یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مطالعات فرهنگی


مطالعات فرهنگی

مطالعات فرهنگی برخلاف سنت انسان گرایی, فرهنگ را با فرهنگ برتر هم ارز نمی داند واز این استدلال دفاع می کند که تمامی اشکال تولید فرهنگی باید در نسبت با سایر کردارهای فرهنگی و ساختارهای اجتماعی و تاریخی مطالعه شوند

درقرن نوزدهم مفهوم فرهنگ عمدتا قلمرو روشنفکران اهل ادب بود. اما روشنفکران قرن بیستم ازفرهنگ به عنوان ابزارمهم تحلیلهای خود بهره گرفتند.

بعد ازجنگ جهانی دوم که اروپا شروع به رشد کرد فرهنگ و زمینه های فرهنگی نیز رشد یافت. در همین زمان حوزه فرهنگی و مصرف فرهنگی ازاهمیت ویژه ایی برخوردارشد و معنا جای خود را به سبک داد. نوع نگاه به فرهنگ، ازبعد زیبا شناختی و معنا گرایی به سبک و ذائقه تغییر کرد.

با اهمیت یافتن سبکها و کمرنگ شدن فرا گفتمانها امکان قرائتهای متفاوت و گوناگون از محصولات فرهنگی بوجود آمد و صاحب اثرومولف نادیده گرفته شدند. رسانه ها و ترفندهایی که برای اقناع به کارمی بردند بهترین شاهد این مدعا به حساب می آید. با گسترش تکنولوژی و امکان تکثیروحتی بازنمایی وقایع، واقعیتها جای خود را به تصاویری که ازرسانه بازنمایانده می شد دادند و بدین طریق آنچه که به تصویرکشیده می شد خود واقعیت به نظرآمد.

دراین میان مخاطبان فعال به دورازقصد و نیت سازندگان، وقایع را همانگونه که مایل هستند تعبیر و تفسیرمی کنند. همینجا است که بحث مقاومت دربرابروقایع معنا یافته و مخاطبان فعال دست به مقاومت دربرابراین بازنمایی ها می نند.

تا قبل ازآن ماتیوآرنولد درمقاله فرهنگ و آنارشی خود فرهنگ را جستجوی کمال مطلق

می دانست. به عقیده او انسان فرهنگی بهترین و شریفترین انسان است. او اضافه می کند فرهنگ نیرویی است که ارزشهای انسانی را حفظ کرده و تعالی می بخشد. آرنولد برفرهنگ و دولت و آموزش بسیارتاکید کرده و می گوید فرهنگ موجب رشد روح انسانی می شود و دولت باید با آموزش دادن طبقه متوسط جامعه به این رشد کمک کند.

ویلیامزیکی ازنقادان فرهنگی است که برخلاف آرنولد فرهنگ را به مثابه تمام و کل زندگی درنظرمی گیرد و مفاهیم والایی و اصالت را کنارگذاشته و فرهنگ را برحسب الگوهایی که ذهن می آفریند و وسایل ارتباطی دریک گروه و اجتماع تعریف می کند. مفهوم هژمونی که ازگرامشی وام گرفته بود باعث شد به فرآیند تسلط طبقه ایی برطبقه دیگرتوجه نشان دهد.

مرکزمطالعات فرهنگی بیرمنگام دردهه ۱۹۶۰ توسط هوگارت تاسیس شد و بعدها توسط استوارت هال جایگاه برجسته ایی یافت. مفهوم چرخش فرهنگی و جامعه رسانه ایی و تولید مکانیکی هنرازمفاهیمی است که تغییرات و تحولاتی درمطالعات فرهنگی بوجود آورد. استوارت هال با اتکا به افکارگرامشی و آلتوسرمدعی است که پیامهای ایدئولوژیکی دررسانه ها غالبا با ایجاد تصویری کاذب ازواقعیت، عمل می کنند و با طبیعی جلوه دادن وقایع تاریخی باعث

می شوند امورهمانگونه که هست پذیرفته شوند و بدین طریق باب مقاومت را می بندد.

همانگونه که فیلیپ اسمیت درنظریه های فرهنگی خود آورده است، هال و همکارانش سعی کردند خود را ازالگوهای جبری باورفرایند ایدئولوژیکی رها سازند. آنها استدلال می کردند که همه مردم متن واحد را به شیوه یکسان قرائت نمی کنند و فرایندی میان رمزگذاری تا رمزگشایی وجود دارد. مطالعات فرهنگی با بررسی این فرآیند وباز کردن راه مقاومت دربرابرایدئولوژیها سعی دارد نگاه جدیدی به فرهنگ داشته باشد.

درمطالعات فرهنگی مرزمیان هنروالا و همگن ازبین رفته وهمه نوع هنرقابل مطالعه است. خود ژانرومراحل آن و وسایل تولید ژانروچگونگی معنادارشدن زندگی مردم توسط این ژانراهمیت خاصی یافته و فرهنگ،امری معمولی یعنی همه زندگی وروزمره مردم درنظرگرفته می شود.

قصد مطالعات فرهنگی این است که برای فرهنگ یک مفهوم نسبی قائل شود. درمطالعات فرهنگی صحبتی ازفرا گفتمانها نمی شود واصلها وبایدها،که به عنوان یک فراگفتمان پذیرفته

شده اند کنارگذاشته می شود. با ازبین رفتن تمایزمیان فرهنگ والا و پست به صداهای خاموش و حاشیه نشینها هم توجه می شود.

فرهنگ به عنوان تمام زندگی، انسانی ترشدن زندگی مردم، ازبین رفتن فرا گفتمانها، توجه به قدرت درکنارمقاومت وحاشیه نشینها ازجمله مفاهیمی است که درمطالعات فرهنگی به آن توجه نشان داده می شود.

سمیه افشار

منابع

مطالعات فرهنگی - سایمون دورینگ

منتقدان فرهنگ - لزلی جانسون

نظریه فرهنگی - فیلیپ اسمیت و ...