جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

مدیریت بحران


مدیریت بحران

وزارت خارجه سال ۱۳۶۰

بیراه نیست اگر گفته شود انقلاب اسلامی در سال ۵۷ «آغاز» شد و در سال ۶۰ شکل گرفت. نگاهی اجمالی به حوادث و رویداد های سال ۶۰، از ابتدا تا آخر این سال نشان می دهد وضعیت حکومت و تقسیم قدرت و طردها و دسته بندی ها و مقابله ها و اتفاقات و حوادث بسیار گوناگون و شکل گیری جمهوری اسلامی، آن گونه که امروز شاهد آن هستیم، از این سال به سرعت پی ریزی می شود به طوری که با نگاهی به شرایط و اوضاع کشور و حکومت در ابتدای سال ۶۰ و مقایسه آن با انتهای همین سال، تفاوت ها و تحول های بسیاری در مناسبات قدرت سیاسی و اجتماعی را آشکار می سازد.

رویدادهای بسیاری که در اواخر سال ۵۹ و اوایل سال ۶۰ به وقوع پیوست، زمینه را برای تغییرات گسترده در جغرافیای قدرت حقوقی و حتی حقیقی فراهم کرد به طوری که اختلافات گسترده ابوالحسن بنی صدر، که سال پیش از آن با حمایت های گسترده و رای قابل توجهی به ریاست جمهوری رسیده بود، با مجلس شورای اول که حزب جمهوری اسلامی و روحانیون توانسته بودند اکثریت آن را برعهده بگیرند و همچنین ضعف ها و کاستی های بسیار بنی صدر در اداره روند جنگ، به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، منجر به طرح عدم کفایت و عزل وی شد. این رویداد حوادث دیگری را طی این سال و سال های بعد در پی داشت. ریختن هواداران مسعود رجوی به خیابان ها در ۳۰ خرداد و برخورد با آنها، فرار بنی صدر و مسعود رجوی از ایران، انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی، بمبگذاری در دفتر ریاست جمهوری، ترور های گسترده مردم و چهره های شناخته شده فعال سیاسی از سوی گروه رجوی که پس از این جریانات به منافقین موسوم شدند، از اتفاقاتی است که پس از وقایع خرداد ۶۰ رخ داد. همه این مسائل باعث شد طی چهار ماه سه رئیس جمهور و چهار نخست وزیر به قدرت برسند و عزل و ترور و انتخابات مجدد حاکمان را تغییر دهد.

سال ۶۰ را امام، سال رحمت، برادری و حکومت قانون اعلام کرده بود، شاید به این خاطر که اختلافات و کشمکش های درونی نیروها در این سال برادرانه حل شده و به سمت همگرایی سوق داده شود. اما روند حوادث و ظرفیت نیروها سرنوشت دیگری برای کشور رقم زد. برخی جریان ها در عین از دست دادن قدرت خود به سمت انزوای بیشتر رفتند و از سوی دیگر اختلافات و تفاوت ها در بین نیروهای موسوم به خط امام نیز در عرصه سیاسی نمایان شد. مطرح شدن نام مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر دوران هژمونی خط امام و دوران جنگ تحمیلی، به عنوان نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، بهانه مناسبی است برای پرداختن به سال های اولیه عمر جمهوری اسلامی.

پیش از این میرحسین موسوی به عنوان وزیر امور خارجه برای کابینه دولت ابوالحسن بنی صدر، از سوی محمدعلی رجایی معرفی شده بود و بنی صدر نیز همچون مخالفت با وزارت احمد توکلی به عنوان وزیر کار و علی اکبر پرورش وزیر آموزش و پرورش و اصغر ابراهیمی وزیر نفت و اسماعیل داودی به عنوان رئیس سازمان مدیریت، با وزارت میرحسین موسوی در وزارت امور خارجه به شدت مخالفت کرد. این اختلافات باعث شد امام خمینی هیات سه نفره یی شامل نماینده بنی صدر و نماینده امام و نماینده حزب جمهوری اسلامی تعیین کند تا این اختلافات را حل کنند. با این حال محمدعلی رجایی به تدریج کابینه خود را بنا به نظر خویش به مجلس معرفی کرد. میرحسین موسوی به عنوان آخرین وزیر از سوی نخست وزیر به مجلس معرفی شد. بعد از تصویب طرح عدم کفایت رئیس جمهور در ۴ تیرماه سال ۶۰ ، با مساعدت مجلس اول تمام کابینه مورد نظر رجایی رای لازمه را برای وزارت در دولت بدون رئیس جمهور کسب کرد. به این ترتیب طی مدت دو ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، دولت توسط شورای رئیس جمهوری متشکل از رجایی، هاشمی و بهشتی اداره شد. پس از پیروزی رجایی در انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر میرحسین موسوی به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شد و تا بعد از شهادت رجایی در حادثه بمبگذاری، در دوران نخست وزیری موقت محمدرضا مهدوی کنی نیز در همین سمت باقی ماند.

