یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حاجی فیروز



      حاجی فیروز
محمود امیدسالار ترجمه حسین سراجی جهرمی

مشهورترین هنرمند قومی سنتی، که در خیابان های ایران در روز های نزدیک به نوروز به چشم می خورد.حاجی فیروز رهگذران را با خواندن ترانه های سنتی و رقص و نواختن دایره ی خود، برای چند سکه سرگرم می کند.وی به ندرت بر دری می کوبد، اما به محض باز شدن دری اجرای خود را آغاز می کند.

حاجی فیروز چهره ی خود را سیاه می کند،لباس های بسیار رنگارنگ ،معمولا-اما نه همیشه-قرمز می پوشد و همیشه کلاهی بر سر دارد که گاهی بلند و مخروطی شکل است.ترانه هایش، در جمله بندی و ملودی کاملا سنتی و سرود های تکراری کوتاه هستند(بلوکباشی،1977،صص.108-9؛همان،2001،ص.38).نمونه ای از این ترانه ها:

حاجی فیروزه /سالی یه روزه سالی  یه روزه.

همه میدونن/ منم می دونم.

عید نوروزه/ سالی یه روزه.

ترانه ی زیر معمولا به یک "لهجه ی خنده دار" سنتی یا با تقلید از یک لکنت زبانی خوانده می شود:

ارباب خودم سلامو علیکم،

ارباب خودم سر تو بالا کن!

ارباب خودم منو نیگا کن،

ارباب خودم لطفی به ما کن.

ارباب خودم بزبز قندی،

ارباب خودم چرا نمی‌خندی؟

گاهی اوقات، حاجی فیروز، که درآمدش به توانایی و استعدادش در سرگرم کردن با طنز بستگی دارد، ترانه های سنتی دیگری نیز مطابق با روال خود کار میکند.یکی از محبوب ترین ها که ترجمه ی آن تقریبا ناممکن است این ترانه می باشد:

بشکن بشکنه، بشکن،

من نمی‌شکنم، بشکن،

اینجا بشکنم یار گله داره،

اونجا بشکنم یار گله داره،

این سیاه بیچاره چقد حوصله داره

(کلمه ی "بشکن" ممکن است توسط تماشاچیان به عنوان برگردان به ترانه خوانده شود.)

منابع فارسی و عربی کلاسیک که بسیاری از هنرمندان قومی را ذکر کرده اند هیچ اشاره ای به حاجی فیروز ننموده اند ، هیچ اشاره ی اتفاقی نیز در شعر یا نثر دوره کهن نیامده است.جای کمی شک هست، با این حال، حاجی فیروز عملا جایگزین همه ی دیگر هنرمندان پیشین سال نو از قبیل کوسه، میر نوروزی، گل بیابانی، آتش افروز و غیره شده است.(برای برخی از این ها بنگرید اینجوی،2، صص. 112-13، 170-71؛ مصطفوی، شرح زندگانی 1، صص.354-55).

