یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

حرکت با چراغ خاموش


حرکت با چراغ خاموش

کنفرانس بالی با حضور بیش از ۱۰ هزار دولتمرد و نمایندگانی از سازمان های غیر دولتی و دیگر فعالان برجسته محیط زیست برگزار شد اما حواشی این دیدار پر زرق و برق از بی ثمر بودن همین اجلاس و دیگر اجلاس های مشابه حکایت دارد

کنفرانس بالی با حضور بیش از ۱۰ هزار دولتمرد و نمایندگانی از سازمان های غیر دولتی و دیگر فعالان برجسته محیط زیست برگزار شد اما حواشی این دیدار پر زرق و برق از بی ثمر بودن همین اجلاس و دیگر اجلاس های مشابه حکایت دارد. هر چند غالب سخنرانی ها سمت و سویی در جهت افزایش فشارها بر ایالات متحده در پذیرش پیمان کیوتو به خود گرفت و حتی ال گور نیز که با تصاحب جایزه نوبل در مدار توجهات جهانی قرار گرفته بود، به انتقاد از کشورش پرداخت، ولی ابرام آمریکا به عدم عضویت در پیمان کیوتو از همان ابتدا نطفه وصول به نتیجه را عقیم گذاشت و آرزوها را به رویا حواله کرد.

پائول دوبیرنسکی نماینده ایالات متحده در اجلاس بالی با اعتراف به این که آمریکا نمی تواند مصالحه نوینی را پیرامون تحدید گازهای گلخانه ای بپذیرد، سنگ تمامی بر ناکامی اجلاس گذاشت تا حدیثی شائبه آمیز باقی نماند و احتمال پیشروی واشنگتن را به سوی دنیای سبز تخفیف دهد. گرچه پیش از این نیز ۵۰ تن از نمایندگان کنگره از هر دو حزب عمده آمریکا در نامه ای به بوش و درخواست پذیرش پیمان کیوتو، پرده از علقه خویش برکشیدند اما گویا غول چراغ نفت سوز را حاجتی جز این باید. ال گور در کنفرانس بالی گفت « می دانیم که آمریکا اصولاً باید برای انسداد پیشرفت رویه کنفرانس بالی پاسخگو باشد». اما او به یاد نداشت که واشنگتن پیش از این پاسخ خود را داده بود. در کنفرانسی که بوش در ماه سپتامبر ترتیب داد با دعوت از کارشناسان محیط زیست و برخی کشورهای صنعتی پیشاپیش بر نتایج کنفرانس بالی خط بطلان کشید تا خط مقدم هواداران محیط زیست را بمباران کرده باشد. گرچه در همان کنفرانس پذیرفته شد که باید راه حل هایی برای کاهش آلودگی های صنعتی تدبیر شود.اما چرا چنین نشست هایی را مگر تفریحی فرح بخش مزیتی بیش نیست ؟

مفارقت آمریکا که بیش از ۲۰ درصد گازهای گلخانه ای را تولید می کند در حالی که سالانه ۳ درصد به مجموع گازهای زیان بخش تولیدی جهان افزوده می شود بی شک مهم است. با این توجه که از میان ۱۶ کشور صنعتی جهان و زایش قریب به ۸۰ درصد گازهای گلخانه ای، سهم آمریکا برجستگی حقیقی خود را بازمی یابد. تحقیقاً با تداوم وضعیت فعلی تا اوایل ۲۰۳۰ دمای زمین به طور میانگین از ۵/۱ تا ۵/۴ درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت که این میزان در ۱۰ میلیون سال گذشته بی نظیر است.

