جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

ضرورت نگاهی دیگر به خانواده در سینما


ضرورت نگاهی دیگر به خانواده در سینما

سینما با توجه به فراگیری اش در بین رسانه های دیگر و البته تاثیرگذاری فراوانش, همیشه حساسیت هایی به همراه داشته است

سینما با توجه به فراگیری‌اش در بین رسانه‌های دیگر و البته تاثیرگذاری فراوانش، همیشه حساسیت‌هایی به همراه داشته است. یکی از دلمشغولی‌های مسوولان سینما (و البته سیاستگذاران فرهنگی)‌ درباره فیلم‌های ایرانی به همین نکته برمی‌گردد. تم ثابت بیشتر فیلم‌های ایرانی جشنواره سی‌ام نیز به همین دلیل خبرساز شد؛ چراکه اغلب کارگردان‌ها فیلم‌هایی را روانه سینماها کردند که در آن خیانت به عنوان تم اصلی اثر شناخته می‌شد. حالا بسیاری از کارشناسان سینمایی بر این باورند که نوع نگاه کارگردان‌ها به مفاهیم ثابت اجتماعی تا چه اندازه متفاوت است و این تفاوت تا چه اندازه می‌تواند سازنده باشد.

اگر نگاهی کلی به فیلم‌های ساخته شده در دهه ۷۰ بیندازیم چیزی که خیلی زود متوجه آن می‌شویم تجمل‌گرایی در بیشتر آثار ساخته شده در این دهه است، به طوری که اگر ۵۰ سال دیگر یک فرد ایرانی فیلم‌های ساخته شده در این دهه را مرور کند باور نمی‌کند در کشور ایران افراد فقیر و ساده‌زیستی هم زندگی می‌کرده‌اند، این تحریفی که توسط سینما صورت می‌گیرد، آفتی است که باید برای آن فکری کرد تا مفاهیم اجتماعی این‌گونه تحریف نشود. این روزها یکی از بحث‌های داغ اهالی سینما نیز به نوع تصویر شدن خانواده‌ها در سینما پرداخته است. تفاوت نگاه فیلمسازان به مفهوم ثابتی همچون خانواده یکی از نگرانی‌های اهالی سینماست.

نسبت بین خانواده و سینما بویژه در فرهنگ ایرانی، نسبتی چندبعدی و پیچیده است، به این معنی که همیشه سینما به عنوان یکی از مکان‌ها یا سرگرمی‌های خانوادگی شناخته شده که خانواده‌های ایرانی، چه آنها که صرفا به زن و مرد محدود شده و چه خانواده‌های گسترده‌تر که با چند فرزند تعریف می‌شوند یا برای سرگرمی خود یا تفریح اعضای خانواده، سینما را انتخاب می‌کردند. از سوی دیگر به واسطه ارزش و منزلتی که نهاد خانواده در فرهنگ ما دارد فیلم‌ها یا سریال‌های خانوادگی، مخاطبان زیادی داشته و همواره یکی از ژانرهای سینمایی پرطرفدار در ایران ملودرام‌های خانوادگی بوده است. اگر به فیلم‌های پرفروش سینمای ایران نیز نگاهی بیندازیم، متوجه می‌شویم تعداد قابل توجهی از آنها فیلم‌های خانوادگی بوده است.

ابراهیم فروزش درباره تصویری که از خانواده در فیلم‌های ایرانی به نمایش گذاشته می‌شود، به ایسنا می‌گوید: نگاه به خانواده‌ها در فیلم‌ها می‌تواند به صورت مستندوار یا ایده‌آلیستی باشد، اما اگر قرار است نگاهی مستندگونه به خانواده‌ها داشته باشیم باید مطالعه و تحقیق کافی صورت بگیرد، زیرا هرکس نمی‌تواند براساس چاردیواری‌ای که در آن زندگی می‌کند درباره همه خانواده و فضای موجود در آنها اظهارنظر کند.

او درباره نقش سینما برای تصویر کردن مشکلات موجود در خانواده‌ها معتقد است همواره سینما مشکلات موجود در خانواده‌ها را مطرح می‌کند؛ اما باید به این مساله توجه داشته باشیم که سینما می‌تواند بیماری را تشخیص دهد، اما تجویز دارو و درمان وظیفه سینما نیست. فیلم‌ها می‌تواند مسائل و مشکلات را نشان دهد و حالا هر کسی به‌زعم خود می‌تواند برداشتی از موضوع مطرح شده داشته باشد. تحلیل و بررسی موضوعات اجتماعی در خانواده و تاثیر متقابل آن بر جامعه می‌تواند در فیلم‌های ما اتفاق بیفتد.

مسعود اطیابی، کارگردان سینما نیز معتقد است سینمای خانوادگی پیش‌تر در سینمای ایران جایگاه مناسبی داشت. او در این ارتباط به فارس گفته است: در مقاطعی تصاویر درست و خوبی از خانواده‌های ایران در فیلم‌ها ارائه می‌شد و می‌توان گفت در دهه ۶۰ و نیمه اول دهه ۷۰ فیلم‌های خانوادگی خوبی ساخته شد، اما با غرب‌زده شدن سینما وضعیت برگشت.

به گفته او، ابتدا شک در مورد مردها در فیلم‌ها ترویج شد و فیلم‌هایی که به این موضوع پرداختند در غرب و ایران مورد توجه قرار گرفتند. در این میان فضای موجود در کشورهای اسلامی نادیده گرفته شد و بدبینی نسبت به مردها در فیلم‌ها رواج یافت.

پس از ترویج بدبینی در مورد مردها حالا نوبت به زنان خانواده رسید و تصویر ارائه شده از خانواده‌ها، تصویری از‌هم‌‌گسیخته نمایش داده شد و به نظرم در ادامه کار به اختلاف و بدبینی نسبت به فرزندان و والدین می‌رسد و این اصلا تصویر خوبی از خانواده‌های ایرانی در فیلم‌ها نیست.

مسوولان فرهنگی اما به جای تصحیح این نگاه، عموما با چنین نگاهی برخورد می‌کردند، به این شکل که در دوره‌ای توقیف فیلم‌ها زیاد شد و لغو پروانه ساخت‌ها سرعت گرفت، اما در دوره‌ای دیگر وقتی این روش نتیجه نداد تعداد فیلم‌های کمتری به محاق توقیف رفت و به جای آن سیستم ممیزی به شکل دقیق‌تری دنبال شد. عده‌ای نیز که به هیچ‌کدام از این روش‌ها معتقد نبودند سعی کردند با سفارش فیلم‌ها این معضل را حل کنند که نه‌تنها این معضل حل نشد، بلکه خسارت‌هایی هم به بار آورد (نگاه کنید به فیلم‌های سفارشی که در جشنواره امسال اکران شد)، اما وظیفه اصلی و راهکار مهم این مشکل همانا تعیین افق فرهنگی توسط مسوولان است. یعنی به شکلی نه با فیلمساز برخورد و نه فیلمنامه سفارشی به او پیشنهاد شود، بلکه تنها راه را برای سینماگران روشن کنیم تا آنها با احساسات و عواطف خود خروجی سالمی تحویل جامعه دهند.

میثم اسماعیلی