در مقاله ی ابتدا منتشر شده در 1983، مهرداد بهار اظهار می دارد که شخصیت حاجی فیروز از مراسم ها و افسانه های مربوط به حماسه ی سیاوش شاهزاده اقتباس شده که به نوبه ی خود از مراسم ها و افسانه های مرتبط با تموز(به سومری:دوموزی. Dumuzi.) خدایان سومری کشاورزی و رمه ها، گرفته شده است،.به پیروی از جیمز فریزر(James Frazer)، بهار استدلال می کند که تموز، هر بهار از جهان مردگان برمیگشت و جشن وی ، مرگ و تولد دوباره ی زندگی گیاهی را گرامی می داشت.در برخی از این مراسم ها که مردم در خیابان ها می خواندند و می رقصیند، بسیاری چهره هایشان را سیاه می نمودند.از این شواهد سست، بهار استنباط کرد که حاجی فیروز ایرانی با چهره ی سیاه شده ی خود باید بقای منسک بین النهرینی تیره کردن چهره ی شخص، در هنگام شرکت در جشن تموز، باشد(بهار،1995a، ص.226).ده سال بعد بهار در مصاحبه ای فرض اصلی خود را قطعی تر دانست و مدعی شد که "چهره ی سیاه شده ی حاجی فیروز، بازگشت وی را از جهان مردگان نمادپردازی می کند، لباس قرمزش نشانه ی خون سرخ سیاوش و آمدن خدای قربانی شده به زندگی است، در حالی که سرخوشی وی از شادمانی تولد دوباره است" (بهار،1995b،ص.231).در یک یادداشت بعدا نوشته شده بر فصل 14 بندهشن(Bundahišn)، وی بر این تصور است که نام سیاوخش(Siyāwaxš) شاید به معنای "مرد سیاه" یا "مرد سیه چرده" باشد؛ و اظهار می دارد که بخش "سیاه" نام ممکن است اشاره ای به سیاه کردن چهره های شرکت کنندگان مراسم های بین النهرینی که گفته شد باشد یا اشاره ای به صورتک های سیاهی که آن ها برای بزم ها به چهره می زدند.وی می افزاید که کاراکتر حاجی فیروز شاید باقی مانده ای از این اعمال باستانی باشد(بهار،1996،صص.194-95).با این حال، وی در اثبات دیدگاه های خود شکست می خورد، و آن ها به صورت مجموعه ای از گمانه زنی های تنها مبتنی بر قیاس هایی بدون هیچگونه تکیه گاه مسجل باقی می مانند.محققی دیگر حاجی فیروز را تداومی از یک سنت سال نوی روزگار ساسانی می یابد که در آن بردگان سیاه،با پوشیدن لباس های رنگارنگ و مقدار زیادی آرایش، مردم را با آواز و رقص سرگرم می کردند(رازی،ص.44).جعفر شهری حاجی فیروز را شخصیتی متأخر تر و نه مربوط به برخی مراسم های دینی کهن در نظر می گیرد بلکه آن ها را بردگان سیاهی می داند که دسته های هنرمندان را تشکیل می دادند.وی اظهار می کند که رنگ قرمز لباس های حاجی فیروز شاید نمایانگر شادکامی باشد و نام فیروز(به معنای "پیروز") باید به عنوان یک فال نیک به آن ها داده شده باشد.(شهری،ج 5، صص.111-14).در مقاله ی انسانشناختی کوتاهی در باب جشن های ایرانی، دو کاراکتر متمایز به نام های میر نوروزی(امیر نوروزی) و حاجی فیروز به صورت غیرقابل توجیهی با این اشاره که حاجی فیروز باقی مانده ای از کاراکتر قدیمی تر است ، با هم آمیخته شده بودند (روح الامینی،صص.47-48) سرود حاجی فیروزی که محمود روح الامینی به دست می دهد اندکی از آن چیزی که بیشتر منابع عرضه می کنند متفاوت است(ص.48):

حاجی فیروزه،

عید نوروزه،

سالی چند روزه.

کتابشناسی

بهار،مهرداد،"نوروز زمان مقدس"،چیستا 2،1362ش./1983،صص.772-78؛بازچاپ در همان،جستاری چند در فرهنگ ایران، ویرایش 2.، تهران،1374 ش./1995a،صص.221-29.

------------،"نوروز،جشنی آریایی نیست،"در جستاری چند در فرهنگ ایران، ویرایش 2.،تهران،1374 ش./b1995،صص.229-37.

------------،پژوهشی در اساطیر ایران،ویرایش کتایون مزداپور،تهران،1375ش./1996.

بلوکباشی علی،فرهنگ عامه،تهران،1356ش./1977.

--------------،نوروز:جشن نوزایی آفرینش،ویرایش دوم.تهران،2001.

اینجوی شیرازی، ابوالقاسم،جشن ها، آداب و معتقدات زمستان،2 ج.تهران،1354 ش./1975

هنری ، مرتضی،آیین های نوروزی،تهران،1353ش./1974،صص.44-47.

روح الامینی،محمود،آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز،ویرایش دوم.،تهران،1999.

رازی،هاشم،نوروز؛سوابق تاریخی تا امروز،جشن آبپاشان،تهران،1358ش./1979.

شهری،جعفر،تهران قدیم،6ج،تهران،1371ش./1992.

 

(محمود امیدسالار) - ایرانیکا

در اصل منتشر شده در:15 دسامبر،2002

آخرین تجدیدنظر:1 مارس،2012

این نوشتار در نسخه ی چاپی قابل دسترس است.

جلد 11،بخش .5،صص.551-552

 

 

مجله «انسان و فرهنگ» ویژه نوروز 1392
http://anthropology.ir/node/17161

مجله «انسان و فرهنگ» ویژه نوروز 1391
http://anthropology.ir/node/12899

مجله «انسان و فرهنگ» ویژه نوروز 1390
http://www.anthropology.ir/node/10236

 

 



همچنین مشاهده کنید