پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

معضل کنکور و نظام آموزشی مریض


معضل کنکور و نظام آموزشی مریض

آموزش و پرورش در حال حاضر تنها وزارتخانه یی است که متولی ندارد خیلی رک و راست سرپرست وزارت آموزش و پرورش, بنا به دلایلی که روشن نیست هیچ کاری نمی کند شاید گذاشته بعد از اینکه با خیال راحت از سد مجلس گذشت طرح ها و برنامه هایش را رو کند اما به هر حال او بسیار ضعیف تر از همتایش در وزارت علوم کار می کند به عبارتی هر چقدر سرپرست وزارت علوم فعال است, سرپرست وزارت آموزش و پرورش منفعل عمل می کند

آموزش و پرورش در حال حاضر تنها وزارتخانه‌یی است که متولی ندارد؛ خیلی رک و راست! سرپرست وزارت آموزش و پرورش، بنا به دلایلی که روشن نیست هیچ کاری نمی‌کند. شاید گذاشته بعد از اینکه با خیال راحت از سد مجلس گذشت طرح‌ها و برنامه‌هایش را رو کند. اما به هر حال او بسیار ضعیف‌تر از همتایش در وزارت علوم کار می‌کند. به عبارتی هر چقدر سرپرست وزارت علوم فعال است، سرپرست وزارت آموزش و پرورش منفعل عمل می‌کند.

حقیقت این است که آموزش و پرورش و نظام آموزشی پایه از جمله جاهایی است که نیاز مبرم و شدید به اصلاح و بازنگری دارد چرا که این تشکیلات هم از زخم‌های مهلک ۸ ساله گذشته، در امان نبوده و ا‌گر نگوییم ویران شده، لااقل می‌توان گفت رو به ویرانی است. آموزش و پرورش از جمله نظام‌های ساختاری است که بیش از نیاز به اصلاح فیزیکی، نیاز به اصلاحی بنیادی دارد. خیلی نمی‌خواهیم کارشناسانه‌اش کنیم چرا که نگارنده مسلما تخصصی در این زمینه ندارد که بخواهد اظهارنظر کارشناسی کند. حرف‌هایی که زده می‌شود بیشتر برآمده از انتقاداتی است که از سوی دانش‌آموزان کنونی و دانش‌آموزان دیروزی ‌شنیده شده.

فرض کنید الان کلاس پنجم هستید و با هزار شوق و ذوق درس می‌خوانید تا به دوره‌یی جدید وارد شوید. اما چه اتفاقی می‌افتد؟! یک‌باره در میانه سال متوجه می‌شوید که حتی اگر خیلی هم درس بخوانید باز باید یک دوره دیگر در ابتدایی باشید! این نخستین ضربه‌یی است که به دانش‌آموزان وارد شد. هرچند در تغییرات ساختاری نظام آموزشی، حال به هر شکلی که باشد، گروهی قربانی این آزمون و خطا می‌شوند، اما عدم برنامه‌ریزی و آینده‌نگری در اجرای این طرح باعث شده تا با به وجود آمدن احتمال بازگشت دوره‌های تحصیلی به حالت قبلی، عده‌یی دیگر از دانش‌آموزان نیز ضربه ببینند.

ایرادات نظام آموزشی اما قدمتی والاتر دارد. شاید بتوان از «کنکور» به عنوان بزرگ‌ترین معضل آن نام برد. دیواری بین مدرسه و دانشگاه که گذر از آن نیاز به تلف کردن زمان و خرج کردن پول دارد. اگر بخواهیم خیلی مثبت به ماجرا نگاه کنیم به این می‌رسیم که دانش‌آموز برای شکست غول کنکور باید به منابعی اکتفا کند که هیچ نیازی به آنها ندارد. بد نیست، بدانیم که فلسفه کنکور، از جنسی که هم اینک در ایران برگزار می‌شود، بیشتر برای کشورهای عقب مانده و توسعه نیافته است. کشورهایی که به دلیل بالا بودن تقاضا برای ورود افراد بیکار جامعه به دانشگاه به اجبار آزمونی بزرگ با عنوان کنکور برگزار می‌شود.

