چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

فقه شیعه در گذر زمان


فقه شیعه در گذر زمان

عصر امام صادق ع از نظر سیاسی دوره ضعف و تزلزل امویان و گسترش شورش ها, قیام ها, جنگ ها و نبردها و ظهور گرایش های فرقه ای انحرافی نظیر غلات و ملحدان و زندیقان بود و امام پرچمدار اسلام ناب و تبیین کننده فرهنگ شیعی و مجدد حیات اسلام بود چرا که از شرایط آشفته سیاسی برای تأسیس دانشگاه جعفری استفاده کرد و از این رو صدها شاگرد از ایشان بهره برده و زمینه ساز تدوین تکاملی فقه و کلام شیعه شدند

عصر امام صادق (ع) از نظر سیاسی دوره ضعف و تزلزل امویان و گسترش شورش ها، قیام ها، جنگ‌ها و نبردها و ظهور گرایش‌های فرقه‌ای - انحرافی نظیر غلات و ملحدان و زندیقان بود و امام پرچمدار اسلام ناب و تبیین کننده فرهنگ شیعی و مجدد حیات اسلام بود چرا که از شرایط آشفته سیاسی برای تأسیس دانشگاه جعفری استفاده کرد و از این رو صدها شاگرد از ایشان بهره برده و زمینه ساز تدوین تکاملی فقه و کلام شیعه شدند.

فقه و کلام شیعه از زمان امام صادق (ع) سرعت تکاملی بیشتری را آغاز کرد، چرا که با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی، امام مجال بیشتری را برای تبیین مبانی شیعه یافت و فقه شیعه از این عصر توانست جای خود را در ادوار تاریخ مستحکم کند، بروز مکاتب مختلف فقهی و عنصر اجتهاد در فقه شیعه نشان از پویا بودن فقاهت در شیعه دارد.

امامان شیعه، شاگردان متنوعی را تربیت کردند و برخی محدث و راوی و برخی دیگر علاوه بر نقل روایت، مقام فقاهت و برخی دیگر مقام متکلم را حائز بودند مانند هشام بن حکم،متکلم عصر امام صادق(ع) شناخته می‌شود و برخی لغت شناس و عده ای دیگر مانند جابر بن حیان شیمیدان بودند. ائمه اطهار (ع) فقیهان عصر خود را به فتوا دادن و اخذ فروع از اصول تکلیف می کردند و باب اجتهاد در فقه شیعه را گشودند، و این اجتهاد عامل حیات و پویایی فقه امامیه نسبت به اهل سنت بوده و می‌باشد.

ابن عقیل وابن جنید، که به عنوان «قدیمین» درفقه شیعه یاد می شوند و ثقه‌الاسلام کلینی و شیخ‌صدوق مجتهدین و محدثین عصر انتقال فقه از ائمه به فقیهان نام برده شده اند و شیخ مفید آغاز گر عصر اجتهاد در فقه شیعه خوانده شده است چرا که تا قبل از شیخ،تمسک به ظواهر حدیث رواج داشت و بهره گرفتن از عقل و اندیشه منزلت چندانی نداشت و با ظهور شیخ مفید این مانع برداشته شد و در برابر جمود حاکم قیام کرد و شاگردانش همچون سید مرتضی و شیخ طوسی راه او را ادامه دادند.

شاگرد «مفید»، شیخ طوسی که درس خوانده مدرسه بغداد و مؤسس مدرسه نجف بود، به قدری آرای او فراگیر شد که قریب به یک قرن بعد از خود را مقلد کرد و فقها سعی در فهم آرای شیخ الطائفه داشته و از نوآوری خودداری کردند و به عصر رکود اجتهاد، نامیده شد. ولی مکتب شیخ طوسی که در مدرسه بغداد و نجف رشد کرده بود، نتوانست در مقابل نوخواهی های مدرسه حله توان بیاورد، لذا در مقابل نقد های ابن ادریس حلی، اتوریته شیخ طوسی شکسته شد. ابن ادریس در مبانی رجالی ، اصولی و فقهی با شیخ الطائفه به مخالفت برخاست و باب اجتهاد گشود.

مدرسه حلی پس از کنارزدن اتوریته شیخ طوسی آرام ننشست و محقق حلی صاحب شرائع‌الاسلام به همراه خواهرزاده اش؛ علامه حلی با تألیف ارشاد الاذهان سعی در گسترش فقه شیعه داشتند. شاگردان علامه حلی همچون فاضل مقداد، فخرالدین حلی، سید عمید الدین، راه استاد را با شرح و بسط مدون فقه شیعه ادامه دادند، با این تفاوت که این بار از جبل عاملی نیز عالمی در این راه همراه آنان شد؛ محمد بن مکی عاملی معروف به شهید اول، در هفده سالگی در حله اقامت افکند و از عمید الدین و فخرالمحققین(فرزند علامه حلی) بهره برد و در راه بسط متون شیعه گام برداشت.

