جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پیروزی درسایه رعب


پیروزی درسایه رعب

پس از رخداد دوم خرداد۷۶ وشکست غیر منتظره اقتدارگرایان وافتادن دولت بدست اصلاح طلبان ,نیروهای ضداصلاحات که عمدتا در نهادهای نظامی وانتظامی وامنیتی وقضایی وصدا وسیما متمرکز بودندبرای مقابله با اصلاح طلبان شعاری را سرلوحه کار خود قرار داده وهمه نیروهای خود را حول اجرایی شدن آن بکار گرفتند وآن شعار این بود پیروزی در سایه رعب

پس از رخداد دوم خرداد۷۶ وشکست غیر منتظره اقتدارگرایان وافتادن دولت یدست اصلاح طلبان ،نیروهای ضداصلاحات که عمدتا در نهادهای نظامی وانتظامی وامنیتی وقضایی وصدا وسیما متمرکز بودندبرای مقابله با اصلاح طلبان شعاری را سرلوحه کار خود قرار داده وهمه نیروهای خود را حول اجرایی شدن آن بکار گرفتند وآن شعار این بود:"پیروزی در سایه رعب". آنها براین نظر بودند که با ایجاد ترس ورعب ازقبیل حمله مسلحانه به اتوبوس حامل جهانگردان آمریکایی ، کشتار مخالفان ودگراندیشان بصورت قتلهای زنجیره ای، به زندان ومحاکمه کشیدن شهردار تهران وهمکارانش ذیل برخورد با مفاسد اقتصادی،حمله سازمانیافته گروههای فشارولباس شخصی و...به مجالس واجتماعات اصلاح طلبان وضرب وشتم آنها،براه اندازی فجایعی همچون ۱۸ تیر وترورحجاریان و...، برخورد با روزنامه نگاران وتوقیف فله ای مطبوعات،برخورد بانمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم تا مرز زندان وکتک و...می توانند آنچنان فضایی بوجود آورندکه دیگرکسی جرئت اصلاح طلبی نکند وبا نا کارآمد نشان دادن دولت ومجلس اصلاح طلب در مواجهه با این وضعیت موجبات یاس وناامیدی شهروندان وپراکندگی انان رااز همراهی وهم آوایی با اصلاح طلبان فراهم آورند( والبته عملکردبرخی از ما اصلاح طلب ها هم به آنها کمک می کرد) وراه را برای پیروزی خود هموار سازند.

پس ازاعلام خبر پیروزی قاطع اصلاح طلبان در مجلس ششم که به نوعی شکست مرحله ای شعار"پیروزی درسایه رعب"را برای اقتدارگرایان به همراه داشت روزنامه سخنگوی اقتدارگرایان در سر مقاله اش نوشت در این شرایط نیروهای ارزشی واصولگرا برای حرکت در جاده سیاست باید آنرا یکطرفه دانسته وبا ماشینی حرکت کنند که ترمزوفرمانش را کنده اند ،و همه آنچه بعد از اعلام این راهبرد در مقابله با اصلاح طلبان انجام شد جز در چارچوب احرای غلیظ سیاست"پیروزی در سایه رعب" قابل فهم وتحلیل نیست. خوب با کمک و امداد نیروهای غیبی وآشکار این سیاست در عرصه داخلی جواب داد واقتدارگرایان توانستند اصلاح طلبان را حذف و خانه نشین کرده وخود کل قدرت وحکومت رابدست گیرند وحاکمیتی یکدست ویکپارچه راکه پس از انقلاب بی سابقه است تشکیل دهند.