البته چین، ترکیه و ژاپن از مطرح‌ترین کشورهایی هستند که آزمونی شبیه کنکور در آنها برگزار می‌شود. اما نباید دست پیش گرفت که چون در ژاپن هم کنکور برگزار می‌شود پس در ایران هم باید به دید مثبت به این مساله نگاه کرد. اصولا ژاپن کجا و ایران کجا؟! ضمن اینکه کدام از این کشورها سیستم‌های متفاوتی دارند و به نظر می‌آید که قاعده کنکور در آن کشورها خیلی منطقی‌تر است. جالب است که در چین، دانش‌آموزان فقیر که دارای جایگاه اجتماعی خانوادگی بالایی نیستند، برای موفقیت در زندگی، گزینه شرکت در کنکور برای پذیرش در دانشگاه‌ها را انتخاب می‌کنند که اصولا دلیل وجود چنین آزمونی هم جمعیت بالای آن کشور و میزان متقاضیان است. در سال ۲۰۱۲، ۹ میلیون جوان در آن آزمون شرکت کردند که ظرفیت دانشگاه‌های آن ۷ میلیون نفر بود. ترکیه نیز با وجود حدود دو میلیون متقاضی سالانه، با برگزاری کنکور، بیشتر تلاش دارد تا ضریب هوشی دانش‌آموزان را بسنجد تا دانشگاهی متناسب برای ادامه تحصیل آنها پیدا شود. البته برای تحصیلات تکمیلی، کنکوری برگزار نمی‌شود و هر دانشگاه بر اساس رشته و ضوابط و استانداردهای آموزشی خود، اقدام به جذب دانشجو می‌کند.

اما در ژاپن پیشرفته، دانش‌آموزان برای حضور در دانشگاه‌های دولتی برتر مجبورند در یک آزمون سراسری شرکت کنند و پس از آن نیز در صورت احراز صلاحیت علمی اولیه، باید در آزمون‌های ورودی دانشگاه‌ها هم روی میزهایی با تست‌های اختصاصی بنشینند. البته دانشگاه‌های غیردولتی ملزم به پذیرش دانشجو از طریق کنکور سراسری نیستند و می‌توانند به هر نحوی که می‌خواهند دانشجو را سر کلاس‌های خود بیاورند. در کنار این، پیشرفت تکنولوژی و سطح علمی بسیار بالا در ژاپن باعث شده راه سعادت از دانشگاه نگذرد. موقعیت‌های فراوان کاری و سطح بالای زندگی در ژاپن، نیاز به دانشگاه رفتن را برای اقشار متوسط و بالای جامعه از بین برده است.

و اما ایران، به ساختار مریض آموزشی کنونی کاری نداریم و می‌خواهیم بیشتر راهکار ارائه کنیم تا انتقادات‌مان را منتقل کنیم. به نظر می‌آید ایران می‌تواند برای حذف کنکور، که باید هرچه سریع‌تر نسبت به آن اقدام شود، از الگوهای کشورهای دیگر چون امریکا استفاده کند. برای مثال در امریکا، برای حضور در هر دانشگاهی، یک کف نمره برای آزمون تافل در نظر گرفته شده است. دانشگاه‌ها بر اساس رتبه و جایگاه خود این نمره را تعیین می‌کنند. مثلا ممکن است برای حضور در یک دانشگاه نمره تافل ۹۰ کافی باشد و در دانشگاهی دیگر ۸۰. تافل به مانند دروس عمومی ما می‌ماند. حالا تصور کنید که فردی در ایران بخواهد مهندسی یک رشته را در دانشگاه شریف بخواند. این دانشجو به خاطر سیستم ضریب‌بندی کنکور، مجبور است درس عربی را بالای ۴۰ درصد بزند.

اما بهتر است که برای آنها نیز مانند تافل، کف نمره قابل قبول تعیین شود. یعنی دانشجویی که می‌خواهد برای رشته مهندسی شریف اقدام کند، موظف باشد یک درصد خاصی از درس عربی را بداند و این درس در قاعده پذیرش او در دانشگاه تاثیر نداشته باشد و برای قبولی‌اش تلاش کند تا دروس تخصصی چون ریاضی را قوی‌تر کند و اینچنین دروسی فضای رقابتی بین دانشجویان را ایجاد کند. البته آنچه بیان شد، صرفا یک پیشنهاد اولیه و خام است و به نظر می‌آید که بتواند گامی ابتدایی در حذف کنکور باشد. در هفته‌های آتی در این مورد بیشتر سخن خواهیم گفت و تلاش می‌کنیم تا بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی که با سوءاستفاده از معضل کنکور، به جایگاه مالی بالایی رسیده‌اند را معرفی کنیم و برای جلوگیری از این سوءاستفاده‌ها نیز راهکارهایی ارائه کنیم. به هر حال نظرات شما خوانندگان هم در این مورد استقبال قرار می‌گیرد.

عرفان صفی‌پور