اگرپروتکل مونترال در ۱۹۸۷ پیرامون کاهش انتفاع از مواد شیمیایی مخرب لایه اوزون و اصلاحیه بعدی آن به امضا نمی رسید سطح کلرین تا سال ۲۰۲۰ به شش برابر پیش از آنچه در آغاز مرحله تخریب آن بود می رسید. با تمام این وجود همچنان در هر دهه از همه گونه های زیستی ۲ تا ۱۰ درصد از بین می روند که در ۶۵ میلیون سال گذشته سابقه نداشته است و اضافه بر این‌که نزدیک به ۳۰ گونه کمیاب دیگر از موجودات شناخته شده نیز در معرض نابودی قرار دارند.

نگاهی به ویژگی های بوم شناختی و جغرافیایی نمودار دیگری را ترسیم می کند که حاوی شاخص های دقیق تری در توزیع آسیب های زیست محیطی است. مطابق با یافته های محققان ۱۳۰ سال زمان طول کشید تا جمعیت یک میلیاردی به دو میلیارد نفر افزایش یابد اما امروز تنها یک دهه لازم است که جمعیت ۵ میلیاردی به ۶ میلیارد برسد. این در حالی است که نزدیک به ۹۰ درصد از کل جمعیت جهان در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند. همگام با رشد روزافزون این رقم تا سال ۲۰۲۵ انتظار می رود تعداد جمعیت به سن کار رسیده این کشورها بیش از جمعیت فعلی جهان باشد. گرچه رشد ناموزون جمعیت معضلی فراگیر است اما کشورهای جهان سومی که از میزان پایین بهره وری آموزشی و امکانات زندگی متناسب با شاخص های جهانی بی بهره اند و در عین حال از انواع مختلف بیماری های اپیدمی و دیگر بلایای طبیعی، سطح نازل بهداشت و اقلیم نامساعد و در غایت کمبود متخصص رنج می برند، بیش از سایرین در معرض پسامدهای ناگوار رشد خارج از کنترل جمعیت قرار دارند. به این ترتیب توزیع آسیب های ناشی از تخریب محیط زیست نیز تابعی از پراکندگی جمعیتی، توزیع تکنولوژی و مشخصات جغرافیایی است.

بنا به تعریف بانک جهانی معضلات زیست محیطی به چهار دسته محدود شده که بیانگر کلیه آسیب های احتمالی نیست. این موارد عبارت از کاهش خروج گازهای گلخانه ای، حفاظت از چندگانگی زیستی، کاهش آلودگی آب های بین المللی و کاهش روند نقصان لایه اوزن می شود. پروژه های عملیاتی شرکت های فراملی که موجب برهم خوردن تعادل زیستی در کشورهای ساحلی شده یا جابه جایی های جمعیتی بر اثر سیاست های نادرست اجتماعی در کشورهای جهان سومی که با مصرف بی رویه منابع طبیعی و استهلاک اکوسیستم هایی که به دنبال رقابت های صنعتی در جوامع در حال توسعه ایجاد می شوند، پیوسته از توجه خارج بوده اند. مشکل نه در سماجت ابرقدرت جهانی در تقلیل آسیب های صنعتی که در جهانی کردن محیط زیست است.

مفهوم محیط زیست به کلیتی یکپارچه اشاره دارد که به خودی خود تفاوت های جغرافیایی-فرهنگی در مقدمات و فرجام آسیب های زیست محیطی را نادیده می گیرد. به پیروی از یکی از متفکران هندی،"مفهوم جهانی در گفتمان غالب به واقع ایجاد فضایی سیاسی است که در آن یک نیروی مشخص محلی و مسلط در جستجوی کنترل بر جهان است تا خود را از محدوده محلی، ملی و بین المللی آزاد کند. مفهوم جهانی بیانگر منفعت مشترک انسانی و جهانشمول نیست بلکه به نمایندگی از منفعت محل یا ناحیه خاصی که از طریق قلمرو و عرصه آن به صورت جهانی درآمده، عمل می کند. بنیاد مفهوم "زیست محیط جهانی" انتخاب های کشورهای جنوب را محدود می کند. درحالی‌که انتخاب های شمال را افزایش می دهد. شمال از طریق دسترسی آزاد خود به جنوب به وجود خود ادامه می دهد، درحالی‌که جنوب به دلیل عدم دسترسی به قلمرو جهانی فقط در جنوب خودش ادامه حیات می دهد". حفاظت از محیط زیست رسالتی جهانی است شیوه های رویارویی اما، مگر با تفهم محلی از بحران زیست محیط میسور نیست.