خوشمزه اینکه پس از روی کار آمدن دولت نهم وتکمیل یکدست شدن حاکمیت اقتدارگرا این پیروزی به کامشان آنچنان خوش آمد که در صدد اجرای سیاست"پیروزی در سایه رعب" در عرصه جهانی برآمدند وبا ازتعلیق بدرآوردن فعالیتعای هسته ای وارد عملیاتی کردن آن شدند که تا امروز ادامه یافته است والبته همانند تجربه داخلی کار به مرحله ترمز کندن ودنده عقب نداشتن رسیده است. اما وصد اما که این همانند سازی در عرصه داخلی وخارجی چه بر روز کشور وحتی اقتدارگرایان حاکم می آورد خداداند! اگر در داخل اصلاح طلبان تامرز خانه نشینی عقب رفتنددر حاق مقابله ومناقشه شان با اقتدارگرایان چون نمی خواستند اصل نظام به خطر افتد ،ضمن آنکه هیچ قدرت سازمانیافته مردمی ونظامی برای رویارویی با ارعاب آفرینان هم نداشتند،در نتیجه اوضاع به نفع جناح اقتدار گرا تمام شد اما قطعا در مواجهه با دنیای خارج وقدرتهای جهانی اجرای سیاست"پیروزی در سایه رعب"نتیجه ای عکس ببار خواهدآورد واین بار ارعاب گران خود در دام رعبی که آفریده اند گرفتار خواهند شد چون در موازنه قدرت کم می آورند ودر صورت درگیری شکست خواهند خورد. قطعا قطاری که ترمز بریده ونمی تواند به عقب برگردد در مسیر مواجهه با دیگران یا با کوهی برخورد خواهدکرد ویا آنقدردر مسیرش سربالایی(تحریم های اقتصادی وسیاسی و...) درست می کنند که نه تنها متوقف شود بلکه به عقب هم برخواهد گشت.

متاسفانه چون الگوی ذهنی اقتدارگرایان ایرانی بر پایه سیاست"پیروزی در سایه رعب" شکل گرفته است (فرصت بررسی ریشه های فکری وفرهنگی واجتماعی اش در اینجا نیست)آنها عالم وآدم را هم بر پایه همین الگو ونگرش نگاه وتقسیم می کنندوهرآنکس را که موافق اجرای این سیاست در عرصه داخلی وخارجی باشد شجاع ونترس و...می دانند وهر آنکس را که مخالف باشد مرعوب وترسوو...لقب می دهند والبته مترشجاعت وارعاب هم در دست خودشان است وهر جوری بخواهند کش می آید!طبیعی است که در این نوع نگرش وبینش تا آنجا که ممکن است باید بر طبل ارعاب کوبید وحتی همه عالم وآدم را تهدید به ناامنی وماجراجویی کرد وهر روز به گونه ای قدرت نظامی وموشکی و.. . رابه رخ دیگران کشید تا مرعوب شوند وبا ایران بر سرمیز مذاکره ومصالحه بنشینند ولی غافل از این اینکه همه اینها بهانه ها را برای متقاعد کردن دیگران برخطر ایران افزون کرده وبه اجماع جهانی وآماده سازی افکارعمومی برای برخورد با این خطرکمک می کند. به نظر می رسد متر شجاعت تصمیم گیران پرونده هسته ای سخت در آستانه کوتاه شدن است وحوادث آتی نشان خواهد دادکه بواقع چه کسانی شجاع وچه کسانی مرعوب هستند وچه کسانی به خیر وصلاح ملت وکشور گام برداشته وبرمی دارند.

امام خمینی همواره بر این موضوع تاکید داشتند که حکومت اسلامی حکومت بر دلها وقلبهاست ونه حکومت برسرها آنهم در سایه سر نیزه، اما آنانی که فکر می کنند با"پیروزی در سایه ارعاب "می توانند دولت اسلامی را در عرصه داخلی وجهانی تحقق بخشند سخت دراشتباهند واگرچه در داخل تاکنون کار خود را به پیش برده اندو همه ارکان قدرت وحکومت را بدست گرفته اند اما با ادامه این سیاست در عرصه خارجی حتما شکست فیزیکی خواهند خورد هرچند براین باورم که اگر به اوضاع واحوال امروز جامعه مان دقیق شویم وآنرا با آنچه اکثریت مردم ایران درسال ۵۷ با انقلاب در پی اش بودند مقایسه کنیم درخواهیم یافت که اجرای این سیاست در داخل هم شکست خورده است وفکر نمی کنم حکومت کردن بر سرها واکثریت مردمی که در فقرومشکلات اقتصادی غوطه می خورند افتخاری داشته باشد.