ظهور محقق کرکی و شهید ثانی،نقطه عطفی در فقه شیعه بود چرا که محقق کرکی به علت دارا بودن منزلت والایی که در حکومت وقت خود داشت، توانست احکام عالی فقه را ازطریق قدرت حاکمه در جامعه ایران پیدا کند، لذا فقه حکومتی از این طریق وارد عرصه و تفکر فقها شد و جای خود را در آینده مستحکم کرد تا در آینده نحوه اداره جامعه، بابی در فقه حکومتی باشد.

قرن یازدهم،تفکری بر اندیشه شیعه حکمفرما شد که طبل مخالفت باعقل و اجتهاد را کوبید ومنبع استنباط فقه شیعه را کتاب و سنت می دانست که به اخباری گری معروف شدند، اخباریان، عالمان و فقیهانی نص گرا و خردستیز بودند که در دامان تفکّر شیعی پدید آمدند. این گروه، با اندیشه عقل‌گرایانه اصولیان و متکلّمان به ستیزه برخاستند و در سرزنش عقل و نکوهش عالمان عقل گرا عنان بیان و بنان را رها ساختند. سرآمد این مخالفان محمدامین استرآبادی بود، استرآبادی در ابتدا، از جمله مجتهدان و اصولیان بود و حتّی از بزرگانی چون صاحب مدارک و صاحب معالم، دو اصولی نامدار آن دوران، اجازه اجتهاد گرفت. و هر دوی آنان، وی را به سبب برخورداری از فضایل اخلاقی و کمالات علمی ستوده اند؛ امّا بعدها، در اثر عوامل پیدا و پنهان، به مخالفت با اصولیان و مجتهدان برخاست و در سرزنش عقل و عقل گرایی سخن گفت و نص گرایی پاره‌ای از فقیهان دهه های نخست پس از عصر غیبت را به صورت شفاف تر و حتّی افراطی تری زنده کرد.

شیخ مفید و پس از او سید رضی و شیخ طوسی با نگارش کتاب ها و رساله های متعدد در باب الاهیات و اصول فقه و رد آرای نص محورانه محدّثان، حرکت عقل گرایانه ای در قلمرو اعتقاد و فقه شیعی پدید آوردند و به تعبیر بهتر، عقل گرایی برخی از متکلّمان و فقیهان عصر حضور امامان را احیا کردند و رفته‌رفته زمینه انحطاط و زوال تفکّر اخباری را فراهم آوردند تا جایی که این مکتب از قرن پنجم به بعد، به طور تقریبی از صحنه اندیشه های اعتقادی و فقهی برچیده شد و تا قرن های متمادی هرگز نتوانست به صورت مکتب عرض اندام کند.

وحید بهبهانی نیز توانست در عرصه فقاهت و اصول با اخباریان مبارزه کند و بذل و کوشش او و شاگردانش دراحیای علم اصول فقه ، نقطه عطف تاریخ فقاهت است. شیخ مرتضی انصاری در فقه واصول،تحولی شگرف ایجاد کرد، به گونه ای که بیشتر کتاب های اصولی که در ۲۰۰ سال اخیر منتشر شده است، بر محور سخنان اوست و دو اثر گرانقدرش همچون رسائل و مکاسب، کتاب های درسی سطوح عالی حوزه است که شروح متعددی بر آن نگاشته شده است.

میرزای شیرازی، سید کاظم یزدی، صاحب عروه‌الوثقی، آخوند خراسانی از مهم ترین فقهای بعد از شیخ انصاری بودند . آخوند خراسانی توانست همچون استادش، شیخ انصاری، کتاب «کفایه‌الاصول»ش متن درسی اصول دروس حوزه‌شود که هم اکنون در سطوح عالی حوزه تدریس می‌شود و شروح متعددی بر آن زده شده است.

میرزا محمد حسین نائینی، محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی و آقا ضیاءعراقی ازبزرگ‌ترین اصولیین پس از آخوند بوده اند و مرحوم آیت‌الله‌العظمی بهجت، آخرین شاگرد از این مثلث اصولی بود. شیخ عبدالکریم حائری یزدی با تأسیس حوزه علمیه قم و آیت الله بروجردی با اصلاحاتی که در نظام ساختاری حوزه به وجود آورد، توانست حوزه علمیه قم را پویا کند و با ظهور امام خمینی(ره)، حوزه علمیه قم همچون نگینی در میان حوزه‌های علمیه نجف و اصفهان و مشهد درخشید و طلاب خود را از اقصی نقاط عالم برای آموختن فقه آل محمد به طرف خود کشانید و مراجع عظام تقلید معاصر همچون آیات عظام مرحوم فاضل لنکرانی، مکارم، سبحانی، نوری همدانی و... دانش آموختگان حلقه درسی شیخ عبدالکریم حائری، آیت الله بروجردی و امام خمینی(ره) بوده اند.

گرچه بعد از پویا شدن حوزه علمیه قم، حوزه های دیگر از رونق افتاد، ولی با حضور آیت الله خویی، آیت‌الله سید محسن حکیم، شهید محمد باقر صدر، آیت‌الله سید علی سیستانی، حوزه علمیه نجف توانسته است که پویایی خود را حفظ کند.



همچنین مشاهده کنید