مروری بر مواضع و عملکرد مهندس میرحسین موسوی در دوران ریاست خود بر وزارت امور خارجه در سطح بین المللی، جایگاه و دیدگاه های میرحسین موسوی را پیش از نخست وزیری و ادامه آن را در دوران نخست وزیری وی نشان می دهد.

مهندس موسوی در مهرماه ۶۰ برای شرکت در سی وششمین اجلاس عمومی سازمان ملل، که ریاست این دوره را نماینده عراق، کشور مهاجم به ایران بر عهده داشت، به نیویورک رفت و در ۱۳ مهرماه نطقی را ارائه کرد.

در این زمان بخشی از کشور ما توسط ارتش بعث اشغال شده بود و مردم این مناطق آواره شده بودند. هر روز تعدادی از مردم ما در دفاع از سرزمین شان به خاک و خون کشیده می شدند. اما سازمان ملل نه تنها با متجاوز برخوردی جدی نمی کرد بلکه قدرت های غربی به خاطر انقلاب ۵۷ که دایره نفوذ آنها را در ایران محدود کرده بود، در مقابل ایران بودند و از عراق حمایت می کردند. در عین حال به خاطر محاکمه و مجازات عاملان رژیم سابق با طرح شعار حقوق بشر دولت ایران را ضدانسانی قلمداد می کردند.

از سوی دیگر ترورها و انفجارهای عظیمی در سراسر ایران به راه افتاده بود از جمله انفجار مقر حزب جمهوری در سرچشمه که بخش عظیمی از مدیران عالی کشور را به خاک و خون کشید. اما هیچ یک از قدرت های غربی از این اعمال حتی ابراز تنفر نکردند.

● مدعی حقوق بشر و حامی جنایت

مهندس موسوی، وزیر امور خارجه، در اجلاس سازمان ملل ضمن برشمردن پیشینه انقلاب اسلامی و خصوصیت های حکومت پیش از آن گفت؛ «امروز امریکا آخرین دست و پای مذبوحانه خود را می زند و ایادی امریکا نیز چون ارباب خود می اندیشند که با کشتار رهبران مردم می توانند راه را برای بازگشت دوباره خود باز کنند.»

او که در جایگاه نماینده ایران در مجمع عمومی سازمان ملل سخن می گفت، در مورد ادعای حقوق بشر دولت های غربی می گوید؛ «مردم به مدعیان حقوق بشر که دست های خود را به خون انسان های مستضعف فرو کرده اند، به دیده تمسخر می نگرند... هم اکنون در کشورهای مستضعف چهره تازه بشریت در حال تولد است و این چهره بسیار متفاوت از آن سیمایی است که امریکا تصویر می کند.» پس از آن اعلام می کند؛ «ما مصمم هستیم که در روش خود کوچک ترین لغزشی به شرق یا غرب نداشته باشیم. به عنوان نماینده دولت انقلابی جمهوری اسلامی به همه مستضعفان زمین نوید می دهم که یک میلیارد مسلمان زیر سلطه جهان در حال قیام اند و اسلام برکات سازنده خود را دوباره به صحنه آورده است.»

وزیر امور خارجه دولت انقلابی ضمن اعلام درخواست لغو حق وتو در سازمان ملل، خواستار پذیرفتن خواسته های برحق جمهوری اسلامی از سوی دولت عراق شد.

چند روز پس از آن انورسادات رئیس جمهور مصر در مراسم بازدید نظامی توسط یک بمب شلیک شده از یک تانک کشته شد. انورسادات تنها رهبر کشور عربی بود که با نادیده گرفتن حقوق مردم فلسطین در کمپ دیوید با رهبر اسرائیل دیدار کرده و قرارداد صلح با این کشور را امضا کرده بود. دولت ایران همگام با دولت لیبی، الجزایر و کوبا، انورسادات را خائن اعلام کردند. میرحسین موسوی سادات را سمبل جریان جدایی دین از سیاست دانست و از دولت عربستان خواست از دولت مصر و سرنوشت رئیس جمهور آن پند بگیرد. این در حالی است که تمامی کشورهای منطقه منجمله عربستان و مصر و بسیاری دیگر از کشورها، با وجود حضور نیروهای عراقی در خاک ایران، از آنها حمایت سیاسی و نظامی می کردند.

میرحسین موسوی در راه بازگشت از امریکا، با توجه به برخورد امریکا با ملت ایران، رابطه ایران و امریکا را همچون رابطه گرگ و میش توصیف کرده و اوج گیری حرکت های اسلامی در منطقه به ویژه در مصر را اجتناب ناپذیر دانست.

