جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عناصر داستان


عناصر داستان

اعمالی كه در داستان مطرح است تجربیات است یعنی این تجربیات و آزمون های گوناگون است كه حادثه را به وجود می آورد و ایجاد جدال می كند

عناصر كه مجموعاً پیكره ی داستانی را به وجود می آورند، عبارتند از :

۱- تجربه (۱)

اعمالی كه در داستان مطرح است تجربیات است. یعنی این تجربیات و آزمون های گوناگون است كه حادثه را به وجود می آورد و ایجاد جدال می كند.

۲- جدال (۲)

جدال مطرح در داستان یا جدال دو انسان با یكدیگر است مثل جدال داش آكل با كاكا رستم یا جدال انسان با طبیعت، خدا یا سرنوشت و از این قبیل است. مثلاً جدالی كه در «پیرمرد و دریا» اثر ارنست همینگوی دیده می شود و یا جدال انسان با خود، كه نمونه آن را در «هملت» و «بوف كور» می توان مشاهده كرد.

۳- حادثه (۳)

جدال منجر به حادثه می شود. برای این كه بتوان به چرایی و انگیزه ی حادثه ها جواب داد باید به جدال ها برگشت، زیرا در یك داستان سطح بالا، هیچ حادثه ی تصادفی و اتفاقی نیست بلكه مسبوق و مبتنی بر جدالی است. گاهی یك حادثه می تواند تمامی یك داستان را تشكیل دهد.

۴- داستان (۴)

روایت مرتب و منظم حوادث است ، بیان تسلسل و توالی حوادث و اتفاقاتی است كه در داستان رخ می دهد. بعد از فلان حادثه، دیگر چه اتفاقی افتاده است؟ بعد چه شد؟ و بدین ترتیب داستان كنجكاوی خواننده را برای تعقیب حوادث تحریك می كند. می توان گفت روایت منظم و مرتب حوادث باعث جاذبه و كشش داستان است.

۵- راوی داستان یا زاویه دید (۵)

هر داستان به طریقی روایت می شود و حتی ممكن است در یك داستان واحد، از انحاء مختلف روایت استفاده شود. معمول ترین شیوه روایت استفاده از اول شخص (من) و سوم شخص (او) است. در روایت اول شخص، خود نویسنده یكی از افراد داستان است و گاهی خود قهرمان اصلی است. اما در روایت سوم شخص، نویسنده بیرون از داستان قرار دارد و اَعمال قهرمانان را گزارش می دهد. در روش روایی سوم شخص، راوی ممكن است علـّام و دانای كل (۶) باشد، یعنی از همه ی ماجراها و حوادث و افكار و خیالات قهرمانان اطلاع داشته باشد. یكی از انواع این گونه راوی، راوی فضول (۷) است كه نه تنها در همه صحنه های داستان آزادانه رفت و آمد دارد و بر اعمال و افكار قهرمانان ناظر است بلكه افكار و احساسات و اعمال آنان را محك می زند و ارزش گذاری می كند. بسیاری از داستان های معروف به این شیوه نوشته شده اند، از قبیل «جنگ و صلح» تولستوی و برخی از آثار داستایوسكی و چارلز دیكنز.

راوی علام یا دانای كل ممكن است از روش غیر شخصی (۸) یا غیر فضولی (۹) استفاده كند. بدین معنی كه فقط اعمال و حوادث را به خواننده گزارش دهد اما عقاید و تفسیرها و قضاوت های خود را مطرح نكند، در اكثر كارهای ارنست همینگوی (مثلاً داستان یك جای تر و تمیز) با این شیوه مواجه ایم. نوع دیگر روایت به شیوه سوم شخص، زاویه دید محدود (۱۰) است. بدین معنی كه نویسنده داستان را با ضمیر شوم شخص روایت می كند، اما گزارش و نمای خود را به افكار و احساس و ماجراهای یك قهرمان یا حداكثر چند قهرمان محدود می كند و به ابعاد مختلف همه ی شخصیت ها، كاری ندارد. به چنین قهرمانی كه نویسنده در مورد آنان تجربه و اطلاع كافی دارد نقطه كانون (۱۱) یا آینه (۱۲) یا مركز آگاهی و اطلاع (۱۳) می گویند. در برخی از داستان های هنری جیمز، این شیوه دیده می شود. به راوی از دیدگاه های دیگری هم می توان نگریست: راوی خود آگاه و راوی جایز الخطا. راوی خودآگاه(۱۴) نویسنده ای است كه از كیفیت خلق اثر هنری خود دقیقاً آگاه است و با اطمینان تمام و نقشه ی قبلی، خواننده را در مسایل مختلف رمان خود، با خویش سهیم می سازد. اما راوی غیر موثق و غیر قابل اعتماد یا جایزالخطا Fallible Narrator یا Unreliable Narrator نویسنده ای است كه تفاسیر و قضاوت های او از مطالب، با اعتقادات مرسوم و متعارف منطبق نیست و خواننده در صحت و قبول گزارش ها و تحلیل های او مشكوك و مردد است .

۶- هسته ی داستان (۱۵)

و آن بیان ترتیب و توالی حوادث برجسته و رابط علت و معلولی است. بدیهی است كه منطق هر داستانی مبتنی بر همین ترتیب منظم علت و معلولی حوادث و وقایع است. پلات، ساختمان فكری و ذهنی و درونی داستان است و خواننده ی هوشمند با توجه به پلات است كه ناظر توالی منطقی حوادث و نتایج علت و معلول مترتب به آنها خواهد بود. چون پلات مهم ترین و ظریف ترین عنصر داستان ساز است در صفحات آتی، جداگانه به شرح آن خواهیم پرداخت.

۷- شخصیت یا قهرمان (۱۶)

قهرمانان و شخصیت های داستان كسانی هستند كه با اعمال یا گفتار خود داستان را به وجود می آورند. به آن چه می كنند آكسیون و به آن چه می گویند دیالوگ یا گفتار گفته می شود . به زمینه و عواملی كه باعث گفتار یا اعمال قهرمانان (۱۷) داستان می شود انگیزه (۱۸) می گویند. بدین ترتیب آكسیون یا عمل و كنش، مجموعه اعمال و رفتار و به اصطلاح كارهایی است كه از قهرمان در داستان سر می زند و دیالوگ مجموعه گفتارهای شخصیت های داستان است و بدیهی است كه در یك داستان حساب شده هر فعل یا حرفی باید علت و انگیزه مناسب و خاصی داشته باشد.

قهرمانان ممكن است از آغاز تا پایان داستان ثابت بماند و از نظر فكری و روحی تغییری نكند و نیز ممكن است بر اثر عوامل گوناگون مثلا یك بحران شدید و آنی، به تدریج یا ناگهانی تغییر و تحول یابد. به قهرمان نوع اول شخصیت ثابت وبه قهرمان نوع دوم شخصیت متغیر گویند. این اصطلاحات از ای. ام. فورستر صاحب كتاب معروف «جنبه های رمان» است. فورستر در این كتاب شخصیت های داستان را به دو نوع تقسیم كرده است: اول شخصیت ثابت یا ساده (۱۹) كه می توان همه وجود او را در یك جمله وصف كرد و به خواننده شناساند. او یك نوع طرز تفكر یا ایده و كیفیت روانی بیشتر ندارد. پیچیده نیست و با جزییات سروكار ندارد. دوم شخصیت متغیر(۲۰) كه از نظر خلقیات و انگیزه های رفتاری، وجودی پیچیده است. با جزئیات مسایل پیرامون خود سروكار دارد و مثل یك شخصیت واقعی در زندگی واقعی است .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.