گرمایش رو به تزاید زمین ناشی از گاز های گلخانه ای و سوراخ شدن لایه اوزن در قطب شمال که شکافی به وسعت یک قاره را سبب شده ذوب یخچال های قطبی را به دنبال دارد که می تواند سطح اقیانوس را گاهی تا چند متر افزایش دهدو نواحی ساحلی را به زیر آب بکشد.ازدیاد همین گازها است که موجب جزر و مد های شدید، تند بادهای ویرانگر، نابودی تالاب ها و دخول آب های شور به خورها و خلیج ها نیز طغیان رودخانه ها و از دیگر سو خشکسالی های طویل مدت می شود. اما چنین گزاره ساده اندیشانه ای از یاد می برد که جنگل زدایی در کشورهای در حال توسعه به خاطر رقابت های صنعتی و تامین سوخت از منابع طبیعی به تنهایی بیش از کلیه آلاینده های صنعتی سبب تولید دی اکسید کربن و گازهای خورنده لایه اوزن بوده است. اندونزی بر اثر جنگل زدایی سالانه به میزان ۴ درصد تولید ناخالص داخلی خود متضرر می شود. همین شاخص برای نیجریه معادل ۱۸ درصد برآورد شده است و برزیل با بحران نابودی جنگل هایش روبه رو است.

با این وصف باید انتظار داشت که در سال های آتی کشورهای در حال توسعه بیشترین انرژی خود را نه مصروف توسعه انسانی که برای حفظ منابع طبیعی و هزینه های ناشی از اضمحلال ثروت های خویش به کار گیرند. در حالی‌که کمتر کشوری حاضر است تا امنیت محیط زیستی را در دستور کار امینت ملی خود به کار ببندد، عمده مخاطراتی که جوامع در حال توسعه را با سرعت سرسام آور رقابت های سرمایه دارانه در مقیاس جهانی تهدید می کند حتی دوام جامعه بشری را از رهگذر آسیب هایی که هنوز ناشناخته باقی مانده اند، در معرض اخته شدن قرار می دهد، برخاسته از تلاطمات زیست محیطی است. هنوز مطالعه ای پیرامون آثار ماندگار تخریب هایی که تا کنون برجای مانده، صورت نگرفته است. آبا به محض توقف تولید گازهای گلخانه ای تمامی عواقب آن رخت می بندد. آیا جریانات آبی که همین امروز سالانه صدها نفر را در کشورهای جنوب شرقی آسیا به کام مرگ می فرستد، به تعادل قبلی خود باز خواهند گشت. تعادل زیستی به طرز شگفت آوری به عدم تعادلی دهشتناک تبدیل شده است که طیف متنوعی را از نابودی گونه های گیاهی و جانوری تا جهش های ژنتیکی بر اثر تابش UV-B دربر می گیرد. مبارزه ای در دامنه طبیعت آغاز شده را باید از دو سو پی گرفت. مسالمت آمریکا به اجرای مفاد پیمان کیوتو و ملایمت دیگر کشورهای صنعتی جز در پرتو تدابیر حفاظتی کشورهای محلی و منطقه ای که با مختصات گوناگون آسیب پذیرند، به بار نخواهد نشست. به جای تعریفی وسیع از محیط زیست بدیلی مضیق ضرورت دارد. بدیلی که باید با اسنتباط محلی شده از بحران زیست محیطی نه چونان موضوعی جانبی که مهمترین بعد امینت ملی در آغاز سومین هزاره همراه باشد.

دیاکو حسینی