دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
کیش و مات
چین را در اکثر اوقات باید به عنوان بزرگترین شریک تجاری کشورمان قلمداد کرد. بیشترین میزان نفت ایران توسط این کشور خریداری می شود و بخش قابل توجهی از سرمایه های خارجی ما توسط آن تأمین می گردند.
ظرفیت بالای صادراتی نفت و منابع فراوان گازی ایران، کشور ما را به عنوان مرکز توجه چین قرار داده است. این موضوع باعث شده تا یکی از کشورهای مهم عضو شورای امنیت سازمان ملل، بیشتر اوقات در همراهی سایر اعضا تردید داشته باشد - هر چند در ۱۰۰ درصد تحریم ها رأی موافق داده و از آنها حمایت کرده است.
کاهش نگرانی های تأمین انرژی مورد نیاز تولید در چین محوری ترین سیاست این دولت در سال های اخیر است. البته ایران برای چینی ها در حکم بازی دو سر بُرد است. در تجارت، در حال حاضر رقم بسیار بالایی از واردات کشورمان از این کشور صورت می گیرد (میزان واردات ایران در سال ۲۰۱۰ از چین ۴ میلیارد دلار بوده که این رقم ۵/۸ درصد کل واردات ایران را به خود اختصاص داده است).
به طور کلی کارشناسان در عین حال که به نیاز دو کشور ایران و چین اذعان دارند، بر نوعی عدم تقارن بین دو کشور توافق دارند. به عقیده تحلیل گران روابط بین الملل، ایران بیش از چین به تداوم این رابطه نیازمند است. به اعتقاد آنان، بحث افزایش میزان تجارت متقابل ایران و چین تا مرز یکصد میلیارد دلار و سرمایه گذاری های مشترک تا مرز ۲۰۰ میلیارد دلار تا ۵ سال آینده که اخیراً توسط رییس جمهور مطرح شده است، نشانه این موضوع است، اما این تحلیل گران به این موضوع توجه چندانی ندارند که توسعه روابط خارجی با قدرت های بزرگ دنیا از جمله سیاست های مهم جمهوری اسلامی ایران است و قطع روابط یا کاهش میزان روابط خارجی با برخی کشورها، معلول است، نه علت. رییس جمهور در همین راستا، ارتقای روابط دو جانبه را به عنوان راهکاری در راستای جلوگیری از موانع موجود در مسیر توسعه دو کشور مطرح کرده است.
● هم به نعل، هم به میخ
لی چانگ چون، عضو ارشد جبهه کمونیست چین در دیدار ماه سپتامبر خود با رییس جمهور کشورمان با اشاره به تحریم ها علیه ایران گفت که چین با تحریم های یک جانبه و فشارهای خارجی توسط کشورهای غربی و آمریکا مخالف است. اما این سوال مطرح می شود که مخالفت این کشور با این اقدامات، چرا در عمل به امضای تحریم ها ختم می شود، نه رد آنها؟ پاسخ این سؤال را باید در روابط ایالات متحد و چین جست و جو کرد.
بسیاری بر این عقیده اند که چین رقیب آمریکا است، اما به نظر نمی رسد این ایده درستی باشد. با نگاهی به رویکرد چین در روابط بین کشورهای جهان - به عنوان نمونه دو کشور کره شمالی و جنوبی که در همسایگی چین واقع اند - به خوبی می توان دریافت که چین بیش از آن که در نظر داشته باشد نقشی در دنیا ایفا کند، درصدد است به دنیا این اطمینان را بدهد که جمعیت یک میلیارد و دویست میلیون نفری آن، امکانات هسته ای و نظامی آن و قدرت اقتصادی آن در جهت نظم و صلح جهانی است.
در ۱۰ سال گذشته، پکن توانسته با واشنگتن روابط مشترک فراوانی را در حوزه های اقتصادی و سیاسی رقم بزند که بخشی از همکاری های دو دولت، حول محور ایران بوده است. دو کشور بارها مشترکاً توان کشورمان را در دستیابی به امکانات هسته ای مورد چالش قرار داده اند. البته عملکرد پکن در مقایسه با سایر کشورهای عضو، به نوعی عملکرد منتهی به تأخیر در تحریم ها بوده است. علاوه بر این، سیاست چین بر این پایه استوار بوده تا بتواند در هر مرحله از تحریم ها تا جایی که ممکن است اثرات منفی این تحریم ها را در زمینه های قطع روابط اقتصادی و سرمایه گذاری - خصوصاً در حوزه انرژی - خنثی کند. هر چند، موفقیت های کمی در این زمینه حاصل شده است، اما قطع کامل روابط اقتصادی با کشورمان، زیر سایه همین مخالفت ها و البته با هدف به حداقل رسیدن اثرات تحریم ها بر اقتصاد چین، توسط این کشور به تحریم های موردی تعدیل شده است. به نعل و میخ زدن چین را می توان در همین مسایل دید و دریافت که سیاستمداران این کشور، بیشتر به دنبال تأمین نیازهای کشورشان هستند تا ایفای نقش در عرصه بین الملل.
