پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دمیدن جانی تازه به کالبد مهجور آثار کهن


دمیدن جانی تازه به کالبد مهجور آثار کهن

بازآفرینی , نوعی آفرینش هنری است که مواد خام آن از هر حادثه یا واقعه ای , چه قدیمی , چه جدید تامین می شود و هنرمند بازآفرین با الهام از اثر کهن دست به آفرینش دوباره می زند , یعنی اثر قبلی را دوباره به گونه ای دیگر می آفریند یا آفرینش و خلق کردن چیزی که مانند اثر قبل نیست , اما رگه هایی از اصل در آن یافت می شود پایه اصلی و اساسی بازآفرینی بر تخیل نهاده شده است

هنرمند بازآفرین در لحظات استثنایی حیات خود، همنوایی راز آلودی را با اثر کهن آغاز می کند و با استفاده کامل از عناصر و ابزارهای تخیل به خلاقیت دوباره می پردازد و خواننده را از دیوار هزارلای خیال عبور می دهد تا در لابلای اشارات، نشانه ها و گنگی مطبوع، اثر پیشین را از یاد ببرد و به آفرینش جدید خو کند. دیگر بودن اثر جدید در بازآفرینی کاملا مشهود است.روال تداوم اثر جدید با متن اصلی متفاوت است. اثر بازآفریده شده اثری است مستقل و بدیع، هنرمند بازآفرین مختار است از هر زاویه ای که مایل است به اثر بنگرد و از همان قسمت خلاقیت را شروع نماید. او مجاز است که ساختمان اصلی فکر قبلی را در هم ریزد، زیرا او پدیده ای به وجود می آورد که با اثر قبلی فاصله زیادی دارد، بنابراین برای خلاقیت او نمی توان حدی متصور شد.کار بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان نه تنها با باز آفرینی در عرصه ادبیات به طور عموم تفاوت ندارد بلکه ظریف تر و حساس تر هم هست . کار بازآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان نه تنها با باز آفرینی در عرصه ادبیات به طور عموم تفاوت ندارد بلکه ظریف تر و حساس تر هم هست ، زیرا تداوم اثر بازآفریده شده در ذهن نوجوان و کودک استمرار بیشتری دارد و در خمیر پنهان او جای ویژه ای پیدا می کند. راز قصه ها به دلیل وجود تخیل در جان کودکان رسوب می کند و آنها بی آنکه بدانند در مراحل بعدی زندگی کاربرد آن را پیدا می کنند.باز آفرینی روشی است که در ادبیات ایران سابقه ای بسیار طولانی دارد و آثار بزرگان ادب در قلمرو شعر، لبریز از بازآفرینی است.

به طور کلی آثار به وجود آمده برای کودکان و نوجوانان به سه شکل ارائه می گردد :

۱) آثار خلق شده

۲) آثار ترجمه شده

۳) آثار بازنویسی، ساده نویسی ، خلاصه نویسی و گزیده شده .

آثار خلق شده خود به دو گونه تقسیم می شوند :

الف . آثاری که توسط هنرمندان و شاعران از متون کهن الهام گرفته می شود و دوباره خلق می گردد که در اصطلاح می توان به آن " بازآفرینی " اطلاق نمود.

ب. آثاری که هنرمند از رخدادها و مسائل زندگی و جهان هستی به طور مستقیم الهام می گیرد و فقط آفرینش برای این آثار مناسب می باشد.

بازنویسی : بازگویی و بازنوشتن یک اثر با حفظ ویژگی های آن بدون کوچکترین دخل و تصرف است.

یکی از اصطلاحات و عناوینی که در کار ترجمه مشکل آفرین شده است، لفظ بازنویسی است "بازنویسی به زبان امروزی عبارت است از دوباره نویسی متون کهن " و با این تعریف دیگر لفط بازنویسی برای آثار معاصر نباید کاربردی داشته باشد، زیرا موجب سردرگمی و نابسامانی بیشتر می شود. در مواردی که ویراستار ترجمه یک اثر را اصلاح و یا به لحاظ زبان، بیان، شکل و فرم - البته نه در محتوای اصل اثر - در آن دخل و تصرفی می کند ( به عبارتی آن اثر به گونه ای ویراستاری می شود که کشش بیشتری داشته باشد ) ، انتخاب لفظ ترجمه به تنهایی برای آن اثر کافی نیست، بلکه می توان از اصطلاحات فنی دیگری به شکلی مبتکرانه استفاده کرد که بیانگر ارزش واقعی اثر و جایگزین الفاظ نا به جای گوناگون که گاه گنگ و نارساست، باشد. به عنوان پیشنهاد می توان عناوینی چون " بازپرداخت " ، " بازنگری " ، " بازسازی " یا هر اصطلاح متناسب با کار استفاده کرد و به جای لفظ " بازنویسی" که تنها کاربرد آن برای دوباره نوشتن متون کهن ادب فارسی به زبان امروزی است.بازنویسی کار بسیار حساس و دقیقی است که از قواعد و اصولی ویژه پیروی می کند. اگر مجموعه اصول این حوزه خوب شناخته شود و به تعریف آن توجه گردد، این شیوه جای تحقیقی خود را در ادربیات کودک و نوجوان باز می کند و کاربرد دقیق آن مشخص می شود.بازنویسی عبارت است از : « به زبان امروزی در آوردن متون کهن ادب پارسی به گونه ای که کهنگی و دشواری زبان سبک قدیم از آنها گرفته شود » . این روش بر دو پایه اصلی قرار گرفته است : اول : حتما باید از روی متون کهن پارسی انجام شود ؛ دوم : باید به زبان امروزی باشد. وقتی بازنویسی بر پایه این دو رکن اصلی شکل گرفت، رعایت قواعد و مقررات خاص این شیوه نیز الزامی می گردد. این اصول و قواعد عبارتند از :

۱- نویسنده بازنویس مجاز نیست هیچ گونه تغییر یا تحریفی در مضمون و محتوای اصلی وارد آورد. اگر نویسنده بازنویس پیام یا محتوای اثر کهن را بر هم زند، وارد مقوله دیگری شده است که دیگر بازنویسی نیست، بلکه بازآفرینی است. کار نویسنده بازنویس کاری است دقیق، ظریف و کاملا فنی و تخصصی، زیرا وی ضمن حفظ چارچوب متن کهن، می باید از ذوق هنری و توانائی نویسندگی لازم نیز برخوردار باشد و بتواند اثر کهن را به شکل جدیدی ارائه دهد و با تغییرات به مقوع و به جا در عناصر متن اصلی، اثری نو و بی نقص به وجود آورد. اجرای چنین شرطی مستلزم توانائی درک نویسنده از اشارات ظریف و نشانه های متن اصلی است.

۲- نویسنده بازنویس باید در انتخاب اثر کهن دقت کند و با درک موقعیت نسبی کودک و نوجوان ، شناخت زمان و سلیقه مخاطبان و علاقه آنها اثر کهن را برگزیند. بازنویس در جابه جایی حوادث اثر کهن مجاز است، وی می تواند بنا به ذوق خویش، به تناسب از اثر کهن نیز نشانه هایی بیاورد و همچنین شایسته است که در آغاز یا پایان کار خود نام نویسنده اصلی را ذکر کند و اگر صلاح بداند متن کهن را نیز به طور کامل بیاورد کار نویسنده بازنویس جذاب کردن پیام های اثرکهن است. وی باید با هوشمندی و شگردی خاص جانی تازه به کالبد خاک گرفته و مهجور آثار کهن بدمد. تغییر زبان به تنهایی سبب جذابیت و جان بخشیدن به اثر نخواهد شد، بلکه سبب بی اعتباری اثر کهن نیز خواهد شد و گاه از ارزش اثر نیز می کاهد.

بازنویس باید بداند که برای ارتباط دادن انسان پر تحرک و کم حوصله امروزی، با فرهنگ گذشته اش چه ابتکاراتی به خرج دهد و چگونه عمل کند و هم چنین عواملی مانند شتاب زمان و تغییر سلیقه مخاطبان و سرعت ارتباطات و تنوع رسانه های اطلاعاتی را در نظر گیرد. یک اثر خوب بازنویسی شده، بیانگر مهارت نویسنده ای هوشمند و زبردست است که با ابزار زبان و بیان مناسب بین میراث کهن و عصر جدید ارتباط برقرار کرده است . بازنویس باید ابزار کار را صیقل دهد و پیوندی سالم و متنوع بین دو نسل ایجاد نماید تا ضمن یاری دادن به استحکام شخصیت جوان تا حدی جبران کمبود کتاب در جامعه نیز بشود.

بازنویس باید بداند که برای ارتباط دادن انسان پر تحرک و کم حوصله امروزی، با فرهنگ گذشته اش چه ابتکاراتی به خرج دهد و چگونه عمل کند .

آثار کهن دو گونه هستند : ابتدا آثار مربوط به ادبیات شفاهی یا ادبیات عامیانه که سینه به سینه نقل شده اند، مثل قصه ها و افسانه هایی که مادربزرگها، نقالان و پرده داران به طور شفاهی بازگو می کنند. اینان نیز به نوعی بازپروری متون کهن می پردازند که قواعد خاص خود را دارد. یعنی همان اصول و قواعدی که بازنویس در ادبیات کتبی رعایت می کند، بازگو و نقال نیز باید رعایت نماید. اینان قصه ها وروایات را بی هیچ تغییری در محتوا، اشارات و ابهامات بازگو می کنند. تنها ابتکارشان در شیوه بیان قصه و افسانه است در حالی که اصل قصه و افسانه تغییر نمی کند.

نوع دوم آثار کهن ، آثاری هستند که شاعران و نویسندگان در گذشته به وجود آورده اند و ادبیات کودک و نوجوان برای غنای خود ناگزیر به استفاده از این متون است.

برای برانگیختن اشتیاق جوانان به مطالعه این آثار باید آنها را در شکل های نوینی ارائه داد. توان ذهنی و ذوقی " بازنویس " است که میزان شوق انگیزی اثر جدید را تعیین می کند. بازنویسی به اشکال مختلف ارائه می شود : بازنویسی از نظم به نثر ؛ از نثر به نظم ؛ از نقاشی به متن ؛ از نثر به نثر و یا به گونه های ابدعای دیگر

یکی از مشکلات امر بازنویسی این است که ، بعضی از آثار کهن به دلیل داشتن زبان و بیان ویژه به گونه های معمولی نمی توانند بازنویسی شوند و باید برای این نوع آثار راه های نوینی ابداع کرد. بهتر است این آثار در حوزه " بازپرداخت " بازسازی شوند و یا به شکل های ابتکاری دیگر ارائه شوند مانند آثار سعدی - به خصوص گلستان که اگر در حوزه بازنویسی جای گیرند باید از زبان خاص سعدی جدا شوند و به زبان امروزی در آیند در این صورت آ«چه به اثر هویت بخشیده است از آن سلب می گردد و با این عمل نه تنها بر ارزش کاری وی افزوده نشده ، بلکه ویژگی خاص کار شاعر نیز از آن سلب شده است.

این نوع آثار با ویژگی خاصی که در زبان و بیان دارند گاهی ضرب آهنگشان برای نوجوانان شیرین تر و جذاب تر است. بنابراین باید راه دیگری برای بازنویسی آنها جست تا ضمن قابل پذیرش و جذاب کردن اثر برای پسند امروزی، ارزش کار نویسنده اصلی نیز به هدر نرود. این مشکل در حوزه بازنویسی بسیار چشمگیر است زیرا در بازآفرینی، موضع از اصل و بنیاد تفاوت می کند و تنوع و تخیل به نحو بارزی حاکیمت دارد. این واقعیت را می توان از نمونه های بازنویسی شده آثار سعدی دریافت.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.