در حالی که سخنرانی میرحسین موسوی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با سکوت و بعضاً بایکوت خبری رسانه ها و سیاستمداران دنیا مواجه شد، با این حال سران برخی از کشورها، خطر افتادن ایران در دام شوروی و جهت گیری های دولت این کشور در این راستا را خاطرنشان کردند. از سوی دیگر میرحسین موسوی وزیر امور خارجه دولت جمهوری اسلامی ایران ابراز کرد که تکلیف امریکا و کشورهای تابع آن روشن است و ملت های مسلمان می دانند که روزی باید تکلیف خود را با آنها یکسره کنند. وی در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت ما برای حفظ و حراست انقلاب حاضریم بیش از آنچه شهید داده ایم، قربانی دهیم.

ترورها و کشتارهایی که در داخل از سوی هواداران مجاهدین خلق(منافقین) به وقوع می پیوست، با برخورد شدید مسوولان قضایی روبه رو می شد. در حالی که هجوم عراق به خاک ایران و همچنین ترورهای داخلی با سکوت و بعضاً جانبداری برخی کشورها مواجه می شد، میرحسین موسوی در مقام وزیر خارجه باید به اتهامات آنها پاسخ داده و به نحوی از حیثیت کشورش دفاع کند. او در پاسخگویی به اتهامی در مورد اعدام های چند ۱۰ هزار نفری در ایران به نیویورک تایمز گفت؛ «اصولاً اگر می خواستیم چنین کشتارهایی انجام دهیم، انقلاب صد درصد شکست می خورد. در ایران هر کس اعدام می شود، بلافاصله مشخصات وی، جرائم و تمام ویژگی هایش اعلام می شود.» وی ادامه می دهد؛ «چنین کشتارهایی مردم را از صحنه خارج می کند.»

موسوی همچنین در مورد آزادی و فعالیت احزاب خاطرنشان می کند؛ «در قانون اساسی ما اگر احزاب و گروه ها به قانون احترام بگذارند، توطئه و اقدام مسلحانه انجام ندهند، در کشور ما آزاد هستند و این آزادی به حدی است که حتی می توانند از تلویزیون دولتی استفاده کنند.» او در مورد اشغال سفارت امریکا ابراز نظر کرد؛ «عمق این عمل و معنای آن شاید تا سال ها به طول بینجامد تا غرب آن را احساس کند. بعد از این مرحله دقیق تر می توانیم هویت اسلامی و اصلی خودمان را احساس کنیم. ما دیگر خرگوش آزمایشگاهی نیستیم که زیر تیغ مستشرقان و دانشمندان و تمدن غرب بنشینیم. و از این به بعد است که ما می توانیم چشم به چشم قدرتمندان بدوزیم و در موردشان به قضاوت بنشینیم... ما به همه ملت های جهان قول می دهیم اگر دیپلمات های ما کارهایی را که دیپلمات های امریکایی در ایران انجام دادند، انجام دهند، همان اقدام را معمول دارند.»

● فشارهای بین المللی

در این زمان از یک سو بخشی از خاک ما در اشغال دشمن متجاوز بود، از سویی در داخل کشور جنگی داخلی درگرفته و هر روز حادثه ترور و انفجاری، امنیت داخلی را مخدوش می کرد. در روابط خارجی هم فشارهای مختلف سیاسی و اقتصادی از سوی قدرت های بزرگ در حال افزایش بود از جمله فشارها در مورد وضعیت زندان های ایران. در تاریخ ۳۰ مهرماه سال ۱۳۶۰ وزیر امور خارجه ایران، مهندس میرحسین موسوی، در مقام وزارت خارجه باید با این فشارها مقابله کند. او در حقیقت باید پاسخگو و مدافع همه بخش های نظام باشد. ضمن اینکه تنش های سیاسی و افکار عمومی جهان را علیه ایران کاهش داده و اعتبار کشور را بالا ببرد. در پی درخواست سازمان عفو بین الملل برای بازدید از زندان های ایران، به جای رد این درخواست، شرایطی را برای این سازمان جهت بازدید از ایران اعلام کرد. از جمله این شروط، به رسمیت شناختن اصول حقوق اسلامی در قوانین جاری ایران بود. در ادامه بیان می دارد بر عهده این سازمان است که ثابت کند بازیچه دست امریکا و متحدانش در سراسر دنیا نیست.

سخنگوی سازمان عفو بین الملل نیز در واکنش به شروط وزارت امور خارجه دولت ایران برای این سازمان در آنکارا گفت؛ «این سازمان هیچ گونه شرط از قبل تعیین شده یی را نخواهد پذیرفت.» این در حالی است که این سازمان بنا به ادعای جراید آن زمان، در قبال زندان های عراق و مصر سکوت اختیار کرده بود.

مهندس میرحسین موسوی تا پس از پیروزی دبیر کل حزب جمهوری اسلامی در انتخابات دور سوم ریاست جمهوری و معرفی وی به عنوان نخست وزیر، در همین سمت بود و پس از معرفی کابینه دولت، به عنوان نخست وزیر، خود را نیز به عنوان سرپرست موقت وزارت امور خارجه معرفی کرد تا به عنوان نخست وزیر و وزیر امور خارجه در دولت سوم به فعالیت بپردازد.

مهدی فاتحی



همچنین مشاهده کنید