سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
صدایی که دیده می شود

همان اوایل که برادران لومییر شاهکارشان؛ سینما را به جهان تقدیم کرده بودند، تکاپوهای بسیاری از سوی کمپانیهای مختلف برای حضور مؤثر در این هنر نو صورت گرفت. مردم با دهانهای باز در سالنهای کوچک و تاریک به تماشای تصاویر متحرک مینشستند و دریچهای تازه از جهان هستی به رویشان گشوده شده بود. اما در اغلب مواقع مردم از ترس و وحشت برخی تصاویر، سالن را به مقصد معلوم یا نامعلومی ترک میکردند. سینمادارها از این موضوع شاکی بودند. بنابراین با همفکریها، این نتیجه حاصل شد که موسیقی میتواند برخی تصاویر را تلطیف کند و از خشونت و رعب آن بکاهد. همچنین تصاویر دیگر را نیز جذابتر خواهد کرد. اینگونه شد که «موسیقی فیلم» به عنوان طفیلی هنر هفتم، متولد شد.
● آغاز راه
نخستین مورد شناختهشده استفاده از موسیقی در سینما، به تاریخ ۲۸ دسامبر ۱۸۹۵ بازمیگردد. زمانی که «لومییر»ها، ارزش تجاری برخی از فیلمها را درک کردند. به نمایش درآمدن فیلم همراه با صدای پیانو نخستین بار در گراند کافه در بلوار کاپوسن پاریس بود.
این اتفاق با سرعت سرسامآوری رشد کرد تا جایی که کمتر از یکسال بعد، در سالنهای لندن، گاهی یک ارکستر بزرگ، برای یک فیلم به صورت زنده مینواخت. نخستین فیلم ایرانی دارای موسیقی متن نیز فیلم «شیرین و فرهاد» ساخته عبدالحسین سپنتا بود که اثری از «مصطفی نوریانی» نوازنده ویولن بر روی آن گذاشته شد.
بعد از آن بود که فیلمها یکی پس از دیگری از آثار هنرمندان برجسته موسیقی کشور استفاده میکردند. اما اجرای حرفهای موسیقی متن در ایران توسط مرحوم مرتضی حنانه آهنگساز نامی ایران برای فیلم «دجله» در سال ۱۳۳۳ انجام شد. این حرکت به مرور رشد یافت و سال ۱۳۴۸، با موسیقی فیلم «قیصر» به آهنگسازی اسفندیار منفردزاده به بلوغ خود رسید.
در حقیقت، آنجا بود که موسیقی فیلم به صورت رسمی، مورد توجه سینمادوستان و عشق فیلمها قرار گرفت.
شاید زمانی در تیتراژهای فیلمها، نام آهنگساز وجود نداشت و اغلب نام انتخابکننده موسیقی متن آورده میشد، اما به مرور موسیقی متن نشان داد که حتی فروش و اقبال یک فیلم را نیز گاهی میتواند تضمین کند. این موضوع، تا جایی پیش رفت که فیلمهای بازاری یا همان فیلمفارسیها بر محور موسیقی و تصنیفهای ایرانی میگشتند و برای ما خاطره میساختند؛ خاطرههایی که هنوز هم در ذهن نسلهای قدیمی همچنان جای دارد. کارگردانها از علاقه مردم ایران به موسیقی آوازی نهایت استفاده و بعضاً سوءاستفاده را میکردند و امروز فیلمهایی را میتوانیم ببینیم که داستانهای مشابهی دارند اما بازیگران و تصنیفهایش تغییر کردهاند.
البته بخشی از این موسیقیزدگی سینمای ایران به تأثیر از سینمای بالیوود یا همان سینمای هندوستان بازمیگردد. به هر حال از دهه پنجاه، موسیقی متن در سینمای ایران جایگاه هوشمندانه و کاربردی یافت و جالب اینجاست که در این سالها، فیلمفارسی رو به انزوا میرود.
● عیان بینشان
از نظر علمی دایره موسیقی ما بسیار وسیع است زیرا وجود ربع پرده و فواصل ربعپردهای سبب ایجاد یک عده گامهایی شده که نظیر آنها در موسیقی فرنگی نیست. هر یک از مقامات موسیقی ما دارای حالات و صفات مخصوصی است که این کیفیات موسیقی ما را از دیگر موسیقیها متمایز میکند.
در این صورت موسیقی ما به موسیقی نمایشی هم کمک میکند و در نتیجه موسیقی نمایشی و توصیفی ترقی بیشتری خواهد کرد. از این گذشته هر یک از مقامات ما حالات و صفات مخصوصی دارد که آنها نیز به نوبت خود بر جلوه و رونق موسیقی میافزایند و از ترکیب این حالات با ذوق صنعتگران لایق موسیقی، مطالب تازهای به وجود خواهد آمد. گرچه گاه دیده میشود یک آهنگساز که البته ممکن است جوان هم باشد، از موسیقی ایرانی به خوبی استفاده کرده و چابکی و حلاوتی به فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی داده است، اما متأسفانه این موارد در حد یک اتفاق است. اغلب کارها را میبینیم که موسیقی متناش یکسری حس و حالهای تکراری و کپیشده از فیلمهای معروف است و آهنگساز محترم، هم و غماش را میگذارد روی تیتراژ پایانی و انتخاب یک خواننده معروف. نگاهی به فیلمها و سریالهای تلویزیونی بکنید.
کدامشان از یک آهنگ مثلاً پاپ در تیتراژ پایانیاش استفاده نکرده است؟ به نوعی میتوان گفت که بسیاری از دوستان ما هنوز در تسخیر جادوی موسیقی فیلم «کشتی تایتانیک» هستند. اشکالی ندارد گاهی این تکنیک جواب داده است و سلیقه اکثر مردم ما نیز همین را میپسندد، اما آنچه به عنوان «موسیقی متن» در این آثار رخ میدهد بیشتر یک کار از پیش انجامشده به نظر میرسد. هرچند؛ با توجه به متن و کارگردانی سریالها و فیلمهای حال حاضر، نمیتوان انتظاری بیش از این از آهنگسازان داشت.
با این حال، نقش موسیقی در تأثیر صحنههای تلویزیونی و سینمایی و البته بهیادماندنی کردن آنها در ذهن مخاطبان، همواره مورد وثوق بوده است. فیلم «چشمان باز بسته» اثری معروف از کارگردان معروف امریکایی؛ استنلی کوبریک، بخش مهمی از آشنایی و معروفیتاش را مرهون موسیقی خاطرهانگیز آن است که از قضا این اثر سالها پیش از تولید فیلم ساخته و اجرا شده بود. قطعه «والس» اثر دیمیتری شوستاکوویچ آهنگساز معروف روس، در این فیلم استفاده شده بود که اگر از حق نگذریم، بخشی از معروفیت این قطعه نیز استفاده آن در فیلم مذکور بود. بنابراین باید گفت که موسیقی، سینما و تلویزیون توانستهاند رابطهای خویشاوندی با یکدیگر برقرار کنند که در مواقعی به عروج یکدیگر و در بسیاری مواقع به نزول همدیگر کمک میرسانند.
منابع: غلامرضا برهانی. فرهنگ جهانی موسیقی فیلم، نشانهشناسی رسانهها. مارسل دانسی ترجمه گودرز میرانی و بهزاد دوران، نشانهشناسی موسیقی فیلم. تورج زاهدی، نظری به موسیقی. روحالله خالقی، هفتهنامه سروش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست