند و تا زمانی که واقع بینی جای رویا پردازی را نگیرد هیچ چیز تغییر نخواهد کرد.

مهدی محمدی