یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

بازنشستگی در گذشته و حال


بازنشستگی در گذشته و حال

در گذشته، فرد بازنشسته نزد خانواده‌های ایرانی که هنوز بافت سنتی بر فضای آنها حاکم بود از منزلت وشأن خاصی برخوردار بود و خانواده‌ها با دید «برکت و نعمت خانه» با آنها روبه‌رو …

در گذشته، فرد بازنشسته نزد خانواده‌های ایرانی که هنوز بافت سنتی بر فضای آنها حاکم بود از منزلت وشأن خاصی برخوردار بود و خانواده‌ها با دید «برکت و نعمت خانه» با آنها روبه‌رو می‌شدند، اما در این دوران، بازنشستگی را مرز توقف می‌دانند و با احساس خشم و گاهی بی‌تفاوتی با آن روبه‌رو می‌شوند.

این بیان یک جامعه‌شناس ایرانی درباره بازنشستگی در گذشته وحال است، اما کارشناسان مسائل اجتماعی وجامعه شناسان دیگری هستند که برداشت متفاوتی از بازنشستگی در دوران کنونی دارند.

به عقیده این گروه، نقش و اهمیت اجتماعی بازنشستگان و سالمندان در جامعه امروزی بیش از گذشته نمایان شده است.

به عقیده جامعه شناسان، افزونی نقش و اهمیت اجتماعی بازنشستگان در دوران کنونی، سهم قابل توجهی است که سالمندان در ترکیب جمعیتی کشورهای گوناگون جهان پیدا کرده‌اند.

بازنشستگی وسالمندی مانند هر مرحله دیگری از زندگی انسان، ویژگی‌های خود را دارد و نباید آن را پایان‌ ناگزیر زندگی تلقی کرد.

بازنشستگی با پیشرفت‌های صنعتی و اجتماعی که در دوران کنونی نصیب جوامع شده بیش از پیش اهمیت یافته است، اما نگاه منفی در بخشی از جامعه ما به پدیده بازنشستگی، بیشتر ناشی از ضعف مدیریت اجتماعی و اقتصادی جامعه است.

در جوامع صنعتی هر چند مساله تأمین اجتماعی و هزینه‌های درمانی سالمندان و بازنشستگان تهدیدی جدی علیه اقتصاد کشورهای پیشرفته، در آینده‌ای نزدیک تلقی شده اما بازنشستگان دغدغه و نگرانی عمده‌ای ندارند.بازنشستگان کشورهای پیشرفته آگاهند که با توسعه و پیشرفت‌های اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و درمانی، از میزان مرگ و میر به شدت کاسته شده، امید به زندگی و طول عمر افزایش یافته و در این شرایط افزایش تعداد سالمندان و بازنشستگان اجتناب‌ناپذیر است.

در جامعه ما کارمندی که در آستانه بازنشستگی قرار می‌گیرد از یک سو نگران کاهش درآمد و هزینه‌های سنگین زندگی است و از سوی دیگر ترس و واهمه از احساس شرمندگی نزد خانواده، به خاطر مکفی نبودن حقوق بازنشستگی برای تأمین خواسته‌های فرزندان که ناگزیر باید با پشتوانه‌های مالی خانواده زندگی جدید را آغاز کنند، رهایش نمی‌کند، اما در کشورهای صنعتی و پیشرفته، مشکلات مالی نظام تأمین اجتماعی و بحران‌هایی که این نظام در آینده‌ای نزدیک با آن رو به رو می‌شود، ارتباطی با بازنشستگان و سالمندان ندارد.

نظام‌های تأمین اجتماعی در غرب به رغم مشکلات و هزینه‌های سنگینی که به دوش می‌کشند، ناگزیرند به تعهدات خود در قبال سالمندان و بازنشستگان عمل کنند و برای رهایی از این مشکلات شیوه‌ها و سیاست‌های جدیدی در پیش گیرند.

از جمله مهم‌ترین تمهیداتی که نظام‌های تأمین اجتماعی غرب برای رفع بحران‌هایی که کم و بیش با آن مواجه شده یا روبه‌رو خواهند شد اتخاذ کرده‌اند، افزایش سن بازنشستگی است.با افزایش طول عمر و بالا رفتن امید به زندگی در غرب و به طور نسبی در دیگر نقاط جهان، بدیهی است، مقطع سنی که دست کم حدود نیم قرن پیش برای بازنشستگی تعیین شده است، امروز نمی‌تواند ملاک عمل قرارگیرد.

افزایش امید به زندگی، به همان نسبت که بر طول عمر انسان افزوده، توانایی وی را نیز برای ادامه اشتغال افزایش داده است، بنابراین نباید فردی که قادر به ادامه کار است و با توجه به تجاربی که طی چند دهه کسب کرده، بازده بیشتر و مفیدتری دارد، از گردونه کار و اشتغال خارج شود.

در کشور ما مشکل بیکاری گروه‌های سنی جوان ممکن است اجازه ندهد سن بازنشستگی را افزایش دهیم، اما با برنامه‌ریزی‌های مناسب و صرف هزینه‌های کمتر می‌توانیم زمینه اشتغال بازنشستگانی را که هنوز از توانایی لازم برای ادامه اشتغال برخوردارند، فراهم کنیم تا ضمن کاستن از بار مشکلات و هزینه‌های سنگینی که کارمندان با خارج شدن از دایره اشتغال با آن روبه‌رو می‌شوند، آنها را از مخاطرات روحی که بر اثر بازنشستگی و احساس بطالت تهدیدشان می‌کند، برهانیم.

تأمین بخشی از درآمدهای ازدست رفته فرد بازنشسته مانند اضافه کاری و مزایای شغلی از طریق برنامه‌ریزی‌های حساب شده و ایجاد اشتغال برای بازنشستگان با توجه به توانایی‌ها و تجاربی که این افراد دست کم طی سه دهه دوران اشتغال خود کسب کرده‌اند، ممکن است قابل توجه نباشد اما می‌تواند بار سنگینی از دوش بازنشستگان بردارد.