موضوع دیگر آن است که چین، منافع ضد و نقیضی را در خلیج فارس و ایران دارد. روند فزاینده تقاضای انرژی در این کشور از یک سو و منافع استراتژیک گسترده ای که ابا آمریکا دارد از سوی دیگر، دولتمردان چینی را به انجام یک دوئل خطرناک وادار کرده است. چین به خوبی می داند که اتخاذ هر گونه سیاست اشتباه در خلیج فارس - به خصوص در قبال ایران که چین سومین کشور خریدار نفت و گاز آن به حساب می آید - تأثیراتی جبران ناپذیر را بر اقتصادش بر جای می گذارد. موضوعی که در این میان کمتر وارد محاسبات شده آن است که دخالت چین در امور کشورمان، اگر سنجیده نباشد می تواند این کشور را با چالش های اساسی اقتصادی مواجه کند؛ چالش هایی که پشت پرده، سیاستمداران اقتصادی بدشان نمی آید به وسیله آنها، خطر قدرت روز افزون چین را کاهش دهند و از این طریق، این رقیب رو به رشد را کنترل کنند.
موضوع دیگر آن که دخالت در امور ایران و عراق توسط آمریکا، روی دیگر سکه کنترل خریداران نفتی این کشورها است. در سپتامبر ۲۰۰۲ و پس از حمله آمریکا به عراق، این موضوع مطرح شد که نفت عراق اثرات مستقیمی را بر اقتصاد دنیا تا ۳۰ سال بعد خواهد داشت و ابزار مهمی برای آمریکا خواهد بود که به وسیله آن بتواند حیات اقتصادی دنیا را کنترل کند. البته این نظریه به حقیقت نپیوست، اما هنوز شاهد حضور آمریکا در منطقه به بهانه جنگ عراق هستیم. مسایلی از این دست از نگاه تحلیل گران چینی دور نیستند و منجر به این می شوند که اگر چه نیم نگاهی به تأمین منافع خود از طریق خاورمیانه دارند، اما فراموش نکنند که کلید در دست آمریکا است. خوشبختانه کشور ما در خلال سال های پس از انقلاب مستقل بوده و استقلال اقتصادی آن می تواند خیال شرکای تجاری را راحت کند - هرچند نباید تأثیر سیاست های آمریکا را نیز نادیده گرفت.
● آمریکا تنها می ماند؟
موضوعی را که در این بین نباید نادیده گرفت آن است که ایالات متحد آمریکا برای کسب اطمینان از عملکرد بهتر خود در آنچه آن را تأمین امنیت جهانی می خواند، نیازمند همراهی بسیاری از کشورهای دنیا است که در آسیا، مهمترین این کشورها چین به حساب می آید. در این بازی، دولت چین به خوبی می داند که مخاطرات ناشی از همراهی آمریکا بسیارند و یکی از آنها از دست دادن بخش قابل توجهی از بازارهای حیاتی این کشور در خاورمیانه است. به عبارت ساده تر، ریسک اقتصادی هماهنگی با سیاست های آمریکا برای چین بالا است. این موضوع زمانی بیشتر خود را نشان می دهد که هزینه های ناشی از جنگ و مبارزه با تروریزم در حال فلج کردن اقتصادهای بزرگ دنیا بوده و مردم هم از هزینه شدن مالیات هایشان در کشورهای دیگر ناراضی اند و حتی ممکن است آمریکا در آینده در این اقدامات تنها بماند و این موضوعی است که کشورها را به احتیاط بیشتر در تصمیماتی که اتخاذ می کنند وامی دارد.
در این میان، تصمیمات اقتصادی و توافقات دولت های چین و جمهوری اسلامی ایران را باید گامی مهم در عرصه اقتصادی و سیاسی قلمداد کرد که موید همین نظر است. میزان واردات نفت چین از منطقه خاورمیانه در سال ۲۰۰۶ رقمی در حدود ۴۴ درصد بوده، اما این رقم قرار است تا سال ۲۰۱۵ به ۷۰ درصد برسد. یازده درصد صادرات نفت به چین صورت می گیرد. در سال ۲۰۰۵ میزان تجارت دو جانبه ما و چینی ها رقمی در حدود ۱۰ میلیارد دلار بوده و این رقم در سال ۲۰۰۹ به حدود ۲۱ میلیارد دلار و در ۸ ماهه سال ۲۰۱۰ به بیش از ۱۸ میلیارد دلار رسیده است. این رقم نسبت به ۸ ماهه ۲۰۰۹ با ۳۳ درصد رشد همراه بوده است. حتی با همه تحریم ها و عوامل محدود کننده روابط بین ایران و چین، در ماه دسامبر گذشته، معامله ای به ارزش ۲ میلیارد دلار بین سینوپک و کشورمان جهت توسعه میدان نفتی یادآوران بسته شده که از عزم جدّی دو کشور در زمینه توسعه روابط حکایت می کند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست